🌺🍃💫🌺🍃💫🌺🍃💫🌺🍃💫

✨الهی امشب 🎋هر چی خوبیه ✨خدا براتون رقم بزنه 🎋آرامش مهمان همیشگی ✨خونه هاتون باشه 🎋شبتون گرم از نگاه خـدا

اگر از تو پرسیدند تو کیستی؟ بگو از همان قبیله ای هستم که بزرگشان زینب (س) است. 🦋🌴🌺

••🐝🌼•• رفاقټ یعنے🍀: هر روز یه آیة اݪڪرسے بخونے🥰 فوټ ڪنے طرفش😍 بگے خدایاااا مواظب رفیقم باش🙃♥ #یه_رفاقټ_عالی

••|🗣😅|•• #طنزجبهه شب جمعه بود... بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل چراغارو خاموش کردند.🌑 مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت😢 یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما😜 :عطر بزن ...ثواب داره😝 - اخه الان وقتشه؟😒 بزن اخوی ..بو بد میدی ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا🤪 بزن به صورتت کلی هم ثواب داره😉 بعد دعا که چراغا رو روشن کردند☀️ صورت همه سیاه بود😂🤭 تو عطر جوهر ریخته بود...😨 بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند😛

•{ࢪَفیق خوب نميگہ این #راه‌خوب رو برو ! دست رفیقش را می گیره و میٖگہ بیا با هم بࢪيم…}• #ࢪفیق_خوب♡

#چادرانــــــــــه خواهے نشوے همرنگـ رسواے جماعتـ شو در زمانه اے ڪه برهنگے افتخاراسٺ مݧ بهــ چادرے بودنم افتخار میڪنم🌹

#ثواب_یهویی یه صلوات هدیه به مادر سادات ، حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها ) 😊

مریم: ••|✨🔐✍👣 #اربعین👣 یه رفیقی رفته بود پیاده روی اربعین😔😭 میگفت شب شد، زنگ یه خونه ای رو زدم، طبقه بالایی دیر جواب داد، طبقه پائینو زدم، هر دو صاحب خونه بالا و پایین باهم رسیدن. میگفت اون از یه طرف می کشید منو، این یکی از یه طرف دیگه....😧 هرکی میخواست منو مهمون خودش کنه.😌 تا اینکه اون دو تا با هم عربی حرف میزنن و یکی گریه می کنه و کناری می ایسته و با اون یکی وارد خونه شدم 🙃 شب که شد با عربی دست و پاشکسته ماجرا رو پرسیدم اون عرب اینطور تعریف کرد: ما هر دو صاحب پسر بودیم که پسر اون طرف میزنه و تو دعوا پسر منو می کشه و چند ساله زندانه،تو گیر و دار آوردن شما به خونه‌ام گفت؛ به شرطی میذارم مهمون تو بشه که رضایت بدی پسرم آزاد شه.😔 منم بهش گفتم: زائر "حسین" رو بده به من، پسرت آزاد...🙂 چه کردی با این دل ها ای حسین جان...😢😭