علامه طباطبایی( ره) فرمودند :
درمناظره و برخوردهاے علمی، گوشه زدن و بدزبانی کردن، جهالت است وگواه کج سلیقگی ....🖇
#پاےحرفدل
#مشارکتحداکثرے
#انتخابدرست
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🍃 استاد انصاریان میفرمایند:
🍃 کسی از رسول خدا پرسید: سعادت چیست؟ فرمودند:در این دنیا بمانی و این ماندن را هزینه عبادت خدا کنی....🖇
#پاےدرسدل
#سعادت
#عبادت
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈اشعار کلامی زنجانی در جواب اشعار آذری
مهرعلی زاده...🖇
#پیشنهاددانلود
#جوابدندانشکن
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃آرامش، سهم دل هایی است که نگاهشان به سمت خداست...
┄═🕊@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹🌹#امام_خامنه_ای :
در انتخابات شرکت کنید،
به حرف این کسانی که ترویج میکنند
-چه از داخل، چه از خارج-
که «فایدهای ندارد، ما نمیرویم پای صندوق، نروید» اعتنا نکنید؛
اینها دلسوز مردم نیستند.
اگر اسم مردم را هم میآورند،
بیخود میآورند،
دروغ میگویند،
دلسوز مردم نیستند.
کسی که دلسوز مردم است،
مردم را از رفتن پای صندوق انتخابات منع نمیکند.
۱۴۰۰/۳/۶
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹🌹 قسمت ۲۱۰
نمیدانم چه حکمتی در کار بود که از صبح 22 ماه مبارک رمضان، در بستر بیماری افتادم. ساعت از هفت بعدازظهر میگذشت و من به قدری تب و لرز کرده بودم که روی تختخواب افتاده و حتی نمیتوانستم از کسی کمک بخواهم و باز همه خیالم پیش مراسم امشب بود و فقط دعا میکردم حالم کمی بهتر شود تا احیاء شب بیست و سوم از دستم نرود. نمیدانستم در این گرمای سوزان اواخر تیرماه، این سرماخوردگی از کجا به جانم افتاده است، شاید دیروز که خیس آب و عرق مقابل فنکوئل نشسته بودم، سرما خورده و شاید هم از کسی گرفته بودم. هر چه بود، تمام استخوان هایم از درد فریاد میکشید و بدنم در میان تب میسوخت. گاهی به قدری لرز میکردم که زیر پتو مچاله میشدم و پس از چند دقیقه در میان آتش تب گر میگرفتم. آبریزش بینی ام هم که دست بردار نبود و همه اتاق از صدای عطسه هایم پر شده بود. خوشحال بودم که امشب مامان خدیجه پیش از افطار برایم چیزی نیاورده که ضعف روزه داری این روزهای طولانی هم به ناخوشی ام اضافه شده و حتی نمیتوانستم از جایم تکانی بخورم و همچنان زیر پتو به خودم می لرزیدم که صدای اذان مغرب بلند شد. هر چه میکردم نمیتوانستم مهیای نماز شوم و میدانستم که تا دقایقی دیگر مجید هم به خانه باز میگردد و ناراحت بودم که حتی برای افطار هم چیزی مهیا نکرده ام. شاید از شدت ضعف و تب، در حالتی شبیه خواب و بیهوشی بودم که صدای دلواپس مجید، چشمان خمارم را کمی باز کرد. پای تختم روی دو زانو نشسته و با نگاه نگرانش به تماشای حال خرابم نشسته بود. به رویش لبخندی زدم تا کمی از نگرانی در بیاید که با حالتی مضطرب سؤال کرد: چی شده الهه؟ حالت خوب نیس؟ با دستمالی که به دستم بود، آب بینی ام را گرفتم و با صدایی که از شدت گلو درد به سختی بالا می آمد، پاسخ دادم: نمی دونم، انگار سرما خوردم... با کف دستش پیشانی ام را لمس کرد و فهمید چقدر تب دارم که زیر لب نجوا کرد: داری از تب میسوزی! و دیگر منتظر پاسخ من نشد که توان حرف زدن هم نداشتم و با عجله از اتاق بیرون رفت. نمیدانستم میخواهد چه کند که دیدم با چادرم به اتاق بازگشت. با هر دو دستش کمکم کرد تا از روی تخت بلند شوم و هر چه اصرار میکردم که نمیخواهم بروم، دست بردار نبود و همانطور که چادرم را به سرم می انداخت، با خشمی عاشقانه توبیخم میکرد: چرا به من یه زنگ نزدی؟ خب به مامان خدیجه خبر میدادی! لااقل روزه ات رو میخوردی! و نمیتوانستم سرپا بایستم که با دست چپش دور کمرم را گرفته و یاری ام میکرد تا بدن سست و سنگینم را به سمت در بکشانم. از در خانه که خارج شدیم، از همان روی ایوان صدا بلند کرد: حاج خانم! از لحن مضطر صدایش، مامان خدیجه با عجله در خانه شان را باز کرد و چشمش که به من افتاد، بیشتر هول کرد. مجید دیگر فرصت نداد چیزی بپرسد و خودش با دستپاچگی توضیح داد: حاج خانم! الهه حالش خوب نیس. ما میریم دکتر. مامان خدیجه به سمتم دوید و از رنگ سرخ صورت و حرارت بدنم متوجه حالم شد که بی آنکه پاسخی به مجید بدهد، به اتاق بازگشت. مجید کمکم کرد تا از پله های کوتاه ایوان پایین بروم که صدای مامان خدیجه آمد: بیا پسرم! این سوئیچ رو بگیر، با ماشین برید! ظاهراً امشب آسید احمد ماشین را با خودش به مسجد نبرده بود که مامان خدیجه سوئیچ را برایمان آورد. مجید سوئیچ را گرفت و به هر زحمتی بود مرا از حیاط بیرون بُرد و سوار ماشین کرد. با دست راستش فرمان را به سختی نگه داشته و بیشتر از دست چپش استفاده میکرد. نمیدانم چقدر طول کشید تا به درمانگاه رسیدیم. به تشخیص پزشک، آمپولی تزریق کردم و پاکتی از قرص و کپسول برایم تجویز کرد تا این سرماخوردگی بی موقع کمی فروکش کند. مجید در راه برگشت، برایم شیر و کیک گرفت تا روزه ام را باز کنم و من از شدت تب و گلو درد اشتهایی به خوردن نداشتم و آنقدر اصرار کرد تا بالاخره مقداری شیر نوشیدم. میدانستم خودش هم افطار نکرده و دیگر توانی برایم نمانده بود تا وقتی به خانه رسیدیم، برایش غذایی تدارک ببینم و خبر نداشتم مامان خدیجه به هوای بیماری ام، خوراک خوش طعمی تهیه کرده است که هنوز وارد اتاق نشده و روی تختم دراز نکشیده بودم که برایمان شام آورد. در یک سینی، دو بشقاب شیر برنج و مقداری نان و خرما آورده بود و اجازه نداد مجید کمکش کند که خودش سفره انداخت و با مهربانی رو به من کرد: مادرجون! وقت نبود برات سوپ درست کنم. حالا این شیر برنج رو بخور، گلوت نرم شه. و با حالتی مادرانه رو به مجید کرد: چی شد پسرم؟ دکتر چی گفت؟ و مجید هنوز نگران حالم بود که نگاهی به صورتم کرد و رو به مامان خدیجه پاسخ داد: گفت سرما خورده، خدا رو شکر آنفولانزا نیس! یه آمپول زدن، یه سری هم دارو داد. مامان خدیجه به صحبت های مجید با دقت گوش میکرد تا ببیند باید چه تجویزی برایم بکند.
ادامه دارد ...
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🍃ای خوبترینم به راستی که از مادر به من مهربانتری....
┄═🌸🕊@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌸 امام رضا علیه السلام:
🔻هر کس حضرت معصومه علیها سلام را همراه با شناخت حقش زیارت کند، بهشت پاداش او خواهد بود.
📒 بحار الانوار ج ۱۰۲ ص ۲۶۶
میلاد نور دیده رضا حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک باد.💐💐
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🍃هر که را دختری است، خداوند یاری دهنده او، برکت بخش به او و آمرزنده او خواهد بود.
┄═🌸🕊@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 موشن گرافیک | آشنایی با زندگی حضرت معصومه سلام الله علیها
- چرا به حضرت معصومه عالمه می گفتند؟
🚀 #نوجوانانه
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه
دخترانه🌸
@dokhtaraane
dokhtar_tamadonsaz.pdf
863.6K
💎 دختران تمدن ساز
📌توصیهها و تذکرات به دختران از نگاه حضرت آیت الله خامنهای
🚀 #نوجوانانه
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🍃ایمردم!
