eitaa logo
دختران زهرایی
421 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
127 فایل
قرارگاه(حضرت زهرا سلام الله علیها) مسجد حیدریه ارتباط باما @HAFi313 @dokhtarane_zahrayi لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
❣حسین جانم ،اربابم... چه ڪُنم دست خودم نیست به دل غم دارم... قد یڪ ڪوه که نه، وسعت عالم دارم... ❣شده‌ام زار و پریشان نظری ڪُن مولا ڪه فقط دیدن شش گوشه به دل ڪم دارم... 🆔 @dokhtarane_zahrayi
⭕️لوکاس برانک رهیافته آمریکایی تعالیم مسیح در انجیل را دوست داشتم اما احساس میکردم این تعالیم کامل نیست. 🌸تنها امام حسین علیه السلام را مظهر توازن دیدم. ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈ @dokhtarane_zahrayi
⚫️روزی که حضرت آدم(ع)برای امام حسین (ع)گریست...  هنگام سیر حضرت آدم (ع) در زمین ٬ گذر آن حضرت به زمین کربلا افتاد . ناگهان نا خود آگاه سینه اش به تنگ آمد و غمناک شد چون به قتلگاه امام حسین (ع) رسید پایش لغزید و خون از پایش جاری گردید. پس سرش را بسوی آسمان بلند کرد و خدمت خداوند متعال عرض کرد : « پروردگارا ! آیا من مرتکب گناه دیگری۱ شده ام که اینک مرا به کیفر می رسانی ؟ » خداوند فرمود : « ای آدم ! گناهی تازه ای نکرده ای بلکه در این سرزمین فرزند تو حسین (ع) به ظلم و ستم کشته می شود و خون تو نیز به خاطر همدردی و موافقت با او به زمین ریخته شد . » حضرت آدم (ع) فرمود : « قاتل او کیست ؟ » خداوند فرمود : « قاتلش ٬ یزید که مورد لعن اهل آسمانها و زمین است می باشد.» در این هنگام حضرت آدم (ع) به حضرت جبرئیل گفت : « حالا چه کار بکنم ؟ » جبرئیل گفت : « بر یزید لعنت بفرست . » پس حضرت آدم (ع) چهار مرتبه بر یزید لعنت فرستاد . گناه حضرت آدم (ع) ترک اولی بوده است . 📚بحارالانوار ٬ ج ۴۴ حسین بن علی (ع)  🆔 @dokhtarane_zahrayi
⚫️عجایب سرزمین ڪربلا بعد ازشهادت امام 🔴 دیده شدن آتش درگوشت شتر غنیمت گرفته شده از حسین بن علی ع جمیل بن مره گوید: شترى از لشکرگاه حسین بن علی را در روز شهادت او غارت گرفتند، و سپس او را نحر کرده و طبخ نمودند، راوى گوید: گوشت او آن چنان تلخ شد که آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده کنند. از حمید طحان روایت شده است که در قبیله خزاعه بودم، از جمله چیزهائى که از امام حسین علیه السلام چپاول شده بود و به آن قبیله آورده بودند، یک شتر بود. مردم آن قبیله گفتند: این شتر را نحر کنیم و یا معامله نمائیم ؟ کسى که شتر را آورده بود گفت: مى‏ خواهم آن را نحر کنید. حمیدگفت: سپر را براى نحر کردن آن حیوان آماده ساختم، همین که شتر را خوابانیده و سپر را به زمین گذاشتم و آماده کشتن آن بودیم، ناگهان آتشى از آن سپر مانند آب فوران کرد! ابن معین از جریر از یزید بن زیاد روایت مى ‏کند که او گفت: سالى که امام حسین علیه السلام به شهادت نائل آمد، من چهارده سال داشتم ( و همان روزها شنیدم که آثارى در پى شهادت آن حضرت در لشکر مخالفان ظاهر گردیده، از جمله آن که) گیاهان ورس در لشکرگاه آنها خاکستر شد، و آسمان سرخ‏گون گردید، و در لشکرگاه شترى را نحر کردند ولى مثل این بود که آتش در آن نهاده بودند! پی نوشت: [۱]. تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج ۲، ص ۳۰۶ و تهذیب الکمال، المزی، ج ۶، ص ۴۳۵ – ۴۳۶ و تاریخ الإسلام، الذهبی، ج ۵، ص ۱۶ و تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج ۱۴، ص ۲۳۱. ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈ @dokhtarane_zahrayi
🔥ماجرای عجیب ران گنــــدیده ابـــن زیاد یکی دیگر از معجزاتی که پس از شهادت حضرت به وقوع پیوست در باب ابن زیاد (علیه العنة) رخ داد به نحوی که در کتاب ریاض القدس مکتوب است، آمده است: ابن زیاد، بعد از دیدن سر مبارک سیدالشهداء(ع) و زدن چوب بر چهره مبارک ایشان، سر مقدس امام حسین(ع) را گرفت و در صورت ایشان نگاهی کرد، ناگهان دست نحسش لرزید و آن خورشید فروزنده به زانوی او فرود آمد، قطره خونی به ران او چکید که از لباس او گذشت و ران کثیف او را سوراخ کرد و از سوی دیگر بیرون آمد. پس از این واقعه ابن زیاد آن زخم را هر چه مداوا می‌کرد خوب نمی‌شد و چون به شدت بوی تعفن از ران پایش به مشام می‌رسید، به ناچار دائم بر آن عطر می‌مالید که بوی بد آن را دیگران استشمام نکند! 📚منابع: 1- مدینه المعاجز و ملحقات احقاق الحق 2- روضة الشهداء 3- چهره درخشان حسین بن علی(ع) 4- تذکره الشهداء 5- ریاض القدس 6- بحارالانوار ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈ @dokhtarane_zahrayi
