eitaa logo
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
1.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
748 ویدیو
10 فایل
اینجا دل به دریا بزنید و از میان صدف های طلایی و نقره ای لحظه ها مروارید درخشان استعدادهایتان را صید کنید 🌱 ارتباط با ما @dokhtarane_morvarid
مشاهده در ایتا
دانلود
🔗 📌 سلسله پوستر جنایات شیطان بزرگ علیه زنان و دختران آمریکا! ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 🎞 🔺 موضوع: "ایران هراسی" ، بخشی از پازل عملیات روانی آمریکا 🖇 🖇 🖇 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🕯 به وقت مرگ می آید به بالینم یقین دارم شروع وعده های اوست پایانی که من دارم شهادت نور دیده تان جواد الائمه را تسلیت عرض میکنیم... ...💔           ─┅─✵🕊✵─┅─        @Dokhtaran_morvarid           ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
بسم رب العشق #قسمت_چهلم - 😍 #علمـــدارعشــــق😍# وارد اتاقم شدم گوشیمو برداشتم شماره خانم قاجار
بسم رب العشق - 😍 😍# - من در خدمتم آقای کرمی + میشه بریم داخل محوطه دانشگاه صحبت کنیم ؟ - بله بفرمایید بافاصله ازهم قدم برداشتیم رفتیم داخل محوطه + بریم پیش شهدای گمنام ؟ - بله طوری کنار شهدا نشستیم سرش انداخت پایین تسبیحش گرفت دستش + خانم موسوی من - شما چی + میخاستم اجازه بدید مادرم زنگ بزنن منزلتون برای امرخیر - آقای کرمی اجازه بدید من فکرام بکنم با پدرم مشورت کنم + بله حتما اما تاچه زمانی - آخرتابستان مرتضی با صدای بزور درمیومد و سراسراز شرم بود گفت خانم موسوی زیاد نیست -اجازه بدید فکرکنم بااجازتون یاعلی + یاعلی وارد خونه شدم هیچکس خونه نبود با خودم إه عزیز و آقاجون کجا رفتن 🤔🤔 شماره آقاجون گرفتم سلام آقاجون من اومدم خونه کجایید ؟🙈🙈 آقاجون :سلام باباجان با مادرت اومدیم یه سر به پدر و مادرمون بزنیم داریم میایم خونه گوشی قطع کردم آقاجون اینا رفته بودن بهشت زهرا صدای زنگ در بلند شد بعد از خوردن ناهار رفتم سمت آقاجون گفتم -بوبویی بریم مزارشهدا آقاجون گفت خدا به خیر کنه چی باز میخواد بگه رفتیم مزارشهدا خیلی خجالت میکشیدم موضوع خواستگاری آقا کرمی بگم آقاجون : نرگس بابا من منتظرم دخترم بگی -خیلی خجالت میکشم آقاجون:کسی ازت خواستگاری کرده -🙈🙈🙈پسر حاج کمیل آقاجون: خوب به سلامتی تو چی گفتی ؟ -😊😊😊😊لپهام قرمز شد و سرم انداختم پایین مبارکت باشه بابا یهو هول شدم و گفتم نه آخر تابستان میخوام جواب بدم یهو گفتم خاک بر سرم 😱😱😱😓😓 آقاجون گفت خندید گفت باشه وروجک بابا بچه ها شدیدا مشغول کارهای مربوط به جشن بودن تو آمفی تائتر همه جمع بودیم بچه ها داشتن تمرین تائتری درمورد مدافع حجاب میکردن منو زهراهم داشتیم درمورد دکور صحنه صحبت میکردیم با صدای مرتضی و آقای صبوری همگی دست از کار کشیدیم √ سلامممممم خدمت تمامی بسیجان امام خامنه ای همه با لبخند جوابش دادیم + خانم موسوی یه سوپرایز براتون دارم - برای من ؟ + بله - خوب چی هست + بچه ها همه بیاید همه بچه ها دورم جمع شدن فقط همتون آرامشتون حفظ کنید مخصوصا خانم موسوی بسم تعالی دخترم طی جلسه پیرامون حجاب ملی بانوی مسلمان ایرانی از جریان محجبه شدن شما باخبرشدم به داشتن فرزند نخبه و باایمانی چون شما افتخار میکنم و برای حضرتعالی توفیقات روز افزون را از خداوندمتعال و بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا خواستارم سیدعلی حسینی خامنه ای خانم موسوی حضرت آقا همراه نامه ی هدیه هم براتون فرستادن چفیه خودشون و یه قواره چادرمشکی و یه انگشتر سکوت تمام آمفی تائتر فرا گرفته بود اشکام همینطوری میرخت با لکنت زبان و صدای لرزان گفتم - واق ..