eitaa logo
دخترانه🌸
60 دنبال‌کننده
2هزار عکس
579 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ 🌸سلام مولای من 🌸سلام انتظار منتظران 🌸یا صاحب الزمان! 🌸رمز ظهور تو 🌸ترک گناه و یکدلی 🌸و دعای ماست... 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤 دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی ڪوچۂ سبزیست🍃🌸 میانِ دل‌ و دشت که در آن عشق مهم است‌ و گذشت🍃🌸 زندگی مزرعه خوبيهاست زندگی راه رسیدن به خداست🍃🌸 دوشنبه تون زیبا 🌸🍃 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دخترانه🌸 @dokhtaraane
🌸اُمیدِ غریبانِ تَنها کجایی...؟! 🕊🍃@salva دخترانه🌸 @dokhtaraane
و تنها به او دل ببند... ┄═🌸🕊@salv دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 قسمت ۲۲۳ مصیبتهایی که در طول یک سال و نیم بر سر خودم و خانواده ام آوار شده بود رو مجید همه را در چند جمله پیش چشمانم به خط کرد ، جانم به لب رسید و او دلش جای دیگری بود که با نگاه بیقرارش به انتهای جاده، جایی که به کربلا میرسید، پَر کشید و با چه لحن عاشقانه ای زمزمه کرد: شاید قرار بود همه این بدبختی ها اتفاق بیفته و اون همه گریه و زاری شب های امامزاده نمیتونست این سرنوشت رو عوض کنه! ولی... ولی در عوض اون گریه ها، خدا به ما این سفر رو هدیه داد! شاید این زیارت اربعین تو سرنوشت ما نبود و اون شب تو امامزاده، به خاطر دل شکسته تو، قسمت شد که من و تو هم کربلایی بشیم! سپس به سمتم صورت چرخاند و با لبخندی لبریز یقین ادامه داد: الهه! من احساس میکنم اون شب تو امامزاده، خدا برای من و تو اینجوری تقدیر کرد که بعد از همه اون مصیبتها به خونه آسید احمد برسیم و حالا تو این راه باشیم! شاید این چیزی بود که تو سرنوشت ما نبود و اون شب به ما عنایت شد! که صدای اذان ظهر از بلندگوهای موکب ها بلند شد و مجید در سکوتی عارفانه فرو رفت. هرچند حرفهایی که از مجید میشنیدم حقیقتا من کجا و کربلا کجا و برایم تازه بودند، اما نمیتوانستم انکارشان کنم که شاید معجزه ای که برای شفای مادرم از شبهای قدر امامزاده انتظار میکشیدم، بنا بود با یک سال و چند ماه تأخیر در مسیر رسیدن به کربلا محقق شود که حالا من در میان این همه شیعه عاشق به سمت حرم امام حسین قدم میزدم، ولی باز هم برایم سخت بود که من در این مدت، کم مصیبت نکشیده و هنوز هم دلم میخواست که مادرم زنده میماند و هرگز پای نوریه به خانه ما باز نمیشد! از یادآوری خاطرات تلخ گذشته، قفسه سینه ام از حجم غم سنگین شده و باز نمیتوانستم گریه کنم که بعد از شنیدن اخبار هولنا ک سرنوشت پدر و برادرم، اشک چشمانم هم خشک شده و شاید اقامه نماز، فرصت خوبی برای آرامش قلب بیقرارم بود. در سایه خیمه موکبی نماز خوانده و هنوز تعقیبات نماز را تمام نکرده بودیم که برایمان نهار آوردند. خادمان موکب در یک سینی بزرگ، ظروف یکبار مصرفی از دلمه برگ مو چیده و به همراه آب معدنی بین زائران پخش میکردند. غذایی که هرگز گمان نمیکردم در عراق طبخ شود و چه طعم لذیذی داشت که از خوردنش حسابی سر کیف آمده و بدنم جان گرفت. حالا پس از گذشت دو سه روز از شروع این سفر روحانی، به این طعم گوارا عادت کرده و مطمئن بودم که نه از مواد اولیه خوشمزه و نه از مهارت آشپز که همه دلچسبی این لقمه ها از سرانگشتان بیریایی آب میخورَد که به عشق امام