eitaa logo
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
1.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
748 ویدیو
10 فایل
اینجا دل به دریا بزنید و از میان صدف های طلایی و نقره ای لحظه ها مروارید درخشان استعدادهایتان را صید کنید 🌱 ارتباط با ما @dokhtarane_morvarid
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
بسم رب العشق #قسمت_هفتادوچهارم - 😍 #علمدارعشق😍# بچه ها بنظرتون اینجور پریدن به سوی معشوق و گفتن ذ
بسم رب العشق - 😍 😍# ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم آویز توماشین عکس مرتضی بود دستمو بردم سمت عکس گفتم مرتضی دلم برات یه ذره شده 😢😢 نکنه خیلی عاشق حرم بشی بپری مرتضی میدونم آره زهرا خواهرت مائده سادات عروس برادرم شریطشون خیلی سخترازمن هستش اما مرتضی همه نمیتونم بشن حضرت زینب یک دفعه صدات تو ماشین میپیچه ساداتم مثل حضرت زینب چیه؟ بوی خانم حضرت زینب که میشه گرفت ؟ روزای سختی در پیش داری بعد بوی حضرت زینب بگیر یهو زدم رو ترمز خوب بود کمربند بستم و اگرنه صددرصد سرم میشکست زدم زیر گریه یا حضرت زینب خود ذره ای از صبرت بهم بده رسیدم خونه مرتضی اینا -سلام مامان زهرا کجاست؟ &سلام عزیز مادر زهرا گفت این در و دیوار بهش فشار میاره رفت خونه خودش -مامان اگه اجازه میدید من یه سر برم به زن و بچه سیدهادی بزنم &برو عزیزمادر نرگس سادات -بله مامان تو واقعا راضی هستی که شوهرت رفته دفاع از دختر أمیرالمومنین؟ -آره مامان با عمق جان راضیم الان برای سرانجام این اعزام راضیم به راضی خدا من برم وارد کوچه سیدهادی اینا شدم سیدهادی برادرزاده ام ۴سال از منو نرجس سادات بزرگتره چندروزی قبل از اعزامش دخترش دنیا آمد اسمش گذاشت زینب سادات اما رفت سوریه دنیا اومدن زینب پاگیرش نکرد همونطور که بی تابی من مرتضی زمین گیر نکرد زنگ زدم مائده در باز کرد **سلام عمه جان خوبید؟ خوش اومدید ؟ -ممنون عزیز عمه تو خوبی ؟ سادات کوچلو خوبه؟ وارد خونه شدیم *اونم خوبه خوابیده بچم -مائده جان عزیزم کم کسری ندارید که در نبود هادی 😔😔 *نه عمه از اول عقدمون تا الان هرماه یه مبلغی میرختیم به صاحب مشترکمون الان اون حساب است -خب خداشکر *عمه میخام از طرف بسیج محلات بهم یه پروژه پیشنهاد شده اگه شما و زهرا هم میخاید اسمتون بدم -چه پروژه ای عزیز عمه *پروژه مصاحبه مدافعین خرم - یعنی چی؟ *لیست رزمندها و جانبازان میدن باهشون مصاحبه میکنیم سپاه نمیخاد مثل دوران بعد از جنگ تحملی میشه تازه بعداز ۳۰سال یاد جمع آوری خاطرات جبهه و جنگ افتادن و متاسفانه عده ای زیادی از رزمنده ها و جانبازان شهید شدن و اینکه میخان از خانواده شهدا DNA بگیرن برای شهدای گمنام مدافع حرم حالا اگه میخاید اسم شماها بدم -آره عزیزم بده همین حین صدای گریه زینب سادات بلندشد مادرش رفت سمت اتاق خواب دخمل مامان عشق مامان چرا گریه میکنی ؟ بیا بریم ببین مهمون داریم زینب گرفتم بغلم سلام خانم گل وای مائده چقدر شبیه هادی شده یه نیم ساعتی دیگه هم نشستم خب مائده جان من برم عزیزم *عمه ناهار پیش ما باشید -نه عزیزم برم یه سرم خونه خودمون دلم برای آقاجون تنگ شده ❤️                          ─┅─✵🕊✵─┅─                       @Dokhtaran_morvarid                          ─┅─✵🕊✵─┅─