عا ای ..ن نا....مه برا.... من....ه + بله - 😭😭😭😭😭 یک ساعتی گذشت یه ذره از شوک نامه و هدیه در اومدم اما صدام به شدت بغض آلود رفتم سمت مرتضی با صدای گرفته - آقای کرمی چطوری شده حضرت آقا از جریان محجبه شدنم باخبر هستن؟ من اصلا نمیتونم باور کنم +خانم موسوی حضرت آقا بیشتر از چیزی من و شما فکرش میکنیم حواسشون به کشور هست همین الان ببینید بزرگترین کشورهای جنگ درگیر داعش هستن ولی ما تو کشورمون امنیت کامله با اونکه همسایهای نزدیک ما همه تو آتش جنگ با داعش هستن این آرامش و امنیت مدیون رهبری سیدعلی خامنه ای هستیم اما مسئله حجاب شما چند هفته پیش بنده و سایر دوستان توفیق زیارت حضرت آقا داشتیم اونجا مطرح شد بعداز ماجرای حضرت آقا احترامم تو دانشگاه دوچندان شده بود ۱۰روز مونده بود به آخر تابستان تواین سه ماه خیلی به خواستگاری مرتضی فکر کردم میخوام فردا بهش جواب مثبت بدم به نظرم میتونم تو سراسر زندگی بهش تکیه کنم ❤️                          ─┅─✵🕊✵─┅─                       @Dokhtaran_morvarid                          ─┅─✵🕊✵─┅─
بسم رب العشق - 😍 😍# ساعت ۷ باید دانشگاه باشم قراره امروز یه بار برنامه اجرا کنیم هرقسمتی که اشکالی داشت رفع کنیم سوار ماشینم شدم و به سمت دانشگاه حرکت کردم بعداز یه مسیری متوجه شدم یه موتوری پشت سرمه با خودم گفتم شاید هم مسیره هستیم رسیدم دانشگاه ماشین پارک کردم کیفم برداشتم اومدم حرکت که کنم همون موتوریه با یه چاقو به سمتم اومد پارکینگ دانشگاه یه جای کاملا پرت بود شروع کردم به دویدن که بهم رسید چاقو گرفت سمتم گذاشت رو بازوم و گفت کیفت بده عمو ببینه گوشیم تو کیفم بود پربود از عکسای بی حجاب شروع کردم به کشیدن کیفم از دست من بکش اون بکش آستین چادرم پاره شد تو همین مرتضی رسید و ماشینش پارک کرد انگار فرشته نجاتمو دیدم داد زدم - کـــــــــمــــــــک مرتضی سریع رسید دزده در برابر مرتضی جوجه بود وقتی دید نمیتونه کاری پیش ببره کیفم ول کرد اما چاقو فرو کرد کف دست مرتضی فرار کرد - وای خاک تو سرم آقای کرمی چی شد داره از دستتون خون میاد باید بریم بیمارستان + آروم باشید چیزی نشده - توروخدا سواربشید داشت از دستش خون میرفت الان همه لباسش خونی میشه یادم افتاد دیروز یه شال سفید خریدم دستم بردم سمت داشبورد شال درآوردم یه دقیقه ماشین پارک کردم - دستون بدید اینو ببندم بهش دستش بستم چندقطره از خون روی چادر و شلوار لی منم ریخته شد رسیدیم بیمارستان پرستاره گفت کجا اینطوری شده؟ چه نسبتی باهم دارید؟ داشت دست مرتضی بخیه میزد گفتم نامزدمه با دزد کیفم درگیرشد گوشی مرتضی دست من بود گوشی مرتضی زنگ خورد شماره زهرا بود جواب دادم - الو سلام زهرا * نرگس سادات توی - آره * گوشی داداشم دست تو چیکار میکنه - بیاید بیمارستان..... * باشه الان میایم پرستار صدام کرد خانم بیا سرم همسرت تموم شد برو صندوق حساب کن یه آبمیوه برای خودت بخر معلومه خیلی دوسش داری رنگ به روت نمونده - باشه ممنون 😅😅 با رسیدن زهرا اینا مرتضی مرخص کردن اما من ازش خجالت میکشیدم چرا گفتم نامزدمه حرف پرستارم شنیده اونروز کار کنسل شد ❤️                          ─┅─✵🕊✵─┅─                       @Dokhtaran_morvarid                          ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"🖤" سلام‌مابه‌رُخِ‌انور‌امام‌جــواد درود‌ما،به‌تنِ‌اطهر‌امام‌جــواد غریب‌بودوغریبانه‌جان‌سپرد‌ونبود کسی‌به‌وادیِ‌غم،یاور‌امام‌جــواد 😭 (ع) تسلیت‌باد🥀 @Dokhtaran_morvarid