* #محرم_الحرام۱۴۴۲ *
🔹 *منطق حسینی* 🔹
منطق حسینی؛ یعنی نترسیدن از مرگ.
منطق حسینی؛ یعنی ترجیحدادن حق بر باطل به هر قیمت.
منطق حسینی؛ یعنی کمنشمردن یاران حق و زیادنشمردن یاران باطل در هر حجم و عدد.
منطق حسینی؛ یعنی امید بیپایان حتی در لحظهای که علیالظاهر آرزوها غروب میکند.
📣 *۱۳۶۷/۵/۲۳ - رهبرانقلاب*
کتاب آفتاب در مصاف؛ صفحه۲۰۷
🏴این جا پایگاه #دختران_تراز است🏴
@dokhtarane_taraz
* #محرم_الحرام۱۴۴۲ *
🔻 *استوار در بلا* 🔻
راوی میگوید: «فواللَّه ما رأیت مکثورا». مکثور، یعنی کسی که امواج اندوه بر سرش بریزد؛ بچهاش بمیرد، دوستانش نابود شوند، ثروتش از بین برود و همه امواج بلا به طرفش بیاید. راوی میگوید من هیچ کس را در چهار موجه بلا مثل حسینبنعلی استوارتر ندیدم، هرگز ندیدم کسی در چنین هنگامهای با این همه مصیبت، چهرهای شاد، مصمّم، حاکی از عزم و متوکل به خدا داشته باشد. این همان عزّت الهی است.
📣 *۱۳۷۹/۱/۲۶ - رهبر انقلاب*
📌 *ما را از دعای خیرتان محروم نکنید ...*
🏴این جا پایگاه #دختران_تراز است🏴
@dokhtarane_taraz
💥عاقبتمنفورترینچهرههای واقعه کربلا...!
🏴این جا پایگاه #دختران_تراز است🏴
@dokhtarane_taraz
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💻📸 #نماگاه 160
#عاشورا_حسینی
#مهذب_دینمدار
*بیایید این سنت فراموش شدۀ عاشورایی را احیا کنیم!*
🔻 طبق فرمایش امام باقر(ع)، ثوابش معادل دو میلیون بار جهاد در رکاب رسول خدا است.
🏴این جا پایگاه #دختران_تراز است🏴
@dokhtarane_taraz
دختران تراز❤️
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─ 🌒◁امام علیه السلام فرمود: "درست مي گويي اي زهير؛
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁امام حسین علیه السلام فرمود: "نام این آبادی چیست؟" عرض کرد: «عقر».امام علیه السلام فرمود: پناه می برم به خدا از "عقر!" آنگاه، حضرت علیه السلام متوجه حر شدند و فرمودند: «با ما اندكي بيا. سپس، فرود مي آييم.» پس با هم حركت كردند تا به كربلا رسيدند. حُر و يارانش، جلوي •کاروان• امام حسين علیه السلام ايستادند و آنان را از ادامه مسير، باز داشتند. حُر گفت: همين جا فرود بيا كه فرات، نزديك است. امام علیه السلام فرمود: «نام اينجا چيست؟» گفتند: "كربلا ...." امام علیه السلام فرود آمدند و حر و لشکریانش نیز در گوشه ای دیگر رحل اقامت افکندند. پس از فرود آمدن کاروان امام حسین علیه السلام حر نامه ای به ابن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن امام علیه السلام در کربلا با خبر کرد.
─༅💬1⃣8⃣💬༅─
دختران تراز❤️
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─ 🌒◁امام حسین علیه السلام فرمود: "نام این آبادی چیست
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁در روز عاشورا عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حر بن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر بن سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین علیه السلام گردید. حر بن يزيد چون تصميم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت جدی ديد نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آيا تو می خواهی با اين مرد •امام حسین علیه السلام • بجنگی؟» گفت: «آرى به خدا قسم چنان جنگى بكنم كه آسان ترين آن افتادن سرها و بريدن دستها باشد»، حر گفت: «مگر پيشنهادات او خوشآیندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر كار به دست من بود مى پذيرفتم؛ ولى امير تو •عبيداللَّه• نپذيرفت.». پس حر، عمر بن سعد را ترک کرد و در گوشه ای از لشكر ايستاد در کنار او یکی از افراد هم قبیله اش به نام «قرة بن قیس» ایستاده بود. حر به قره گفت: «آیا اسب خود را امروز آب داده ای؟» قره گفت: «نه.» حر گفت: «آیا می خواهی آن را سیراب کنی؟» قره گمان کرد حر قصد کناره گیری از سپاه ابن سعد را دارد و خوش ندارد كه قره او را در آن حال ببيند. پس به حر گفت: «من اسبم را آب نداده ام و اكنون مي روم تا آن را آب بدهم.» سپس حر از آنجائى كه ايستاده بود كناره گرفت و اندك اندك به سپاه امام علیه السلام نزدیک شد.
