24.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸✨ #وقت_هنرمندی ✨🌸
🌷با آموزش جامدادی 🌷
ویژه آغاز سال تحصیلی ✏️
در آستانه مهرماه خیلی خوبه که یاد بگیریم که یه جامدادی یا کیف کوچک لوازم رو چطور درست کنیم؟
این جامدادیها رو با چرم و نمد و... هرچی که دوس دارین میتونین بدوزین. 📐
دوختش راحته و میتونین به راحتی دست به کار بشین😉
بین پارچه ونمد زانفیکس بزنین که چسب مخصوص پارچه است.
فقط حواستون باشه اتو رو مستقیم روی زانفیکس نذارین که فاجعه به بار میاد😁
اگر هم باچرم میدوزین که کلا زانفیکس نمیخواد... به طور کلی لوازمش رو از خرازی ها میتونین تهیه کنین؛
تو فیلم هم فراموش کرده بگه که چهارتاگوشه رو که میدوزین اضافه هاش رو باید بچینین...✂️
اندازه جامدادی مستطیل۲۰×۳۰و از گوشه ها ۲ سانت داخل بشین؛🏷
امیدواریم که از این آموزش
بهره کافی رو ببرید💖
#پاتوق_دختران_مروارید
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
✨✨📒✨✨ #رمان_پاتوق ✨✨📒✨✨
📖 #بی_تو_هرگز
📋 #قسمت_هفتاد_و_هفتم:اجازه ی پدر
📝 #نویسنده_شهیدسیدطاهاایمانی
"همان گونه که بر پيامبران پيشين وحي فرستاديم بر تو نيز روحي را به فرمان خود،
وحي کرديم... تو پيش از اين نمي دانستي کتاب و ايمان چيست ولي ما آن را نوري قرار داديم که به وسيله آن,هر کسي از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مي کنيم و تو مسلما به سوي راه راست هدايت مي کني"
سوره شوري... آيه 7
اين... پاسخ نذر ۴۰ روزه من بود.
تلفن رو قطع کردم و از شدت شادي رفتم سجده...
خيلي خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تاييد مي کنه؛
اما در اوج شادي يهو دلم گرفت... گوشي توي دستم بود و مي خواستم زنگ بزنم ايران؛
ولي بغض، راه گلوم رو سد کرد و اشک بي اختيار از چشم هام پايين اومد.
وقتي مريم عروس شد و با چشم هاي پر اشک گفت با اجازه پدرم... بله؛ هيچ صداي جواب و اجازه اي از طرف پدر نيومد، هر دومون گريه کرديم از داغ سکوت پدر.
از اون به بعد هر وقت شهيد گمنام مي آوردن و ما مي رفتيم بالاي سر تابوت ها روي تک تک شون دست مي کشيدم و مي گفتم:
بابا کي برمي گردي؟ توي عروسي، اين پدره که دست دخترش رو توي دست داماد مي گذاره، تو که نيستي تا دستم رو بگيري! تو که نيستي تا من جواب تاييد رو از زبونت بشنوم؛
حداقل قبل عروسيم برگرد؛
حتي يه تيکه استخون يا يه تيکه پلاک!
هيچي نمي خوام... فقط برگرد...
گوشي توي دستم... ساعت ها، فقط گريه مي کردم .
بالاخره زنگ زدم... بعد از سلام و احوال پرسي ماجراي خواستگاری يان دايسون رو مطرح کردم؛ اما سکوت عميقي، پشت تلفن رو فرا گرفت... اول فکر کردم، تماس قطع شده؛ اما وقتي بيشتر دقت کردم، حس کردم مادر داره خيلي آروم گريه مي کنه.
#ادامه_دارد .....