حسین از جان و مال خود هزینه می کنند تا سهمی در خدمت گذاری به میهمانان حضرتش داشته باشند و همین بود که پس از صرف ناهار، در لحظاتی که روی تکه موکتی کنار موکب و کمی دور از جاده نشسته بودیم و آسید احمد و خانواده اش در گوشه ای دیگر استراحت میکردند، زیر گوش مجید زمزمه کردم: مجید! این غذاهایی که اینجا میخوریم، مزه همون شله زردی رو میده که تو به نیت من گرفته بودی و آوردی در خونه مون! از جان گرفتن خاطره آن روز دل انگیز در این مسیر رؤیایی، صورتش به خنده ای شیرین گشوده شد و مثل اینکه نکته ای لطیف به خاطرش رسیده باشد، چشمانش به وجد آمد و گفت: الهه! اون روز هم اربعین بود! و نمیدانم دریای دلش به چه هوایی طوفانی شد که نگاهش در فضای اربعین گم شد و با صدایی سراپا احساس، سر به زیر انداخت: اون روز با اینکه دلم برات میلرزید و آرزوم بود که باهات ازدواج کنم، ولی باورم نمیشد دو سال دیگه تو ایام اربعین، با هم تو جاده کربلا باشیم! سپس سرش را بالا آورد، نگاهم کرد و چه نگاهی که از شورش احساسش، چشمانم به تپش افتاد و با من که نه، با معشوقش حسین نجوا کرد: من تو رو هم از امام حسین دارم! اون روز تا شب پای تلویزیون نشسته بودم و فقط با امام حسین درد دل میکردم! همش ده روز تا آخر ماه صفر مونده بود، ولی منم حسابی بیتاب شده بودم! بهش میگفتم به عشقت این ده روز هم تحمل میکنم، تو هم الهه رو برام نگه دار! و دیگر نتوانست چیزی بگوید که هر دو دستش را از پشت روی زمین عصا کرد، کمرش را کشید تا خستگی سنگینی کوله را در کند و چشم به سیل جمعیتی که در جاده سرازیر بودند، در سکوتی عمیق فرو رفت. نیم رخ صورتش زیر آفتاب ملایم بعد از ظهر نه از آفتاب که بیشتر از تبلور عشقش به درخشش افتاده بود که از همین برق چشمانش، نکته ای دیگر به یادم آمد و با لبخندی ملایم یادآوری کردم: پارسال شب یلدا که همه اومده بودن خونه ما، تلویزیون داشت مراسم پیاده روی اربعین رو نشون میداد. من همونجا فهمیدم که تو حسابی هوایی شدی! از هوشمندی ام لبخندی زد و با نگاه مشتاقش منتظر شد تا ادامه دهم، ولی من هم باورم نمیشد که یک سال دیگر نه تنها شوهر شیعه ام که حتی خودم هم در همین مسیر باشم که از روی تحیر سری تکان دادم و در برابر نگاه زیبایش زمزمه کردم: مجید باورت میشه؟!!! ادامه دارد ... دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸نیکو ترین نیکو، خلق نیکو است... 🕊🍃@salva دخترانه🌸 @dokhtaraane
سلام بر غریبِ قریب.... ┄═🌸🕊@salva دخترانه🌸 @dokhtaraane
سلام بر امام مهربانم حجت خداوند بر زمین... ┄═🌸🕊@salva دخترانه🌸 @dokhtaraane
📝پیامبر مهربانی ها(ص): 📗تفریح و بازی کنید، دوست ندارم در دین شما خشونتی دیده شود. ┄═🌸🕊@salva دخترانه🌸 @dokhtaraane
🌹🌹 قسمت ۲۲۴ دل مجید در میان گرد و غبار این جاده، مثل شیشه نازک شده بود که به همین یک جمله شکست و با صدایی شکسته تر شهادت داد: به خدا باورم نمیشه الهه! پارسال وقتی تو تلویزیون میدیدم همه دارن میرن، با خودم میگفتم یعنی میشه من بی سر و پا هم یه روز برم؟!!! و حالا شده بود و به لطف پروردگار حدود پانزده کیلومتر از مسیر هشتاد کیلومتری نجف تا کربلا را پیموده و هنوز سه روز دیگر راه در پیش داشتیم. گاهی میترسیدم که خسته شوم و نتوانم باقی مسیر را با پای خودم بروم، ولی وقتی میدیدم چه بیماران بدحال و چه