#پروفایل✨
#چادرانہه
با چه زبانے بگویم ..
نه گرمـم مۍ شـود 🍭
نه دستـ و پا گیـر است🥰
نه نشانہ قدیمے بودن افکارم..😇
🌸من خودم خواستم حجابم برتر باشد🌸
┈••✾•☘🦋🌸🦋☘•✾••┈
@dokhtaran_chadory
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد.
این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم...
#رفاقت
@dokhtaran_chadory
#قانون
دو تا جوان ردیف جلو محو جمال مهماندار بودن...😑
رسید کنار صندلیم...🚶
- گفت: لطفا کمربندُ ببندید...😊
- گفتم: نمیبندم😕
- گفت: چرا؟؟؟؟😐
- گفتم: دوست ندارم...😑
- گفت: دوست داشتنی نیست...
قانون هواپیماست...☝️
- گفتم: مگه #حجاب هم قانون هواپیما نیست؟😏
چند ثانیه سکوت...
کمربند رو بستم، رفت...
✅موقع پذیرایی، موهاش رو پوشونده بود😊
#نکته
#تذکر_در_هواپیما
#حجاب_قانون_کشوره
@dokhtaran_chadory
🔻علاقه حاج قاسم سلیمانی به مادرش
✍علاقه من به مادرم و شاید هم علاقه متقابل مادر به من موجب می شود که من به جای دوسال، سه سال شیر بخورم... آرام آرام از بغل مادر به چادربسته شده به پشت او منتقل می شوم.
🔹بعضی وقت ها از صبح تا ظهر، روی پشت او، داخل چادر بسته شده قرار داشتم و او در تمام این حال، در حال کارکردن بود یا درو میکرد یا بافه جمع میکرد یا خانه را رفتوروب می کرد و یا گله را میدوشید یا غذا و نان می پخت. و من چه آرامشی در پشت او داشتم! همانجا میخوابیدم. به نظرم، مادرم هم از حرارت من آرامش داشت.
📚کتاب "از چیزی نمیترسیدم" زندگینامه خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی صفحه۲۲
223.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫أَمَّنْ یُجِیبُ🙏♥️
✨الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ
💫خدایا به حق این آیه
✨مبارکه
💫هر عزیزی تو دلش هر
✨حاجتی دارد روا بفرما
💫شب زیباتون متبرک به
✨گرمی نگاه خدا
@dokhtaran_chadory