بسم رب العشق - 😍 😍# ماشین پارک کردم زن عموم دیدم این زن عموم دو سال پیش خیلی اومد خواستگاریم برای پسرش اما من گفتم نه بعدش رفت دخترخاله ام بعنوان عروس انتخاب کرد، الان خدا بخیر کنه میخاد چه زخم زبانی بزنه رفتم سمتش - سلام زن عمو خوب هستید؟ پسرعمو و عروس عمو خوبن زن عمو: سلام الحمدالله نرگس جان بدت نیادا اما خداشاکرم عروسم نشدی چون بخاطر ۱۰۰میلیون پول شوهرت راهی سوریه کردی سرم انداختم پایین و هیچی نگفتم قطرات درشت اشک از چشمام راهی صورتم شد زن عمو:خوب کاری نداری دخترم زنگ در زدم مامانم تا منو دید گفت خاک توسرمـ نرگس چی شده ؟ چرا گریه میکنی؟ -مامان چرا مردم فکر میکنند پول میدن اصلا کدوم زنی حاضر تو اوج جوانی تنها بشه برای پول اصلا حال خوش بچه های مدافع موقع شهادت به پول گرفتن میخوره عزیزجون: نرگس دخترم برو استراحت امروز پیش خودمون بمون دلمون برات تنگ شده - چشم عزیزجون:بی بلا خودم تو یه بیابان بی آب و علف دیدم هیچکس نبود شروع کردم به دادزدن کســــــــــــی اینجانیست ؟ کســــــــی اینجا نیست ؟ لباس عربی با نقاب و چادر عربی سرم بود شروع کردم به راه رفتن تو بیابان صدای طبلهای جنگی و شیع های اسبا و شیپور از فاصله نزدیکی میومد چند مترکه رفتم جلو یه آقا دیدم صداش کردم ببخشید برادر روش برگردون طرفم دیدم مرتضی است دویدم سمتش اون لباس جنگی تنش بود زره و شمشیر -مرتضی اینجا کجاست ؟ چرا ما اینطوری لباس تنمون 😳😳 +اینجا کربلاست بیا بریم پیش آقاامام حسین رفتیم جلو دیدم آقامون امام حسین ،حضرت عباس و خیلی از افراد حاضر در کربلا اونجا بودن یهو یه خانم نورانی رفت پیش امام حسین حسین برادرم یاران من آمده اند تا در رکابت باشند اذن میدانش بده برادر جنگ شروع شد سرها بریده شد مرتضی اومد پیشم نرگس زینب وار رفتار کن به وسط میدان رفت نیزه بالارفت تا در قفسه سینه اش ماندگار بشود که دادزدم نــــــــــــــــــه یا امام رضا خودت کمکش کن نرگس نرگس بابا از خواب بیدارشو نرگس عزیز بابا پاشو سرم گذاشتم رو سینه آقاجون بابا خیلی سخته خیلی سخته هشت روز از رفتن مرتضی میگذشت که مائده سادات زنگ زد ❤️                          ─┅─✵🕊✵─┅─                       @Dokhtaran_morvarid                          ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎉💚🌾|°• پریدہ‌ مرغ دلم بر فراز بام علـے وخورده عرش الهی سند بہ‌ نام علـے ھزار جانِ گرامے فدای نام علـے علـے امامِ من است و منم غلامِ علـے 1روز تا عید بزرگِ خدا :) 🌱 🍃@Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎉💚🌾|°• دوسِت دارم! دوست داشتنی ترین بابای دنیااا...❤️ 《محال است یک دَم از این عهد دست بردارم》 1روز تا عید بزرگِ خدا :) 🌱 🍃@Dokhtaran_morvarid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
بسم رب العشق #قسمت_هفتادو_ششم - 😍 #علمدارعشق😍# ماشین پارک کردم زن عموم دیدم این زن عموم دو سال
بسم رب العشق - 😍 😍# -الو سلام مائده جان خوبی عزیزم؟ مائده : ممنونم عمه شما خوبی؟ عمه جان پس فردا یه مهمون ویژه داریم صدام لرزید مهمون کیه؟ مائده سادات :عمه نترسید فعلا ما لایق نشدیم یه شهید مدافع حرم بعداز سه ماه پیکرش برگشته عقب چندروزه اومده شهرما اما اصالتا شیرازیه حالا پس فردا خانواده اش دارن میان قزوین ما داریم میریم معراج الشهدا آماده کنیم حالا میخاستم ببینم شما و زهرا خانم میاید کمک ؟ - آره عزیزمـ ماهم میایم به زهرا زنگ زدم قرارشد برم دنبالش آقا مجتبی هم قرارشد باما بیاد به مادرجون گفتیم که این دوروز اصلا نمیایم خونه همه معراج ابتدا سیاه پوش کردیم بعد چون نزدیک محرم بود، یه صحنه از عاشورا درست کردیم دوروز مثل برق و باد گذشت خانواده شهید ساعت ۹ صبح رسیدن معراج الشهدا یه بچه سه -چهارماهه همراهشون بود گویا زمان اعزام شهید همسرش ماههای آخر بارداری طی میکرده بعداز گفتگوی مادر همسرش نزدیکش شد محمدجانم ببین آقا علی آوردم بی وفا چه زود ازپیشم رفتم رجعت مبارک آقا باباشدنت مبارک بی وفا محمد یادت نرها گفتی اینجا فقط یه سال کنارت بودم اون دنیا همیشه کنارت میمونم میدونم حرفت همیشه حرفه محمد من پسرت یه شیر مرد بزرگ میکنم تا اونم فدای حضرت زینب بشه کارای انتقال اون شهید بزرگوار به زادگاهش انجام شد یازده روز از اعزام مرتضی میگذشت و من فقط یه بار صداشو شنیده بودم خونه مادرجون بودم زهرا تو اتاقش بود داشت رو تحقیقش کار میکرد مادرجون هم تو آشپزخونه مشغول آشپزی بود تلفن زنگ خورد، مادرجون : نرگس سادات دخترم لطفا تلفن جواب بده ❤️                          ─┅─✵🕊✵─┅─                       @Dokhtaran_morvarid                          ─┅─✵🕊✵─┅─
بسم رب العشق - 😍 😍# مرتضی # امروز روز آخر حضورما تو مقر حضرت ابوالفضل هستیم قرارساعت ۹ شب فرمانده بیاد برای توجیه عملیات فردا صبح تاظهر اعضا با خانوادهاشون تماس بگیرن ظهر بریم حرم بی بی خداحافظی وحرکت کنیم به سمت حمص حرکت کنیم به سمت سیدحسن و سیدحسین رفتم این برادرا دوقلو بودن سیدحسن ۶ دقیقه از سید حسین بزرگتر بود + سیدحسن میگم چطورشد حاج خانم اجازه داد شما هردوتون باهم بیاید سوریه ؟ سیدحسن: از اول قرارمون همین بود آخه یه قراری بین ما و عمه جانمون هست + چه قراری؟ سیدحسن: قراره هردومون غریب بمونیم داداش مرتضی + جانم سیدحسن سیدحسن: یادت نره اسم منو داداشم زنده نگهداری + یعنی چی؟ سیدحسن : پدرشدی پسراتو به اسم ما بذار رفقا حاضر باشید فرمانده داره میاد فرمانده بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر شهــدا آن مهــدے باوران و یاوران ڪہ"لبیڪ"گفتند بہ نائب المهدے و مهدے نیز"ادرڪنـے"شان را خریدار شد اے ڪاش"ادرڪنـےِ"ما جاماندگان با"لبیڪِ"شهدا اجابت گردد و شهید شویم! رفقا امشب شب وداع باهم است شاید فرداشب خیلی هامون دیگه تو این جهان نباشیم وصیت نامه هاتون ببنویسید از هم حلالیت بگیرید درهای بهشت باز شده آقا حضرت عباس ماه منیر بنی هاشم و آقاسیدالشهدا منتظر شمان آغوش باز کردند تا شمارو در آغوش بگیرن هرکسی پرید سلام سایرین به حضرت زهرا برساند و بگویید تا شیر بچه های حیدرکراراست حرم دخترش بی بی حضرت زینب امن میماند رفقا یادمان باشد اسارت و جانبازی بطور حتم کمتر از شهادت نیست بقول شهید باقری فرمانده دلها آنان که رفتن کار حسینی کردن آنها که میمانند کار زینبی بکند رفقا ما قراراست این خط از دشمن پس بگیریم در دو خط آتش جدا فردا با خانواده ها تماس بگیرید بگید شاید تا ۱۵ روز باهاشون تماس نگیرید بگید قراره منتقل بشید یه مقر دیگر در اولین فرصت صددرصد تماس میگرید شماره خونمون گرفتم باز خداشکر سادات برداشت + الو سلام - الو مرتضی خودتی؟ + آره خانم گل - مرتضی کی میای ؟ + سادات وقت نیست زنگ زدم بگم داریم میریم یه جایی دیگه شاید دیگه زنگ نزنم حلال کن اگه تو این ۶-۷ ماه بدی دیدی خیلی دوست دارم خداحافظ به سمت حرم بی بی حضرت زینب به را افتادیم ۵۰-۶۰ متری به حرم خانم مونده بود من و سید هادی داشتیم حرف میزدیم که صدای خمپاره اومد ❤️                          ─┅─✵🕊✵─┅─                       @Dokhtaran_morvarid                          ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉💚🌾|°• ⊱أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌ُّالله⊰ 😍 شکر خدا که نام‌ علـے در اذان ماست عید سعید غدیر خم مبارڪ🤩🌺🌷 🌱 🍃@Dokhtaran_morvarid