سالخوردگان ناتوانی به هر زحمتی خودشان را میکشند و به عشق امام حسین پیش میروند، دلم گرم میشد و تازه این همه غیر از خیل کثیری از زن و کودک و پیر و جوانهایی بودند که از مناطق دورتری مثل بصره آمده و به گفته مامان خدیجه حدود پانزده روز پیاده می آمدند تا به کربلا برسند و چه عشقی بود این عشق کربلا! خورشید کم کم در حال غروب بود و نمیدانم از عزم عاشقانه زائران شرمنده شده بود که اینچنین سر به زیر انداخته یا میخواست مقدمات استراحت میهمانان پسر پیامبر را فراهم کند که پرده روز را جمع میکرد تا بستر شب آماده شود. در منظره افسانه ای غروب سرخ مسیر کربلا، تا چشم کار میکرد در دو طرف جاده، پرچمهای سرخ و سبز و سیاه بر روی پایه های بلندی نصب شده و در این میان، پوسترهای بلندی خودنمایی میکردند. پوسترهایی که بیشتر در محکومیت جنایات داعش و دیگر گروه های تکفیری و حمایت آمریکا از این فرقه های افراطی طراحی شده بود و چه هنرمندانه رژیم صهیونیستی را مورد حمله قرار داده و مسبب همه مصیبتهای جهان اسلام میدانست. در یکی از پوسترها تصویر با شکوهی از سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان نقش بسته و در زیر آن عبارت جالبی از سخنرانی این شخصیت محبوب جهان اسلام نوشته شده بود: دولت که هیچ، کشور که هیچ، روستا که هیچ، ما حتی طویله ای هم به نام اسرائیل نمیشناسیم! عبارتی غرورآفرین که لبخندی فاتحانه بر صورتم نشاند و تشویقم کرد تا در همان لحظه نابودی اسرائیل را از خدا طلب کنم که هنوز صحنه های مصیبت بار جنایتهای این رژیم در همین ماه رمضان گذشته در غزه را فراموش نکرده و میدانستم جنایتهای امروز داعش در عراق و سوریه هم بازی کثیفی برای سرگرم کردن دنیا و به فراموشی سپردن نسل کشی اسرائیلی هاست. با غروب قرص خورشید، ما هم دل از این مسیر بهشتی کندیم و برای استراحت به یکی از موکبهای کنار جاده رفتیم. ساختمانی با دو سالن سیمانی مجزا برای بانوان و آقایان که با سلیقه فرش شده و صاحب موکب با خوشرویی تعارفمان میکرد تا داخل شویم و افتخار میزبانی از زائران امام حسین را به او بدهیم. آسید احمد و مجید، وسایل مربوط به ما را از کوله هایشان خارج کردند و به دستمان دادند که دیگر باید از هم جدا میشدیم و من به همراه مامان خدیجه و زینب سادات به سالن خانمها رفتم. دور تا دور دیوارهای سالن، تشک و پتو و بالشتهای نو و تمیزی برای استراحت میهمانان چیده شده و خانم صاحبخانه راضی نمیشد خودمان دست به چیزی بزنیم که خودش تشکها را برایمان پهن کرد و بالشت و پتو هم آورد تا راحت دراز بکشیم که این همه که ما از پذیرایی خالصانه و بی ریای شیعیان عراقی لذت میبردیم، پادشاهان عالم در ناز و تنعم نبودند. زنان عربی که در همان سالن استراحت میکردند، دلشان میخواست به هر زبانی با ما ارتباط برقرار کرده، بدانند از کجا آمدیم و چه حس و حالی داریم و به جای من و زینب سادات که از حرفهایشان چیز زیادی متوجه نمیشدیم، مامان خدیجه با مقدار اندکی که از زبان عربی میدانست، هم صحبتشان شده و همچون کسانی که سالهاست همدیگر را میشناسند، با هم گرم گرفته بودند. گویی محبت امام حسین وجه مشترک تمام کسانی بود که اینجا حاضر بودند و همین وجه مشترک، نه فقط عراقی و ایرانی که افرادی از کشورهای مختلف را مثل اعضای یک خانواده که نه، مثل یک روح در هزاران بدن، دور هم جمع