─═༅💬1⃣9⃣💬༅═─
دختران تراز❤️
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─ 🌒◁در روز عاشورا عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرم
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁ پس حر رو در روی لشكر عمر بن سعد ايستاد و فریاد برآورد: «ای قوم آیا پیشنهاداتی که حسین علیه السلام به شما کرده باعث نشده تا خداوند شما را از جنگ با او باز دارد؟» گفتند: «سخنت را به امیر عمر •بن سعد• بگو.» حر همین سخن را با عمر بن سعد باز گفت. پس عمر بن سعد گفت: «من به جنگ با حسین علیه السلام حریصم و اگر راهی دیگر جز این داشتم همان کار را می کردم.»پس حر خطاب به لشکر گفت: «اى مردم كوفه مادرانتان به عزايتان بنشينند؛ آيا اين مرد شايسته را به سوى خود خوانديد و گفتيد: در يارى تو با دشمنانت خواهيم جنگيد، اما اکنون که به سوى شما آمد دست از ياري اش برداشتيد در برابر او صف بسته مي خواهيد او را بكشيد؟
─༅💬2⃣0⃣💬༅─
دختران تراز❤️
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─ 🌒◁ پس حر رو در روی لشكر عمر بن سعد ايستاد و فریاد
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁شما جان او را بدست گرفته راه نفس كشيدن را بر او بسته ايد، و از هر سو او را محاصره كرده ايد و از رفتن به سوى زمين ها و شهرهاى پهناور خدا جلوگيريش کرده اید، آن سان كه هم چون اسيرى در دست شما گرفتار شده نه مي تواند به نفع خود کاری انجام دهد و نه می تواند زيانى را از خود دور كند، و آب فراتى كه يهود و نصارى و مجوس از آن مى آشامند و خوكهاى سياه و سگان در آن مي غلطند بر روى او و زنان و كودكان و خاندانش بستيد، تا جائى كه از شدت تشنگى بی حال افتاده اند؛ چه بد رعايت محمد•ص• را درباره فرزندانش كرديد، خدا در روز تشنگى •محشر• شما را سيراب نكند؟» در این هنگام تيراندازان سپاه عمر بن سعد او را هدف تیرهای خود قرار دادند؛ حر كه چنين ديد به عقب برگشت و پيش روى امام علیه السلام ايستاد.
─༅💬2⃣1⃣💬༅─
دختران تراز❤️
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─ 🌒◁شما جان او را بدست گرفته راه نفس كشيدن را بر او
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
🌒◁برخی از منابع نقل کرده اند که حر بن یزید ریاحی و زهیر بن قین، پس از شهادت حبیب بن مظاهر در پیش از ظهر عاشورا، با هم به میدان رفتند و بر دشمنان حمله بردند. آن دو در جنگ یکدیگر را حمایت می کردند و هر گاه یکی از آنان در محاصره قرار می گرفت، دیگری به کمکش می شتافت آنان پیوسته می جنگیدند تا اینکه حر به شهادت رسید، زهیر نیز به اردوگاه برگشت. اصحاب امام علیه السلام با شتاب به سوی او شتافتند و او را در برابر خیمه ای که می جنگید قرار دادند، امام علیه السلام بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاک کرد و این جملات را فرمود: «تو حر و آزاده ای همان گونه که مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده ای.
─༅💬2⃣2⃣💬༅─
دختران تراز❤️
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─ 🌒◁برخی از منابع نقل کرده اند که حر بن یزید ریاحی و
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
یوسف زهرا! ز شما پُر شدم
تا که اسیر تو شدم حُر شدم
از دل دشمن به سویت پر زدم
آمدم و حلقه براین در زدم
آمدهام تا که قبولم کنی
خاک ره آل رسولم کنی
حرّ پشیمان توام یا حسین
دست به دامان توام یا حسین
یک نگه افکن همه هستم بگیر
ای پسر فاطمه دستم بگیر
روز نخستین به تو دل باختم
در دل من بودی و نشناختم
دست نیاز من و دامان تو
کوه گناه من و غفران تو
نالۀ العفو بُوَد بر لبم
تاصف محشر خجل از زینبم
روی علی اکبر تو دیدنی است
دست علمدار تو بوسیدنی است
مهر تو کُلّ آبروی من است
هستی من خون گلوی من است
چه میشود کشتۀ راهت شوم؟
خاک قدمهای سپاهت شوم؟
حرّ ریاحی به درت آمده
فطرس بیبال و پرت آمده
با نگه خویش کمالم بده
وز کرم خود پر و بالم بده
بال من از تیغۀ شمشیرهاست
سینۀ تنگم سپر تیرهاست
مقتل خون، اوج کمال من است
تیر محبت پر و بال من است
بال بده، فطرس دیگر شوم
طوطی گهوارۀ اصغر شوم
─༅💬2⃣3⃣💬༅─
#پایان
🏴این جا پایگاه #دختران_تراز است🏴
@dokhtarane_taraz