4.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنوید| سخنان زیبای شهید حاج قاسم سلیمانی در رابطه با کسانی که آرزوی شهادت دارند...
#والحقنابهم🌷
@dokhtaran_chadory
*🌹شهید مجید قربانخانی🌹*
*از خالکوبی و قلیان تا سوریه و خان طومان...💎*
🍃پسر شر و شور متولد سال ۱۳۶۹ که شیطنت داشت، بازوهایش را خالکوبی کرده بود، قلدری میکرد و خیلی اهل نماز نبود. اما سرشت پاک او در روزهایی که حرم عمه سادات در خطر هجوم تکفیریها قرار گرفت از غبار معصیت پاک شد و از او مجید دیگری ساخت.
💥مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد. همیشه در حال دعا و گریه بود، نمازهایش را سر وقت میخواند و حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند. خودش همیشه میگفت نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طور عوض شدهام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و در حال عبادت باشم. در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود همیشه زمزمه لبش «پناه حرم، کجا میروی برادرم» بود؛ ارادت خاصی به حضرت زینب (سلام الله علیها) داشت.
💎🌹مهربان و دلسوز، خاکی، شوخ طبع و پرانرژی، اهل رعایت حلال و حرام در کسب و کار، بسیار خوش قول و صادق، بسیار شجاع و باغیرت نسبت به خانواده و خاندان عصمت و طهارت، در حد توان کمک میکرد و خوش رو و دست و دلباز بود.
🍃پدر شهید میگوید: «داخل گوشی پسرم دو اسم به عنوان دخترانم ذخیره شده بود. گویا او دو خانواده را تحت پوشش قرار داده بود و به آنها کمک میکرد. یکی از این خانوادهها دو دختر داشتند که پسرم آنها را با عنوان دخترانم ذخیره کرده بود. بعد از شهادت مجید آن خانواده از کمکهای پسرم خبر دادند و اینکه سعی میکرد از هر جهت کمک حالشان باشد.
*💥خالکوبی «مجید» در خانطومان پاک شد*
🍁شب آخر جورابهای همرزمانش را میشسته، همرزمش به مجید گفته:
مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید میگوید:
*تا فردا این خالکوبی یا خاک میشود و یا اینکه پاک میشود.*
🍁و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت…
یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش را پاره کرد و سه تا از تکفیریها را کشت، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش خورد و شهید شد.