🚫چهار نفرینى كه در روز عاشورا مستجاب شد  مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد:- خدایا مرا از آتش نجات بده!به او گفتند:- از براى تو مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟گفت:- من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (ع) كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند، شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم.به طرف پیكر حسین (ع) نزدیك شدم، همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد! من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم! همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد! هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم! باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم! ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم.ناگاه! در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(ص) همراه على (ع) و فاطمه (س) و امام (ع) را بوسید و سپس فرمود:- پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد!شنیدم امام حسین (ع) در پاسخ فرمود:- شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد.فاطمه (س) به من روى كرد و گفت:- خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش نماید!از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده. سه دعاى فاطمه (س) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش - باقى مانده، این است كه مى گویم:- خدایا! مرا از آتش نجات بده! 📚 بحارالانوارجلد1 ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈ @dokhtarane_zahrayi
✅ هشدار آیت‌الله مکارم‌ نسبت به عوامل نفوذی در عزادارى محرم 🔸آیت الله مکارم شیرازی: 🔹 دشمن با عوامل نفوذى و برنامه‌سازى خود سعى دارد عظمت محرم را مخدوش سازد 🔹مداحان عزیز! مراقب باشند و اجازه ندهند تا دشمن از این طریق ضربه بزند 👈قمه‌زنى یک حرکت غیرمنطقى است و ابزار تبلیغاتى دشمن شده است. @dokhtarane_zahrayi
.▪️••▪️ #رقيه‌جان💔 بابا یکی من را به قصد کشت میزد 💔هربار گفتم یا علی با مشت میزد یک بار گفتم اسم زهرا مادرت را 💔دیدم که نامردی لگد از پشت میزد @dokhtarane_zahrayi
از رفتـن ِحسین به مقتل که بگذریـم داغ ِبزرگ ِقلب ِ عقیله #رقیه است @dokhtarane_zahrayi
⚫️میدوني ضرب المثل«سرش بره قولش نمیره» از کجا اومده؟؟؟ ☜روی دستش"پسرش"رفت ولی "قولش نَه " ☜نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه " ☜این چه خورشید غریبی است که باحال نزار ☜پای "نعش قمرش" رفت ولی"قولش نَه" ☜شیر مردی که درآن واقعه " هفتاد و دو" بار ☜دست غم بر"کمرش" رفت ولی "قولش نَه" ☜هر کجا مینگری"نام حسین است و حسین" ☜ای دمش گرم"سرش" رفت ولی"قولش نَه " | السَّلامُ عَلَيْك یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین | @dokhtarane_zahrayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد دارستانی گریه ی پرنده ها و درخت ها و... در بهشت @dokhtarane_zahrayi
🍃 ❤️امام حسين عليه السلام فرمودند: 👈براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و 👈 جبران و درمان گناه طلب و از درگاه خداوند مى باشد👌 📚 وسائل الشيعه ج١٥ص٦٥ح٩٩٣ @dokhtarane_zahrayi
علامه امينى شب تاسوعا و عاشورا براى #امام_زمان(عج) #صدقه کنار ميگذاشتند و ميگفتند: 🏴این شبها قلب نازنین حضرت در فشار است🏴 هرچه قدر در توان دارید صدقه دهید برای آرامش قلب او که مظلومتر از امام حسین (ع) هست💔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍃☀️ @dokhtarane_zahrayi
🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️ حضرت سجاد (علیه السّلام) فرمودند: خدا حضرت عباس (علیه السّلام) را رحمت کند! حقا که امام حسین (علیه السّلام) را بر خویشتن مقدم داشت و جان خود را فدای آن حضرت نمود تا اینکه دستهای مبارکش قطع شد. خدای مهربان در عوض دست های عباس (علیه السّلام) دو بال به وی عطا کرد تا بوسیله آنها در بهشت با ملائکه پرواز نماید. کما اینکه این نعمت را نیز به جعفر بن ابی طالب (علیهما السّلام) عطا کرد.حضرت عباس (علیه السّلام) نزد خدا یک مقام و منزلتی دارد که فردای قیامت جمیع شهیدان برای آن غبطه می خورند. السَلامُ عَلَیکَ یا اَباالفَضلِ العَباس السَلامُ عَلَیک یا عَبدَ الصالح السَلامُ عَلَیک یا قَمَرَ بَنی هاشم حضرت عباس (علیه السّلام) قمر بنی هاشم و روشنایی چشم اهل بیت است که یکی از سخت ترین لحظات برای اهل بیت (علیه السّلام) شهادت او بود و بسیار مظلومانه به شهادت رسید. ز گلزار صداقت لاله ای خوش رنگ و بو می رفت به میدان شجاعت تا ابد نامی نکو می رفت بنی هاشم در آن ساعت خدایا بی قمر می شد که سوی آسمان ها ساقی مهتاب رو می رفت به چشمش بود تیریُّ و چو با صورت زمین افتاد دوباره تیرباشدت به چشم او فرومی رفت ابی مخنف می نویسد: وقتی که دست های عباس 0علیه السّلام) جدا شد، در حالی که از دو طرف دستش قطرات خون می ریخت به دشمن حمله کرد تا اینکه ظالمی با گرز آهنین بر سر مبارکش زد و آن را شکافت آن هنگام آن مظلوم به زمین افتاد و در خون خود غوطه ور گردید و صدا زد. یا أخا یا حسین علیک منی السلام یا أخا ادرک أخاک ناگهان از سوی آن قوم شریر همچو باران بر سر او ریخت تیر دست او افتاد و مُنشق گشت سر مُنخسف شد ماه و انشقَّ القمر چون ز زین افتاد بر بالای خاک گفت در دم یا أخا ادرک أخاک امام حسین (علیه السّلام)مانند شهاب ثاقب به بالین عباس (علیه السّلام) شتافت او را غرق در خون دید که پیکرش پر از تیر شده و دست هایش از بدن جدا شده و چشم هایش تیر خورده اند«فوقف علیه منحنیاً و جلس عند رأسه یبکی حتّی فاضت نفسه؛ با کمر خمیده به عباس نگریست و سپس در بالین او نشست و گریه کرد تا عباس به شهادت رسید». با صدای بلند گریه کرد و فرمود:«الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی و شمّت بی عدوّی؛ اکنون پشتم شکست و رشته ی تدبیر و چاره ام از هم پاشید و دشمن بر من چیره شد و شماتت می کند. سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده ازتن جدا ابالفضل یا حسین... وَ سَیعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُون 🏴 @dokhtarane_zahrayi 🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️🖤⚫️
هدر نرفت ز پرتاب چله ها تیری امیر علقمه از بس که قد و بالا داشت السلام علیک یا عبد الصالح یا عباس ابن علی ابن ابی طالب(علیهما السلام) 🏴 @dokhtarane_zahrayi
⁉️پرسش: برخی میگویند:«چهار نهر در دنیا مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرار گرفته که یکی از آن چهار نهر، نهر فرات بود و دشمنان امام حسین(علیه السلام) ایشان را از مهریه و حق مادرشان محروم کردند» ایا چنین مطلبی صحیح است؟ ✅پاسخ: چنین مسأله ای درست نیست. منظور از مهریه در این روایات جنبه ی ولایتی و تشریفی است؛ اما در مهریه ی ازدواج با امیرالمؤمنین (علیه السلام) صحبتی از این مهریه به میان نیامده است.(1) 1. پاسخ های حجت الاسلام استاد پیشوایی به شبهات عاشورایی 🏴 @dokhtarane_zahrayi
*بزرگواری بعضی انسان ها:* پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که بر پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله بنام حسین که فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه ی زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان هم خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی امام حسین است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزای حسین بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری می انداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده و یک حسینی راستین بوده است ... دو دست بریده اش کافیست برای گرفتن دست تمام عالمیان التماس دعا @dokhtarane_zahrayi
