کمربند مشکی
سفید ، زرد ، سبز ، آبی ، قرمز ، سیاه ؛ پس از مدت ها تلاش برای رسیدن به موفقیت💪 ، به آخرش که می رسی ، برترین رنگ کمربند نصیبت می شود : مشکی !
کلی کیف می کنی 😄😌، جشن می گیری ، دوستان و آشنایان را پیامک 📱[ SMS ] باران می کنی ! برای رو کم کنی بعضی ها هم که شده ، مراسم 🎉🎊می گیری . با چشمان قلمبه 👀، ابرو های شیب دار و لب و لوچه 👄 وارفته می پرسند : حالا چه کمربندی گرفتی ؟ با افتخار 😌می گویی : مشکی!!
یعنی مهم و با ارزش شدی💎 ، قوی شدی ، از این به بعد هم باید حواسشان را جمع کنند ؛ چون با کوچک ترین حرکت اضافی ، حسابی حالشون رو می گیری😉 !
باور کن سیاهی ⚫️ چادر هم همین کار کردها رو دارد. با دهها قابلیت و توانایی دیگر ؛ کسی جرات نمی کند دنبالت راه بیفتد ، متلک بگوید ، ماشین ها 🚗 🚙 🚕 برایت بوق بزنند و تعارف کنند ؛ چون شکوه و ابهت چادرت 🧕 به همه می فهماند که تو مهم و با ارزشی و شرافت خود را فدای چند لحظه لبخند 🤪 و شوخی های شیطانی 👺آنان نمی نمایی. با چادر همه روی تو حساب ویژه باز می کنند و حساب کار دستشان می آید.
📚 منبع : کتب دختر باید خانوم باشد
#داستان
#حجاب
#چادر
🌹🥿کانال فرشتگان زمینی 🌹
#به_وقت_خاطره 📜
همسر محمد حسین از همسرش میگوید:
بهش گفتم:راضےام #شهیدشوی ولی الان نه،توی پیری.
محمد حسین گفت:لذتی که علےاکبر حسین برد،حبیب نبرد.
وقتی که پیکر پاک شهید را آوردند میگوید:
آرام خوابیده بود.
امیرحسین را برای خداحافظی آوردیم و روی سینه #شهید گذاشتیم.
پدر و پسر چند لحظهای در کنار یکدیگر بودند.
این آخرین دیدارشان بود....
میدانستم که محمد حسین آنجا هم حواسش به ماست آخر محمد حسین خیلی مهربان بود.
انقدر زیاد که گاهی خودم متعجب میماندم.
توی خط که بود پیام های قشنگی برایم مےفرستاد.
یک بار برایم نوشت:
گرچه با ساعتِ من
ثانیهای بیش نبود...
ساعتےرا که کنارت گذراندم
خوش بود...
خاطرهای از زندگی
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی💕🕊
╭┅────────┅╮
@dokhtaran_chadory
╰┅────────┅
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به_وقت_هنر 🎨🖌
#جاکلیدی_با_خمیر_چینی🙃🙂
حتما امتحانش کن🤗
@dokhtaran_chadory