کرده بود که با چشم خودم پرچمهایی از کشورهای مختلف آسیایی و آفریقایی و حتی کشورهایی مثل روسیه و نیوزیلند را دیدم و اینها همه غیر از حضور میلیونی زائران ایرانی و افغانی و دیگر کشورهای عربی منطقه بود. مامان خدیجه با خانم عربی که کنارش نشسته بود، هم صحبت شده بود و من و زینب سادات بیشتر با هم حرف می‌زدیم، مثل دو خواهر روی تشک کنار هم نشسته و همانطور که پاهای خسته مان را دراز کرده بودیم ، از شور و شوق همین روز اول پیاده روی می گفتیم. ادامه دارد ... دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹 : معرفی جوانانی که اوقات فراغت خود را صرف خدمت‌رسانی می‌کنند دخترانه🌸 @dokhtaraane
•°🌱 ♥ عطر شما در هوای جهان پیچیده است.. من عاشق زندگی ای هستم، که با عطر نفس مسیحایی تان رنگ و بو میگیرد‌.. دلبرا رخ بنما، تا من به قربانت شوم. 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• دخترانه🌸 @dokhtaraane
بگردید و خودتان را پیدا کنید. اگر احتمال بدهید انگشتر عقیق تان در سطل زباله گم شده باشد، چقدر در خاک و زباله ها می گردید تا انگشترتان را پیدا کنید؟ خودتان را هم همین طور بگردید و پیدا کنید. شما جواهر هستید. روایت است که می فرماید: تعجب می کنم از کسی که دنبال گمشده اش می گردد، اما دنبال خودش نمی گردد ما اگر بگردیم و خودمان را پیدا کنیم و خود را بشناسیم، اصلا شب ها خوابمان نمی برد. ❇️ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) دخترانه🌸 @dokhtaraane
💖🌹 حاضرم نذر نگاهت بدهم دنیا را تا که شاید بدهی راه تو آقا ما را برگه ی نوکری را نکنی تا ...آقا دارم امید که رویش بزنی امضا را دخترانه🌸 @dokhtaraane
❤️ عليه‌السلام فرمودند: 🍃 همه بدی ها در مجالست با همنشينِ بد است 📖 غررالحكم حدیث4774 دخترانه🌸 @dokhtaraane
#مسیر_سبز 🔻مرکز مشاوره #مسیر_سبز #کانون جوانان بسیج #سمنان با همکاری قرارگاه مقاومت ثامن الائمه (ع) خواهران و موسسه پژوهشی چیستا پویان کومش برگزار می نمایند: ✅ کارگاه های مشاوره ای فردی و گروهی 🔰 ویژه نوجوانان 15 تا 18 سال و زوج های جوان 💰هزینه دوره: 200 هزار تومان ⏳ مدت دوره: 10 جلسه ⏰ آخرین مهلت ثبت نام: 25 تیرماه 1400 ☎️ تلفن: 09910344659 - 33364023 📌 آدرس: پایین تر از میدان سعدی - جنب شهرداری سمنان - #کانون جوانان بسیج #سمنان هیچ گاه برای کانونی شدن دیر نیست همین امروز کانونی شو #مشاوره #مسیر_سبز #کانونی_شو #کانون #جوانان #سمنان #معاونت_فرهنگی_هنری_ناحیه_سمنان #روابط_عمومی_کانون_جوانان_بسیج_سمنان #کانون_فرهنگی_ورزشی_جوانان_بسیج_سمنان 🆔 @kanoonsemnan
#آموزشگاه_علمی_پروتون 🔻مثل یک #پروتون فکر کن، همیشه مثبت :) ✅ قبولی تضمینی در کنکور 1401 🔰 تدریس دروس توسط بهترین اساتید 🔸 بصورت حضوری 🔹 با همکاری قرارگاه ثامن الائمه(ع) و حوزه دانش آموزی رضوان 🔸برگزاری آزمون های تشریحی و تستی کنکور 🔹 مشاوره و برنامه ریزی تحصییلی و کنکور ⏳ آخرین مهلت ثبت نام: 25 تیر ۱۴۰۰ ☎️ تلفن: ۰۹۱۹۸۸۲۴۱۵۴ - ۳۳۳۶۴۰۲۳ 📌 آدرس: پایین تر از میدان سعدی - جنب شهرداری سمنان - #کانون جوانان بسیج #سمنان هیچ گاه برای کانونی شدن دیر نیست همین امروز کانونی شو #کنکور #آموزشگاه_علمی #کانونی_شو #کانون #جوانان #سمنان #معاونت_فرهنگی_هنری_ناحیه_سمنان #روابط_عمومی_کانون_جوانان_بسیج_سمنان #کانون_فرهنگی_ورزشی_جوانان_بسیج_سمنان 🆔 @kanoonsemnan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝 به تو از دور سلام🏝 وقتی مهر شما در دل بیفتد دیگر فرقی ندارد که چه روز و شبی است‌. فقط پنج‌شنبه‌ها بهانه‌ای است برای عرض دلتنگی به محضرتان و چه محبوبی بالاتر از شما؟!