✅خاطره
✍همین روزهای ماه مبارک رمضان بود و حلب به شدت درگیر هجوم سخت تروریستها در محورهای جنوبی، حاجی هم تو منطقه بود. حاجی برای نماز و افطار برگشت قرارگاه. آشپز کباب برگ آماده کرده بود با مخلفات.
جمعی از رزمنده ها هم در قرارگاه بودن و منتظر دیدن حاجی. بعد از نماز آمد سر سفره، غذا را که دید چهره در هم کرد ولی حرف نزد، همه مشغول افطاری خوردن بودن. همش نگاهم به نگاه حاجی بود، جز سه دونه خرما و چایی و یک قاشق از ظرف یک رزمنده که تعارف کرد لب به غذا نزد و رفت با بچه های فاطمیون افطاری خورد. البته ساعت ۱۲ شب ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#ماه_مبارک_رمضان
@dokhtaran_chadory
🌸✨✨🌸✨✨🌸✨✨🌸
🔸 #ماه_مبارک_رمضان و_شهــ🌷ــدا...
✍ #ماه_رمضان را آمده بود خانه...
💠بہ علی مےگفت :
💐«امسال ماه رمضون از خدا احدے الحسنیین را خواستم؛ یاشهـ🌹ـادت یا زیـارت.»
🍃هر شب با موتور علی مےرفتند دعاے ابوحمزه، هر سےشب ! وقتی دعا را مے خواندنـد، توے حال خودش نبود، نالہ مےزد، داد مےڪشید ، استغفار مےڪرد ، از حال مےرفت.
💫از دعاڪہ برمے گشتند،گوشہ ی حیاط، مےایستاد نماز شب می خواند. زیر انداز هم نمےانداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛نمےتوانست خوب قنوت بگیرد،باهمان حال، العفو مےگفت، گریه می کرد، میگفت « ماه رمضون کہ تموم بشه، من هم تموم مےشم.»
📚 یادگاران جلد هشت
ڪتاب شهید ردانے پور، ص ۷۵
🌹#شھید_مصطفی_ردانی_پور🕊
@dokhtaran_chadory