#یادت_باشد
#داستانی_عاشقانه
#عشقی_آسمانی
#رمانی_عاطفی
#قسمت_بیست_شش
همیشه وقتی حرص می خورد عادت داشت یا راه می رفت یا لبش را ور می چید. وقتی از اتاق بیرون آمدم. عمه گفت:" فرزانه جان! خوب فکراتوبکن. ما هفته ی بعد برای گرفتن جواب تماس میگیریم. "از روی خجالت نمی توانستم درباره ی اتفاق آن روز و صحبت هایی که باحمید داشتم با پدر و مادرم حرفی بزنم. این طور مواقع معمولا حرف هایم را به برادرم علی می زنم. درماجراهای مختلفی که پیش می آمد. مشاوره خصوصی من بود. با اینکه از نظر سنی یک سال از من کوچک تر است. ولی نظرات خوب و منطقی ای می دهد. باشگاه بود. وقتی به خانه رسید، هنوز ساکش را زمین نگذاشته بود که ماجرای صحبتم با حمید را برایش تعریف کردم و نظرش را پرسیدم،گفت: "کار خوبی کردی صحبت کردی. حمید پسر خیلی خوبیه. من از همه نظر تاییدش می کنم. "مِهر حمید از همان لحظه ی اول به دلم نشسته بود. به یاد عهدی که با خدا بسته بودم افتادم؛ درست روز بیستم حمید برای خواستگاری به خانه ما امده بود. تصورش راهم نمی کردم توسل به ائمه این گونه دلم را گرم کند و اطمینان بخش قلبم باشد. حس عجیب و شور انگیزی داشتم. همه ی آن ترس ها و اضطراب ها جای خودشان را به یک اطمینان قلبی داده بودند. تکیه گاه مطمعنم را پیدا کرده بودم. احساس می کردم با خیال راحت می توانم به حمید تکیه کنم. به خودم گفتم: "حمید همون کسی هستش که میشه تا ته دنیا بدون خستگی باهاش همراه شد." سه روزی از این ماجرا گذشت. مشغول رسیدگی به گل های گلخانه بودم. مادرم غیرمستقیم چند باری نظرم را درباره حمید پرسیده بود.
ادامه دارد...
کتاب یادت باشد
کپی هم آزاده،من بنده خدا کی باشم که بگم چی حلاله چی حروم🙂✨
1.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر وقت کارد به استخوان رسید💔
➕اینوگوش کن
𝐣𝐨𝐢𝐧↠@dokhtaranbasij
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
2.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار ویژه به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب
#پرچم_افتخار✌🏻
⛅️ |دُختَرانِ بَسیجی🌿!|
2.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❪♥️🔗❫
داخلشجزحـاءوسینویـاء ونـونچیزےنبود . . ✨(꧇
『#استورے🎞|#اربابم💚』
⛅️ |دُختَرانِ بَسیجی🌿!|
هدایت شده از تنـــــفـس صبـــح
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❪🥀🍃❫
سخت است عاشق شوۍ و یار نخواهد ...!
دلـتنـگ حـرم باشـۍ و اربـاب نـخـواهد ...!
🎞¦↫#استورے"
🖇¦↫#شبجمعههوایتنکنممیمیرم"
🧡¦↫#اربابم"
@tanafosesobh