@nasimintezar نسیم انتظار - محمود کریمی.mp3
14.02M
#نوایِ_دل🎼
در خلوت با گوش جان بشنوید🌿
خدایــــــــــــــــــــا.......💔
#شبنشینیهای_منوخدا
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
862113889.mp3
4.07M
🦋لحظههای ناب همصحبتی باخدا
در #ماه_مبارک_رمضان 🦋
💠 #تحدیر (تندخوانی)
💠 #جزء_دهم قرآن کریم
🎙با صوت استاد معتز آقایی
⏱زمان : ۳۳ دقیقه
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
💠 ۹ نکته کلیدی جزء دهم قرآن 💠
📖 ویژه #ماه_مبارک_رمضان 📖
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
نگران نباش...
کم نمیشه...
شخص بزرگی قولش رو داده...
ببخش..
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #رازهای_مگو 📝 #قسمت_بیست_و_دوم دیدگاه و منظرم به آیات قرآن هم تغییر می کرد. ...
📚 #رمان_پاتوق
📖 #رازهای_مگو
📝 #قسمت_بیست_و_سوم
حدود ساعت پنج بود ... چشم هام هنوز گرم نشده بود که یکی از بچه های افغانستان اومد سراغم و گفت :پاشو لباست رو عوض کن بریم بیرون ... با ناراحتی گفتم :برو بگذار بخوابم، حوصله ندارم. ...
خیلی محکم، چند بار دیگه هم اصرار کرد... دید فایده نداره به زور منو از تخت کشید بیرون ... با چند تا دیگه از بچه ها ریختن سرم ... هر چی دست و پا زدم و داد و بی داد کردم، به جایی نرسید ... به زور من رو با خودشون بردن. ..چشم باز کردم دیدم رسیدیم به حرم ... با عصبانیت دستم رو از دست شون کشیدم ... می خواستم برگردم ... دوباره جلوم رو گرفتن. ...
حالم خراب بود ... دیگه هیچی برام مهم نبود ... سرشون داد زدم که ... ولم
کنید ... چرا به زور منو کشوندید اینجا؟ ... ولم کنید برم ... من از روزی که پام رو گذاشتم اینجا به این روز افتادم ... همه این بلاها از اینجا شروع شد
...از همین نقطه ... از همین حرم ... اگر اون روز پام رو اینجا نگذاشته بودم و برمی گشتم، الان حالم این نبود ... بیچاره ام کردید ... دیوونه ام کردید ...
ولم کنید. ...امام رضا، دیوونه هایی مثل تو رو شفا میده ... اینو گفت و دوباره دستم رو
محکم گرفت. ...
دیگه جون مبارزه کردن و درگیر شدن نداشتم ... رفتیم توی حرم ... یه گوشه نشستم و به دیوار تکیه زدم..
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #رازهای_مگو 📝 #قسمت_بیست_و_سوم حدود ساعت پنج بود ... چشم هام هنوز گرم نشده بود
📚 #رمان_پاتوق
📖 #رازهای_مگو
📝 #قسمت_بیست_و_چهارم
. دعای ندبه شروع شد. ...
با حمد و ستایش خدا و نبوت پیامبر ... شروع شد و ادامه پیدا کرد ... پله پله جلو میومد و اهل بیت پیامبر و وارثان ایشون رو یکی یکی معرفی می کرد. ...
شروع شد ... تمام مطالبی که خوندم ... توحید خدا، همزمان با حمد الهی ... سیره و وقایع زندگی پیامبر توی بخش نبوت ... حضرت علی ... فاطمه زهرا. ...
با هر فراز، تمام مطالبی رو که خونده بودم مثل فیلم از مقابل چشمم عبور می کرد ... نبوت پیامبر، وفات پیامبر، امام علی ، امام حسن ، امام حسین. ...
لحظه به لحظه و با عبور این مطالب ... ذهنم داشت مطالب رو کنار هم می چید ... از بین تناقض ها و درگیری ها و سردرگمی ها، جواب های صحیح رو پیدا می کرد. ...
ضربان قلبم هر لحظه تندتر می شد ... سنگینی عجیبی گلو و سینه ام رو پر کرده بود و هر لحظه فشارش بیشتر می شد ... دقیقه ها با سرعت سپری می شدند ... دیگه متوجه هیچ چیز نمی شدم ... تمام صداهایی که توی سرم می پیچید، لحظه به لحظه آروم تر می شد. ...
بچه ها بهم ریخته بودن و منو تکان میدادن ... اونها رو می دیدم ولی صداشون در حد لب زدن بود ... صدای قلبم و فرازهای آخر ندبه، تنها صوتی بود که میشنیدم
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
867323105.mp3
4.01M
🦋لحظههای ناب همصحبتی باخدا
در #ماه_مبارک_رمضان 🦋
💠 #تحدیر (تندخوانی)
💠 #جزء_دوازدهم قرآن کریم
🎙با صوت استاد معتز آقایی
⏱زمان : ۳۳ دقیقه
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
💠 ۹ نکته کلیدی جزء دوازدهم قرآن 💠
📖 ویژه #ماه_مبارک_رمضان 📖
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─