#پاتوق_دختران_مروارید
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
✨✨📒✨✨ #رمان_پاتوق ✨✨📒✨✨
📖 #بی_تو_هرگز
📋 #قسمت_آخر: رنگ پدر
📝 #نویسنده_شهیدسیدطاهاایمانی
بالاخره سکوت رو شکست:
زماني که علي شهيد شد و تو، تب سنگيني کردي من سپردمت به علي، همه چيز تو رو... تو هم سر
قولت موندي و به عهدت وفا کردي
بغض دوباره راه گلوش رو بست
حدود ۴۰ شب پيش علي اومد توي خوابم و همه چيز رو تعريف کرد، گفت به زينبم بگو... من، تو
رو بردم و دستتون رو توي دست هم ميگذارم، توکل بر خدا... مبارکه.
گريه امان هر دومون رو بريد
زينبم نيازي به بحث و خواستگاري مجدد نيست، جواب همونه که پدرت گفت؛مبارکه ان شاءالله.
ديگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظي قطع کردم...
اشک مثل سيل از چشمم پايين مي اومد...
تمام پهناي صورتم اشک بود.
همون شب با «يان» تماس گرفتم و همه چيز رو براش تعريف کردم... فکر کنم من اولين دختري بودم که موقع دادن جواب مثبت، عروس و داماد هر دو گريه مي کردن.
توي اولين فرصت، اومديم ايران، پدر و مادرش حاضر نشدن توي عروسي ما شرکت کنن...
مراسم ساده اي که ماه عسلش سفر ۴۰ روزه مشهد و يک هفته اي جنوب بود.
هيچ وقت به کسي نگفته بودم؛
اما هميشه دلم مي خواست با مردي ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه.
توي فکه بود
توی فکه بود که تازه فهميدم چقدر زيبا داشت نديده رنگ پدرم رو به خودش می گرفت.......
(نقل شده از زبان همسر و فرزند شهيد)
🔹🔹🔷 پایان 🔷🔹🔹
#پاتوق_دختران_مروارید
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌿🌺🌿 به پایان آمد این رُمان 🌿🌺🌿
حکایت همچنان باقیست....
با گذشت حدود دو ماه از آغاز به کار
#پاتوق_مجازی_دختران_مروارید
امشب به پایان اولین سری از رمان های شبانهمون رسیدیم که شکر خدا با استقبال خیلی خوب شما عزیزان همراه بود...
دوس داریم نظرات شما مرواریدی های نازنین رو درباره رمانی که مطالعه کردین بدونیم...
و ازتون میخوایم برداشتی که ازش داشتین و احساستون رو راجع به خوندن این داستان کاملا واقعی رو با ما به اشتراک بذارین تا با نام خودتون در کانال منتشر بشه؛
شما از همین لحظه میتونین
به آی دی اختصاصی کانال پیام بدین
📩 و نظراتتون رو برای ما ارسال کنین 📩
💌 @Dokhtarane_morvarid 💌
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷✊ #باید_قوی_شویم ✊🇮🇷🇮🇷
دوست دارید بدونید که #تحریف
با چه روندی صورت میگیره؟؟
به همینراحتی خیلیچیزا عوضمیشه!☝️
بعضی ها سطح فهم پایین تری دارند
بعضی ها مغرضانه عمل میکنند🙄
بعضی ها قابلیت انتقال مطلب را ندارد
و ...
پس دین و دنیای خودمون رو
به دست مردم نسپاریم!
🎥دعوتید به دیدن اینکلیپ طنز وجالب🎥
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨💖
نظرات ارزشمند و زیبای شما عزیزان
🕊 درباره رمان بی تو هرگز 🕊
اثر ماندگار شهید سید طاها ایمانی
🌱#سپاس_از_همراهی_شما_عزیزان🌱
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
💖✨💖✨💖 صفحه یک💖✨💖✨💖
💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨💖
نظرات ارزشمند و زیبای شما عزیزان
🕊 درباره رمان بی تو هرگز 🕊
اثر ماندگار شهید سید طاها ایمانی
🌱#سپاس_از_همراهی_شما_عزیزان🌱
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
💖✨💖✨💖 صفحه دو💖✨💖✨💖