‌ کاش ما هم لیاقت این را داشتیم که از طرف شما نامه‌ای برایمان می‌آمد: "من الغریب الی الحبیب‌" یا حضرت سیدالشهدا! حرم شما در قلبهای همه‌ عاشقان است؛ پس به رسم هر شب جمعه بازهم‌: ⚘به تو از دور سلام⚘ صبح بخیر✨ دخترانه🌸 @dokhtaraane
✊ *صدای گوهرشاد باشیم* ✊ 📍در #21_تیر 1314 بیش از 2000 نفر ایرانی برای دفاع از #غیرت و #حیا در پاک‌ترین مکان خدا #مسجد_گوهرشاد توسط رضا شاه زنده به گور شدند ولی هنوز این شبهه در بین جوانان ایران زبان به زبان می‌چرخد! 🔻 #رضا_شاه #بی_حجابی را #اجبار می‌کرد! 🔺 #جمهوری_اسلامی #حجاب را اجبار می‌کند! ⁉️ فرقش چیست؟ 📣 صدای ما از گوهرشاد کتاب بی‌ پرده با حجاب (کاربردی‌ترین پاسخ‌ها به #شبهات_حجاب) 📣 صدای شما از گوهرشاد خرید کتاب و رساندن آن به دست مخاطب به همراه #ویژه_‌نامه قیام گوهرشاد و #کارت_پستال 🔸#تلاوتی_از_جنس_آرامش🔸 ‏@telavate_aramesh 📞۰۲۶۳۲۷۷۷۰۶۶ 📱۰۹۳۵۸۸۳۵۶۹۱ #کتاب_خوب_بخوانیم #کتاب_خوب_زندگی_خوب @Javaherane 🌸 #فرزندان_حاج_قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| هفت راهکار ساده برای اینکه دختران‌مان محجبه شوند 🗂 حجم : 2.7 مگابایت ⏰ مدت : 57 ثانیه ✅ این کلیپ را حتماً ببنید، و آن را منتشر کنید، تا در آینده نسلی از زنان محجبه داشته باشیم.
⭕️ #رایگان ویژه #دختران به مناسب روز عفاف و حجاب 📌 کارگاه آنلاین ناگفته‌های 👠 مد و زیبایی 💄 🔺نگاهی متفاوت به مفهوم زیبایی🔺 🔥از سلسله وبینارهای چالشی #ناگفته‌ها 👤مدرس: #استاد_خوش_منظر 📆 ۲۲ تیرماه 📣لطفا این پست را برای تمام دخترانی که می‌شناسید، بفرستید. ✅ثبت‌نام، با ارسال کلمه #عدد1 به: 🆔 @Nagofteha_Admin
ای در درون جانم و جان از تو بی خبر وز تو جهان پر است و جهان از تو بی خبر... 🌱 اللهم عجل لولیک الفرج...! 💚 دخترانه🌸 @dokhtaraane
ویژه ایام عفاف و حجاب 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ⬅️بیست و یکم تیرماه، سالروز قیام مردم مشهد علیه کشف حجاب به عنوان روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است روزی که دژخیمان رضا خان مردم معترض به کشف حجاب را در مسجد گوهر شاد به خاک و خون کشیدند. ⬅️در سال جاری هفته عفاف و حجاب از ۲۱ تیرماه، آغاز می‌شود و تا ۲۷ همین ماه نیز به طول می‌انجامد و هر روز از ایام این هفته نیز دارای عناوینی است. ⬅️دوشنبه حیا و عفت، مقاومت فرهنگی، واقعه گوهرشاد ⬅️سه شنبه حیا و عفت، تحکیم خانواده،فرهنگ فاطمی(س) ⬅️چهارشنبه حیا و عفت، فطرت انسانی، مطالبه جهانی ⬅️ پنج شنبه حیا و عفت، زمینه ساز ظهور ⬅️جمعه حیا و عفت، امنیت اجتماعی ⬅️ شنبه حیا و عفت، روز احترام به قانون، تکریم جامعه ⬅️ یکشنبه حیا و عفت، شکر عملی، تجلی بندگی ⬅️ضمنا عناوین☘️ «تجربه آرامش»، ☘️«عفت وغیرت، مسئولیت اجتماعی»، ☘️«عشق و عفت» و☘️ «عفت و محبت» به عنوان هشتک های پیشنهادی برای هفته عفاف و حجاب مطرح شده است که گزینه «تجربه آرامش» در اولویت قرار دارد.
سلام نور چشم عالم‌‌... ┄═🌸🕊@salva دخترانه🌸 @dokhtaraane