4_5938220039692878217.mp3
11.34M
🎤🎤 سید رضا نریمانی ◾️ یا زینب کلنا عباسک @dokhtarane_zahrayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ..👈۱۳۳ مرتبه امروز خوانده شود دوستان بعد حاجت خودرا بیان کنید✋🏴 معنی ذکر👈💔💔اي برطرف کننده غم و اندوه از روي حسين بحق برادرت حسين ، اندوه و مشکل من را برطرف کن💔💔 @dokhtarane_zahrayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆شیخ حسین انصاریان: 🔴همین سخنرانی برای کل محرم کافیه، 👌شما دختر دارها... شما خانم ها.... همین یک حرف☝️ برای همه ی محرم شما بس است! 💢حتما حتما ببینید‼️ ✅ #منتشر_کنیم💯 #کلیپ🎬 @dokhtarane_zahrayi
◾️ دو دست بریده پسرم عباس برای شفاعت ما کافیست. 📗معالی السبطین 💚 @dokhtarane_zahrayi
"نامه های اهل به " سلام بر تو و رحمت خدا و برکاتش ای فرزند رسول خدا! و بر پدرت که بیش از تو بود ، و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. نامه را فرستاد و پس از دو روز درنگ ، گروهیدرا همراه ۱۵۰ نوشته که هر یک از جانب یک ،دو،سه یا چهار نفر بود فرستادند و از آن حضرت درخواست تشریف فرمایی کردند و آن حضرت ،با این حال ، در پاسخ به آنان ،تامل به خرج داد . تا این که یک روز ششصد نامه یه آن حضرت رسید و پیوسته نامه هایی می آمد، تا این که نزد او به مرور دوازده هزار نامه جمع ‌شد. بعد ارسال نامه هانی بن سبیعی و سعیدبن عبدالله حنفیی شیعیان پدرش: (ص۴۱) امام در جواب نامه نوشتند: (ص۴۲) پسرعمویم مسلم بن عقیل را به سوی شما فرستادم تا مرا از عقیده شما آگاه کند . مسلم، همراه نامه به راه افتاد تا به کوفه رسید. اهل کوفه ،هنگامی که از نامه حضرت ،مطلع شدند از آمدن مسلم، بسیار شادمان گشتند . سپس او را در خانه مختار بن ابی عبیده ثقفی منزل دادند و شیعیان ، به سوی او به رفت و آمدپرداختند . پس از گرد آمدن عده ای از آنان در اطراف مسلم ،او نامه حسین علیه السلام را برایشان خواند و آنان می گریستند ، تا این که هجده هزار نفردبا او بیعت کردند . عبدالله بن مسلم باهلی ،عماره بن ولید و عمربن سعد،نامه ای به یزید نوشته اورا از جریان مسلم با خبر کردند و به او پیشنهاد دادند نعمان بن بشیر را [ فرمانداری کوفه ] عزل و دیگری را جایگزین او کند. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ @dokhtarane_zahrayi
"نامه های اهل به " به نام خداوند بخشاینده مهربان🌹 این نامه ای است از سوی سلیمان بن صرد خزاعی و مسیب ین نجبه و رفاعه بن شداد و حبییب بن مظاهر و عبدالله بن وائل و دیگر شیعیان مومن علیه السلام سلام خدا بر او باد. _🏴______ سپاس خدایی را که دشمنت و دشمن پدرت در زمان پیشین را در هم کوبید،آن زورگوی کینه توز و غاصب ستمگر که امر این امت را در ربود و بیت المال آن را غصب و بدون رضایت امت، خرج کرد سپس بهترین امت را کشت و بدترین آنهارا باقی گذاشت. اموال الهی را بازیچه ی دستان ستمگران و سرکشان امت قرار داد از رحمت خدا دورباد همانگونه که قوم ثمود دور شد. ____🏴________ همانا کسی جز تو بر ما امامت ندارد پس به ما رو کن باشد که خداوند به واسطه تو مارا بر حق گرو آورد. نعمان بن بشیر در کاخ فرمانداری است و مادر نمازهای جمعه،جماعت و عید او شرکت نمیکنیم اگر خبر یابیم تو رو به ما کردی اورا بیرون کرده روانه شام میکنیم. خویش آگاه بود و وظیفه اش همان بود که با صلابت انجام داد اکنون نمونه هایی از آگاهی آن حضرت بر خود را ذکر میکنیم؛ عده ای که آنان را در کتاب اغیاث سلطان و سکان الثری نام برده ام برای من روایت کرده اند از ابو جعفر محمد بن بابویه قمی در کتاب امالی که مفضل بن عمر از امام صادق از پدرش از جدش نقل کرده است که روزی بن علی ابن ابی طالب بر امام حسن وارد شد هنگامی که نگاهش به او افتاد گریست امام حسن پرسید که چه چیزی تو را به گریه انداخت؟ گفت برای آنچه به سرت می اید می گریم امام حسن فرمود :که آنچه بر سر من می اید سمی است که با نیرنگ به من میخورانند و با آن کشته میشوم ولی روزی مانند روز شهادت تو نیست یا اباعبدالله ! ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ . @dokhtarane_zahrayi