eitaa logo
دختران‌ حاج‌ قاسم
594 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
42 فایل
به‌ نام‌ او🪴 آغاز خدمت: ۱۱ تیر ۱۴۰۱ 🌱 به‌ قول حاجی‌مون: ما ملت امام‌ حسینیم؛ ما ملت‌ شهادتیم🙂!' حرف دلت‌ رو اینجا بگو: https://daigo.ir/secret/2591929634 کپی: واجبه مومن . . درخدمتیم: @Majnon_hassan @majnoon_roghaieh_315
مشاهده در ایتا
دانلود
- و خدا چیزی رو ممکن میکنه که شما اونو غیرممکن میدونستین :)❤️
شُد شُد... نشُد حتما خدا یه فکر بهتری واست داره❤️🌿
هرجا نوشتم خدا امید جوانه زد‌ ...!🌱❤️
قوت‌قَلب‌اونجا‌که‌ خدا‌میگه"لاتَخافا انَّنی مَعکُما اسمَعُ وَاری" نترسید‌بَندِگان‌من‌حَواسم‌بهتون‌هست‌ می‌بینمتون‌،می‌شنومتون..♥️🦋
خدایم ! چگونه ناامید باشم، وقتی تو امید و تکیه گاه منی؟
:👆🏻💚🌿
۱۰ روز تا تولد
خواهر شهید: به روز بودن رو خیلی دوست داشت، عاشق تیپ زدن بود🤩😎! می‌خواست بره بیرون شاید ۱۰ دفعه تیپ عوض می‌کرد😎✌️🏻! خیلی حساس بود روی لباسش و تیپش 👕! 👖
✅ سوریه را به آلمان ترجیح داد. 🔷خوب است بدانید خانواده شهید بابک به واسطه تلاش‌ها و موفقیت‌های تحصیلی فرزندشان قصد داشتند او را برای ادامه تحصیل به یکی از کشورهای اروپایی(آلمان) اعزام کنند. دوست شهید در این‌باره می‌گوید: 🔶خانواده‌اش توان مالی داشتند که او را برای تحصیل به اروپا بفرستند. ولی خودش قبول نمی‌کرد و تمایل داشت همین‌جا درس بخواند و زندگی کند. 🔷او در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران هم قبول شد که دیگر بحث سوریه پیش آمد و نرفت🙂!!
✅خوش‌تیپی و آراستگی برای او خیلی مهم بود. من و بابک همیشه به لباس‌ و فرم موهایمان خیلی اهمیت می‌دادیم. محمدپور با این مقدمه می‌افزاید: ⚜خوش‌تیپی و آراستگی برایش خیلی اهمیت داشت. برای لباس هم پول زیادی خرج می‌کرد. همین الان هم که افراد زیادی مرا می‌بینند، می‌گویند بابک را چه به شهادت؟ اصلا چرا شهید شد؟ 💠ولی در جواب سوال‌شان می‌گویم که شهادت ربطی به این چیزها ندارد و فقط یک دل پاک و خدایی می‌خواهد که اتفاقا بابک داشت. ⚜روزی که بابک شهید شد گفتم آدم‌ها را نباید از روی ظاهر قضاوت کرد، دل آدم‌ها یک چیز دیگر می‌گوید.
✅خیلی اهل شوخی و مزاح بود. کیفیت رابطه‌ بابک با دیگران سوال بعدی من از سبحان است که توضیح می دهد:‌ 🌺اگر روزی برای کسی مشکلی پیش می‌آمد و از بابک درخواست کمک می‌کرد و در عین حال توان انجام دادنش را می‌داشت دریغ نمی‌کرد و کارش را راه می‌انداخت. خیلی هم اهل شوخی بود، یک زمان‌هایی آن قدر شوخی می‌کرد که آدم خسته می‌شد، از عقب خودرو می‌پرید جلو و از جلو می‌پرید عقب. 🌺 پسر پرتحرک و پر جنب‌وجوشی بود. در اعتکاف‌ها و شب جمعه‌ها که با هم برای دعای کمیل به مهدیه شهر می‌رفتیم، از ته دل گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت، تعجب می‌کردم که این همه گریه را از کجا می‌آورد!
اینم از بخش امروز تا فردا خدانگهدار🙂✨