🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💐💐💐💐💐💐💐
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💐💐💐💐💐
🌺🌺🌺🌺
💐💐💐
🌺🌺
💐
رمان #دمشق_شهر_عشق🔥
📚 #قسمت_هشتم
..برای آزادی و انسانیت مبارزه میکردیم. حالا باور نمیکردم وقتی برای آزادی سوریه به این کشور آمدهام به جرم مذهبی که خودم هم قبولش ندارم، تحریم شوم که حیرتزده پرسیدم :«تو چرا با همچین آدمهای احمقی کار میکنی؟»
و جواب سوالم در آستینش بود که با پوزخندی سادگیام را به تمسخر گرفت :«ما با اینا همکاری نمیکنیم! ما فقط از این احمقها استفاده میکنیم!»
همهمه جمعیت از خیابان اصلی به گوشم میرسید و همین هیاهو شاهد ادعای سعد بود که باز مستانه خندید و گفت :«همین احمقها چند روز پیش کاخ دادگستری و کلی ماشین دولتی رو آتیش زدن تا استاندار عوض بشه!»
سپس به چشمانم دقیق شد و با همان رنگ نیرنگی که در نگاهش پیدا بود، خبر داد :«فقط سه روز بعد استاندار عوض شد! این یعنی ما با همین احمقهای وحشی میتونیم حکومت بشار اسد رو به زانو دربیاریم!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم تمام شبهایی که خانه نوعروسانهام را با دنیایی از سلیقه برای عید مهیا میکردم و او فقط در شبکههای العریبه و الجزیره میچرخید، چه خوابی برای نوروزمان میدیده که دیگر این جنگ بود، نه مبارزه ترسیده بودم، از نگاه مرد وّهابی که تشنه به خونم بود، از بوی دود، از فریاد اعتراض مردم و شهری که دیگر شبیه جهنم شده بود و مقابل چشمانش به التماس افتادم :«بیا برگردیم سعد! من میترسم!»
در گرمای هوا و در برابر اشک مظلومانهام صورتش از عرق پُر شده و نمیخواست به رخم بکشد با پای خودم به این معرکه آمدم که با
درماندگی نگاهم کرد و شاید اگر آن تماس برقرار نمیشد به هوای عشقش هم که شده برمیگشت، اما نشد! از پشت تلفن نسخه جدیدی برایش پیچیدند که چمدان را از روی زمین بلند کرد و دیگر گریههایم فراموشش شد که به سمت خیابان به راه افتاد.
قدمهایم را دنبالش میکشیدم و هنوز سوالم بیپاسخ مانده بود که معصومانه پرسیدم :«چرا نمیریم خونه خودتون؟»
به سمتم چرخید و در شلوغی شهر عربده کشید تا دروغش را بهتر بشنوم :«خونواده من حلب زندگی میکنن! من بهت دروغ گفتم چون باید میاومدیم درعا!»
باورم نمیشد مردی که عاشقش بودم فریبم دهد و او نمیفهمید چه بلایی سر دلم آورده که برایم خط و نشان کشید :«امشب میریم مسجد العُمَری میمونیم تا صبح!»
دیگر در نگاهش ردّی از محبت نمیدیدم که قلبم یخ زد و لحنم هم مثل دلم.. #ادامه_دارد..
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6ثb3c7b3eca
❣سلام #امام_زمان❣
سلام ما به مهدی و به قلب آسمانیاش🍃
سلام ما به پاکی و به لطف و مهربانیاش🍃
سلام ما به لحظهای که میرسد ظهور او 🍃
سلام ما به لحظهای که میرسد عبور او🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6ثb3c7b3eca
رفتار جالب شهید غلامعلی پیچک در کودکی
تو مملکتی که یه روزی پسربچهای بود به نام غلامعلی پیچک. مامانش از بقالی سر کوچه واسش بستنی خرید. پسربچه بستنیشو تو آستینش قایم کرد آورد خونه؛ مامانش میگفت: وقتی رسیدیم خونه رو کرد بهم و گفت: مامان بستنیم آب شد ولی دل بچه های تو کوچه آب نشد.
حالا آدمای همین مملکت بعضیامون به جایی رسیدیم که عکس غذاها و نوشیدنیها و لحظه به لحظه سفر و مهمانی و سفره #یلدا و میوه رو میفرستیم توی فضای مجازی و ... . برامون هم فرقی نمی کنه مخاطبمون داراست یا نداره، گرسنه ست یا سیره...
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6ثb3c7b3eca
خوش به حال شهدا میدونی چرا؟
چون برای این دنیا کار نکردن #اخرت شون رو ساختن
اهل #ریا نبودن وای به حال ما . . .
میدونی چرا یک انسان میشه #شهید !
چون هر کاری رو برای #خدا انجام میدادن ولی ما چی !
راسته که میگن شهدا رو از چشم هایشان بشناسید چون این چشم ها #دروغ نمیگن این #چهره ها نورانی هستن .
چهقشنگگفت:
شهیدشوشتری🌱
دیروزدنبال #گمنامی بودیم
وامروزمواظبیم #ناممان گمنَشود...
جبههبوی #ایمان میداد
و اینجا #ایمانمان بومیدهد...
کجای کاریم !!!!!!
#تلنگرانہ
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6ثb3c7b3eca
💠اگر می خواهید "#زندگی_شادی " داشته باشید
🌺 به یک #هدف_و_آرمان گره بزنید .!
🌿 اگر به جای "اهداف" اشخاص و اشیا آمد
🌿 به جای "شادی روح و روان" دلشوره های جسم و جان می آید
🌿 و چه چیزی بهتر از "همیشه با خدا بودن
🌿 و پاکی و پرهیزگاری"...؟!
🌸سلام، صبحتون به زیباییِ گل های بهاری
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6ثb3c7b3eca