eitaa logo
هیأت دختران حیدری
398 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
989 ویدیو
24 فایل
حیدری ام حیدری، مدافع رهبری💚 ✋بچه های بابا حیدر دور هم جمع شدیم که انشاالله سکوی پروازی باشیم برای یاری مولامون 😍❤️ شیعه به دنیا اومدیم که موثر در تحقق ظهور مولامون باشیم ✨ ارتباط بامدیر♾ @yazahral_313
مشاهده در ایتا
دانلود
میدونم رضایتا زیاد شد و ممکنه خسته بشین ولی برای اعتماد اعضا لازم بود😅💕 فقط عزیزای که عیدی گرفتن میشه 5تا صلوات برای ظهور آقامون بخونن؟خوندین اعلام کنین تو پیوی❤️ ولی چون بقیه اعضای خانواده کانالمون هم خیلی مهربونن اوناام صلوات هدیه کنن لطفا به امام زمانمون که امشب عزادارن🖤 @dokhtarane_heydary شرمنده که عیدی دیروز افتاد به امشب خوشحالم که کنارمونین✨☘
اوووووومممم... https://harfeto.timefriend.net/16752317891940 ناشناسمون نظراتونو نمیگین؟🥰 بپرسیدم جواب میدم😌 بیاین بگین دوست دارین عضو هیات دخترا بشین یا نه هنوز؟😉
هدایت شده از هیأت دختران حیدری
🕋 بسم اللّه الرحمن الرحیم 🕋 🌼 یــــاصـــاحـــــبـــ الزمــــانــــ 🌼 💗💗 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ✔︎ 𝙅𝙊𝙄𝙉 ❥︎ @dokhtarane_heydary
چندتا صلوات به خانوم حضرت زینب هدیه میکنی؟ انتخاب کن✨☘ https://EitaaBot.ir/poll/6z5m لینک آماری معتبر ایتا تعدادی که صلوات میفرستی هدیه به بانو اعلام کن داخل لینک از طریق گزینه ها💛 رفیق اعمال مخصوص امروز رو یادت نرها این روز آخر البیض از هرروزش مهمتر و با برکت تره (عمل ام‌داود که عمده اعمال روز سوم ایام البیض یعنی روز پانزدهم ماه رجب است، براى برآمدن حاجات و برطرف شدن غصه‌ها و دفع ظلم ظالمان مؤثر می باشد.) @dokhtarane_heydary
هیأت دختران حیدری
چهل شهید چله شهدایی و زهرایی 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🔸روز اول : 🇮🇷شهید سید جمال موسی کاظمی✅ 🔹ر
سلام سلام خدمت دوست داران و محبین اهلبیت 🙂🌸😍 یادتون نرفته دیروز و امروز مهمون کدوم شهید بزرگواریم که ؟؟؟؟ من معرفی هر دوتا شهید بزرگوار رو تا چند ساعت دیگه میزارم براتون انشاالله🍃 شهید آقا دانیال رضایی زاده که دیشب مهمونشون بودیم و امروز که مهمون شهید آقا آرمان علی وردی هستیم 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خب یکم ناشناس جواب بدیم😃💕 1_عزیزم خیلی خوشحالیم که از رمان راضی هستین و خوشتون اومده انشالله آخر داستان شگفت زده شین😍 2_🌸💚❤️‌ 3_واقعا بهترین حس برای همه ماهم وجود شماهاییه که هنوز با تموم سختی ها پای حجاب و دینتون محکم ایستادین و ثابت کردین اوج جوانمردی رو به عنوان یک دختر❤️ 4_عزیزم لازم شد دوباره رو ارسال کنم~الان سنجاق کانال میشه💛 5_ممنونم از نظرت💞روزی سه پارت عالیه اما بخاطر درخواست شما فرداشب یه پارت بیشتر به عنوان هدیه قرار میدیم😇 @dokhtarane_heydary
شهیدی که دیشب مهمونشون بودیم ✨ 🦋🥺شهید دانیال رضازاده: دایی شهید در حالی‌که نگاهش به تصویر خواهرزاده‌اش خیره مانده است، می‌گوید:‌‌ اگر می‌خواهید از دانیال بدانید بروید سراغ ‌آن‌هایی که با او در برنامه‌های جهادی بوده‌اند، دوستانش در پایگاه بسیج که از نوجوانی با هم بزرگ شده‌اند. چهارم آذر ‌‌سالگرد عقدشان است. تازه شش ماهی بود که برای خودش در شرکتی کاری دست و پا کرده بود و داشت برای برگزاری مراسم عروسی‌ آماده می‌شد. با رفتن دانیال چراغ این خانه خاموش شد🥺.