👈در صحنه باشید وافرادی را انتخاب
کنید که ثمرهخون شهیدان را پایمال نکنند
که در این صورت شما مسئول خواهید بود....🖇
📚شهیدعلیطباطبایی
#پاےحرفدل
#شهیدانہ
#خونشهدا
@ganjineh_marefat
🍃هلاکت قوم عاد به امر پروردگار...
🍃این قوم کافر وبت پرست بودند و طغیان مستکبر خود را اطاعت میکردند.
🍃همانطور که در آیہ ۲۰ سوره ذاریات آمده این قوم به سبب گناهان و خطاهای خوب توسط الرَّیحَ الْعَقیم ( تندبادی بی باران) عذاب شدند ....🖇
🍃ریح عقیم بادی است که نه ابر میآورد ونه درختی را بارور میسازد، توأم با عذاب وبیرحم است، و خداوند آن را برقوم عاد فرستاد تا نابودشان سازد....🖇
🍃چنان کہ میدانیم بادهاے دیگر نطفه را به گیاه تلقین میکنند، اما این باد عذاب را بہ آنها تلقین کرد.🌱
🍃این باد همه کاخها، دژها و شهرها و هر بناے محکم واستوارے را کہ درآنجا بود چنان خرد ونابود کرد و درهم کوبید ( چون گندمی زیر سنگ آسیاب) و همچون ماسہ نرم روان شدند کہ باد جابہ جایشان میکرد وبہ آسمان میبرد....🖇
🍃هفت شب و هشت روز پی درپی آن تندباد عقیم برایشان وزید.....
#دانستنیهاےتاریخی
#سالروزواقعههلاکتقومعاد
#الریحالعقیم
@ganjineh_marefat
🍃امام على عليه السلام فرمودند:
🍃همانا دنيا وارونه و واژگونه است؛... زندگى در آن رنج است و بقايش، فنا.
🍃با جوينده خود، چموشى مى كند و سوار خود را به هلاكت مى افكند، به كسى كه به او اعتماد كند، خيانت مى ورزد و كسى را كه بدان آرام گيرد، بى قرار (پريشان خاطر) مى سازد....🖇
📚غررالحكم ،حدیث3661
#انتخابدرست
#دنیاوارونہاست
#دنیاواژگونہاست
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🍃 هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحٰامِ کَیْفَ یَشٰاءُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ(ال عمران، ۶)
🍃 پیام ها:
1⃣ منشأ تکوین و تشریع یکی است.آن کسی که برای هدایت شما کتاب فرستاد، همان است که شما را آفریده است. «هُدیً لِلنّٰاسِ... یُصَوِّرُکُمْ»
2⃣ صورت گری انسان در رحم مادر،تنها بدست اوست. «هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ»
3⃣ اکنون که صورت بندی ها به دست خداست،یکدیگر را به خاطر شکل و قیافه سرزنش نکنیم. «هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ»
4⃣ تفکّر در آفرینش خود،عامل ایمان به خداوند است. «یُصَوِّرُکُمْ... لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ»
5⃣ گرچه خداوند به هر کاری قادر است؛ «کَیْفَ یَشٰاءُ» ولی کاری بر خلاف حکمت نمی کند. «هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»
6⃣ صورت های گوناگون افراد بشر، نشانه ی قدرت و حکمت اوست. «یُصَوِّرُکُمْ... الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»
#آیہگرافی
#تفکّردرآفرینش
#قدرتوحڪمت
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🍃امام على عليه السلام میفرمایند:
🍃از حقوق واجبِ خداوند بر بندگانش اين است كه با تمام توانشان خير خواه يكديگر باشند و براى بر پا داشتن حقّ در ميان خويش، هميارى كنند....🖇
👈لكنْ مِن واجِبِ حُقوقِ اللّهِ على عِبادِهِ النَّصيحَةُ بمَبْلَغِ جُهْدِهِم، و التَّعاوُنُ على إقامَةِ الحقِّ بَينَهُم.....🖇
📚نهج البلاغه، خطبه216
#سیرےدرنهجالبلاغہ
#حقوقواجبخدابربندگان
#خیرخواهی
دخترانه🌸
@dokhtaraane