جهان آرا گفت: «بچهها! عدهاي دارند به ما خيانت ميکنند» ساعت از يک نيمه شب گذشته بود، خود را در زيرپل خرمشهر يافتيم، در اين زمان خودرويي توجهمان را به خود جلب کرده بود، جلو رفتيم و ديديم، محمد جهان آرا به اتفاق «احمد فروزنده»، است که ظاهرا تازه از اتاق جنگ آبادان برگشته بودند. فرداي آن روز، محمد جهان آرا همه همرزمانش را فراخواند و آن کلام دلنشينش را بيان کرد، جهان آرا، همانگونه که امام حسين(ع) به يارانش سفارش کرده بود، سخن گفت، از جمله اينکه: «اينجا کربلاست، من حجت خود را از شما برداشتم، هرکه ميخواهد، ميتواند برود و هر آنکس که ميماند بداند که در اينجا شهادت دارد، اسارت دارد، مجروحيت هم در ميان است.»، در اين لحظه بچههايي که باقي مانده بودند، هم قسم شده و با جهان آرا بيعت کردند که تا پايان دست از جهاد برندارند، فکر ميکنم در همين جا بود که جهان آرا گفت:
«بچه مواظب باشيد شهر اگر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهيم کرد، مواظب باشيد ايمانتان سقوط نکند.»
ياد دارم در همين روز بود که براي اولين بار من از جهان آرا شنيدم که گفت:«بچهها! دارند به ما خيانت ميکنند.»
با خرمشهر صحبت و بني صدر خائن را نفرين ميکردم حدودا ساعت يازده بود که رسيدم به مقر جهان آرا. تعداد زيادي آنجا نبودند. مستقيم رفتم پيش جهان آرا. تا چشمش به من خورد از جايش بلند شد و گفت: «فقط تو ماندي؟» گفتم: «نه؛ بچهها هنوز هستند و زير پل درگيرند.» گفت: «مگر دستور عقب نشيني را نگرفتي؟» گفتم: «چرا ولي دليلي نداشت عقب نشيني بکنيم. هواپيماها هم آمدند بمب باران کردند و کيلومترها با ما فاصله داشتند. چندين بار تماس گرفتم ولي موفق به صحبت نشدم.» محمد گفت: «دکل مخابرات را جمع کرديم و داريم جابجا ميشويم. برو بچهها را سريع برگردان.» اشکهايم جاري شد. گفتم: «اگر نيروي کمکي باشد دشمن را سرکوب ميکنيم.» محمد هم چشمانش پر از اشک شد و گفت: «تنها شديم هيچکس نيست. شهر سقوط کرد. برو سريع دوستانت را برگردان.» ساعت از يازده شب گذشته بود. از او که جدا ميشدم، هر دو به چشمان هم خيره شده بوديم و گويي با نگاه به همديگر دلداري ميداديم و شايد از يکديگر داشتيم حلاليت ميطلبيديم. ساعت دوازده شب شد و من دوباره مسيري که آمده بودم را بايد برميگشتم. اين بار اما با آن موقع خيلي فرق داشت. با اميد بردن نيروي کمکي و مهمات آمده بودم و برگشتم. نا اميد از همه جا و حتي نااميد از زنده ماندن دوستانم بودم. لحظاتي تامل کردم، صداي تيراندازي تک تک ميآمد. دلم را زدم به دريا و آرام از نردهها پايين رفتم. فاصله زيادي با محل استقرار بچهها نداشتم. هرچه نگاه ميکردم خبري از آنها نبود. حالت نيمه خيز به سمت آنها رفتم که يک منور روشن شد و همانجا خوابيدم. از نور منور تقرييا ميشد محل را ببينم. منور که خاموش شد، قدري جلوتر رفتم. هيچکس ديده نميشد. به اين طرف پل که رسيدم اثري از هيچ نيرويي نبود. گاهي سکوت مطلق و گاهي صداي پياپي انفجار. گوشهاي کنار پلکان پل ايستادم و شهر را تماشا ميکردم. بغض سنگيني مرا خفه ميکرد. زدم زير گريه و زار زار گريه ميکردم. با خرمشهر صحبت ميکردم و بني صدر خائن را نفرين ميکردم که نيروي کمکي به خرمشهر اعزام نکرد. روزهاي مقاومت تا آن روز مثل فيلم سريع در ذهن من رد ميشد. پاهايم ديگر توان راه رفتن نداشت و تنها ماندن در آنجا هم فايده نداشت... 🥺🥺
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شیرینی گناه را خوب چشیدیم ولی شیرینی لبخند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را هنوز نچشیدیم...
🎙️ استاد دانشمند
🌼 یــــاصـــاحـــــبـــ الزمــــانــــ 🌼
#سخنرانی_کوتاه
#امام_زمان
#دین
#لبخند
@dokhtarane_heydary
هیأت قرآنی دختران حیدری
جهان آرا گفت: «بچهها! عدهاي دارند به ما خيانت ميکنند» ساعت از يک نيمه شب گذشته بود، خود را در زير
دلنوشته آخرین لحظات تلاشهای رزمنده ها برای نگه داشتن خرمشهر ...
و چه ثانیه های سختی.. 🥺🥺
34.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#نماهنگ_بابا_رضا
مولا رضا...
دوست دارم صدات کنم بابا رضا
👌 بسیار زیبا
👌پیشنهاد دیدن
دلتون گره خورد به شبکه های ضريح آقا امام رضا🥺 التماس دعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚🤲✨
#دهه_کرامت
#چهارشنبه_های_امام_رضایی 🎇
#آقا_امام_رضا
@dokhtarane_heydary
46.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادواره شهدای کارگری و اصناف شهرستان #نائین
#فاتح_خرمشهر
نمایش #تئاترصحنه ای با اجرای گروه نمایش از #اصفهان
روایتگری جناب آقای #مسلم_نبی از #اصفهان
جمعه ۱۴۰۲/۰۳/۰۵
ساعت ۲۰
استادیوم جهان پهلوان تختی #نایین
🇮🇷بسیج دانش آموزی شهید فهمیده ناحیه نایین🇮🇷
همین حالا#به_ما_بپیوندید👇👇👇
آدرس ایتا 🔰
🆔 @s_fahmide
و
در پیام رسان شاد به آدرس🔰
🆔 https://shad.ir/BDA_Naein
میخوام
یه کلیپ خیلی زیبا از دست نوشته های یه شهید بذارم...
شهیدی که رفاقت عاشقانه با خدا داشته...
شهیدی که رهبرمون در مورد دستنوشته هاش فرموده :
🔹من مکرّر دستنوشتههای این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض تازهای از آن گرفتهام.
شهید #ناصرالدین_باغانی
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#درسی_از_شهدا
🌱 "معشوق خدا"
🔹وصیتنامۀ معشوقانۀ! شهید ناصرالدین باغانی.
🔹مقام معظم رهبری:
من مکرّر دستنوشتههای این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض تازهای از آن گرفتهام.
شهید #ناصرالدین_باغانی
#شهدا
@dokhtarane_heydary
✨بسم رب الحیدر
خداراشاکریم که خدا مارو برا خدمت انتخاب کرد و ماهم نمیخواهیم تک خوری کنیم 😉 میخواهیم از هیئتی که به نام بابا حیدره ، هممون بهره ببریم و بتونیم باهاش تاثیر گذار باشیم انشاالله 😍🥺
هیئت دخترونس ! ولی یه مرد بزرگ همه کارامونو انجام میده . به اسم آقا امیرالمومنین 🙃✨