پنجشنبه26آبان، حوالی ساعت‌2 بعدازظهر بود که تجمع اغتشاشگران از سمت بازار تعبدی به‌سمت بازار کیف و کفش خیابان عامل کشیده می‌شود. آشوبی که آبستن جنایتی دل‌خراش بود. ‌با حضور نیروهای یگان ویژه و‌ انتظامی، همچنین نیروهای پایگاه بسیج محله، جوّ متشنج بازار که دیگر تقریبا به شکل نیمه‌تعطیل درآمده بود، آرام می‌گیرد. ‌ به گفته حاضران در صحنه یکی دو ساعت بعد از حاکم‌شدن آرامش، ‌جوانی با چاقو به6 نیروی بسیجی حمله می‌کند.‌ 4نفر مجروح می‌شوند و حسین زینال‌زاده و دانیال رضازاده هر دو ‌در آغوش ‌ دوستانشان جان می‌دهند. 🥺✨دو شهیدی‌ که ‌هم‌بازی دوران کودکی هم بودند و در بزرگسالی دوستان صمیمی. گزارش پیش‌رو حاصل چند روز پیگیری برای گفتن از دو بسیجی شهید ساکن محله هنرور است. دو جوان که اخلاص، فروتنی، خیرخواهی و نوع‌دوستی صفات مشترکشان بود که همه دوستان، همسایه‌ها و کسبه محل ‌به آن اذعان داشتند.‌
دستگیر نیازمندان نبش هنرور6 بنر بزرگی از تصویر آخرین عکس یادگاری دو شهید، درست یک روز قبل از شهادتشان به چشم می‌خورد. آن دو جوان، این عکس را در مراسم وداع با دوست شهیدشان، حسن براتی، گرفته بودند. ‌انتهای کوچه به بن‌بستی می‌خوریم‌ که سمت چپ آن مسجد امام‌حسین(ع)‌و ‌پایگاه بسیج محله‌ است. ‌از پیرمرد سبزی‌فروشی که در همان حوالی، مغازه کوچکی دارد از دو شهید محله می‌پرسم.‌ پیرمرد پوستر‌ی از عکس دو نفره‌ ‌شهدا را از روی میز فلزی مقابلش برمی‌دارد. او درحالی‌که ‌دست روی ‌دانیال گذاشته است می‌گوید:‌ این جوان را می‌شناسم. هر وقت از اینجا رد می‌شد‌، سلام و خداقوتی می‌گفت. پیرمرد درحالی‌که اشک در چشمانش حلقه می‌زند، دفتر کهنه‌ای را باز ‌می‌کند و شماره‌تلفنی را نشانم می‌دهد:‌ «‌ببین بابا، این شماره نیازمند‌ آبروداری است که به من داده‌اند تا به مسجد بدهم. یک روز که آن جوان از اینجا رد می‌شد صدایش کردم. داستان ‌‌را که گفتم‌ شماره‌‌ را برداشت. بعدها‌ شنیدم از طرف مسجد رفته و به آن خانواده‌ کمک‌هایی رسانده‌ است.» ‌ علی‌مراد‌‌ آخر حرف‌هایش می‌گوید:‌‌ حتی اسم و فامیلش را هم نمی‌دانستم. وقتی سر کوچه‌ عکسشان‌ را دیدم، تازه فهمیدم یکی از آن دو نفر شهید خیابان عامل، این جوان نازنین بوده ‌است. خیلی برایش گریه کردم. حیف‌ او بابا. حیف.
همین طور که در جریانید ایشون از شهدای تازه و از شهدای مدافع امنیت هستن و اطلاعات زیادی هم ازشون نیست . ولی بینابین همه ی اطلاعاتی که داشتم بررسی میکردم میدیدم که هرجا حرفی از شهید رضازاده بوده حرف شهید حسین زینال زاده هم بوده میدونید میخوام چی بگم؟ رفاقت خوبه اینجوری و انقد قشنگ و برای خدا باشه 🙂🌱