eitaa logo
طهورا
70 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
کانال فرهنگی دختران طهورا ویژه جوانان پایگاه مهدیه
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ ما به دو وسیله میتوانیم منکرات را در جامعه از بین ببریم، و . 📌چون شیطان از دو راه وارد قلب جوانان می‌شود: شهوت و غفلت 👌 شهوت را باید به وسیله ازدواج کنترل کرد و غفلت را باید به وسیله نماز از بین ببریم. @dokhtaranetahoora
📌گناه رزق را قیچی می‌كند. رزق عروس یك داماد خوب بود؛ این عروس با فكل هایش خودش را نشان جوانهای هرزه داد بعد یك آدم نااهل نصیب این خانم می‌شود. 📌رزق تو داماد خوب بود؛ گناه كردی داماد خوب را از تو گرفتند. رزق این جوان یك همسر خوب بود اما چشم چرانی كرد خدا زن بدی را نصیب او كرد. @dokhtaranetahoora
هرکس عادت به تاخیر در نمازها کرده است، خود را برای تاخیر در همه ی زندگی آماده کند. تاخیر در ازدواج، تاخیر در اشتغال، تاخیر در تولد اولاد، تاخیر در سلامتی و عافیت و... هر قدر که امور نمازت منظم باشد، امور زندگیت منظم خواهد شد... 📚 در محضر آیت الله بهجت (ره)، ص۱۱۱ @dokhtaranetahoora
✅ ساده شروع کردیم... زمان ما هم، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم بیداد می کرد. ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم؛ خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت وشلوار برای مرتضی. چیز دیگری را لازم نمی دانستیم. به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم؛ خودمان برای زندگی مان تصمیم می گرفتیم. همین ها بود که زندگی مان را زیباتر می کرد. خانه کوچکی در خیابان شریعتی، خیابان آمل اجاره کردیم. حدود یک سال آن جا مستاجر بودیم. اولین فرزندمان در همین خانه به دنیا آمد. چند سال بعد، چون توان پرداخت اجاره را نداشتیم، به منزل پدری آقا مرتضی در خیابان مطهری نقل مکان کردیم. سال ۱۳۵۸ بود. سه سال هم در همین خانه ماندیم. بعد یک آپارتمان ۷۵متری در قلهک خریدیم و کلی هم قرض بالا آوردیم. حالا صاحب سه فرزند شده بودیم. جایمان کوچک و تنگ بود. آقا مرتضی می خواست نزدیک پدر و مادرشان باشند و به آنان کمک کنند. به همین خاطر آپارتمان را فروختیم و دوباره به خانه ی پدری آقا مرتضی برگشتیم و طبقه اول این خانه را که دو دانگ آن می شد. خریدیم و ساکن شدیم که تا زمان شهادت آقا مرتضی آن جا بودیم. 🔹همسر شهید آوینی 📚نیمه پنهان ماه @dokhtaranetahoora
✅ضرورت یا فضیلت... تحصیل فضیلت است، ارزش است، ازدواج ضرورت است، بخاطر فضیلت، ترک ضرورت، نکنید. سال اول است دانشجو است، خواستگار هست دخترت را شوهر بده، باقی‌اش را هم درس بخواند. من نمی‌دانم چه حسابی است كه پدر و مادرها روی ازدواج بچه شان حساس نیستند ولی روی تحصیل بچه شان حساس هستند. اگر آدم بچه‌اش فوق لیسانس باشد بهتر از لیسانس است. هر چه باسوادتر باشیم كمال است اما ازدواج یك ضرورت است؛ دین در خطر است ولی می‌بینیم پدر و مادرها آن مقداری كه به تحصیل اهمیت می‌دهند. برای ازدواج ارزش قائل نیستند. حتی برای مدل ماشین‌اش حساس است از همه جا قرض می‌كند خودش را به آب و آتش می‌زند تا ماشین‌اش را عوض كند اما برای ازدواج می‌گوید حالا كه جوان هستند بگذار خوش باشند یعنی برایشان مطرح نیست كه بچه‌شان فاسد بشود یا نشود یا كم مطرح است. @dokhtaranetahoora
✅ برخورد کریمانه... یکی از محافظان رهبر انقلاب می‌گوید یک روز که مقام معظم رهبری به کوه‌های اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می‌کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند. آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واین‌گونه به نظر می‌رسید که آنها تصور می‌کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها، آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند. آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند. با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند. 📚 نشریه ماه تمام، شماره۳، ص۱۷ @dokhtaranetahoora
هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به‌صورت صددرصد برای غیر انبیا و اولیا علیهم‌السلام غیرممکن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر، استقامت، گذشت، چشم‌پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باش. اگر اینها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همین‌جا ناشی می‌شود. 📚در محضر بهجت، ج۱، ص۳۰۰ سؤال: عامل موفقیت در زندگی مشترک و شرایط ازدواج محمدی چیست؟ جواب: محبّت بین طرفین و عمل هر کدام به وظایف شرعی نسبت به دیگری و اغماض هریک از خطاهای دیگری. @dokhtaranetahoora
📌فرهنگ وارداتی... "رسم بعضی از تمدنها و فرهنگهای وارداتی، این چیزی بود که اروپاییها اینجا وارد کردند، که باید حتماً جوانها بگذارند تا تحصیلاتشان تمام بشود، شغل بگیرند، نمیدانم شغل هم، حتماً شغل اداری باشد، بعد ازدواج کنند. دخترها هم در سن اوایل بلوغ، که اصلاً معنی ندارد ازدواج، باید بمانند تا یک زن بزرگی بشوند، همه‌چیز دنیا را تجربه کنند، بعد ازدواج کنند. این رسم اروپاییها بود، خیلی هم چیز بدی بود. چون آنها هم که ازدواج را تأخیر می‌انداختند، نه از باب این تأخیر می‌انداختند که معتقد بودند جوانها در سنین جوانی نیاز جنسی ندارند، نخیر، کاملاً هم درک میکردند و قبول میکردند که نیاز جنسی هست، منتها معتقد بودند که نیاز جنسی را در دوران جوانی بایستی جوانها آزادانه تأمین کنند؛ یعنی همان چیزی که از نظر ما فساد و فسق و گناه و موجب خراب کردنِ وضع اجتماع است. برای همین هم بود که زن و شوهر اروپایی و اروپاییمنش، پیوندشان یک پیوند محکم نبود... زن و شوهر، دوران جوانیشان را گذرانده‌اند ـ نمیگویم همه، خیلیها اینجور بودند و اینجورند ـ بدون اینکه به همدیگر احتیاج داشته باشند، بعد هم سرِ سیری با هم ازدواج کرده‌اند... اسلام این را قبول ندارد. ۱۳۶۲/۱۲/۱۹" @dokhtaranetahoora
شما جوان ها... بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱" @dokhtaranetahoora
✅ باید ازدواج کنی.... گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده بودم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد. یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود. یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام. گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند، بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم». تو به او تعارف می کنی و او هم به تو تعارف می کند! مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟ (اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند). @dokhtaranetahoora
از همین حالا دست به کار بشید... یک سال از رفتن محمد به دانشگاه می گذشت، روی این را نداشت که مستقیم با خودم صحبت کند، در نامه نوشت: "اگر بخوام سالم بمونم وجود بعضی از دخترها و زن‌های بد حجاب و نامحرم کارم رو سخت می‌کنه، کمکم کنین تا از این امتحان خدا سربلند بیرون بیام. از هر کجا که خودتون صلاح می‌دونین برام همسری انتخاب کنین." ۱۹ سال بیشتر نداشت، به نظر من خیلی زود بود که بخواهد بار مسئولیت زندگی را به دوش بکشد ولی آقا هدایت با من هم عقیده نبود. دوست داشت بچه‌ها زودتر سر و سامان بگیرند و با ازدواج پاک بمانند. به محض دیدن نامه و فهمیدن درخواست محمد، آنقدر ذوق زده شد که گفت:" از همین حالا دست به کار بشید و وقت رو تلف نکنید." روز بعد خودم با محمد تماس گرفتم تا مزه دهانش را بفهمم. گفتم شاید کسی را زیر سر داشته باشد، از پشت تلفن و با وجود آن همه فاصله، می‌توانستم حدس بزنم که چند بار از خجالت رنگ به رنگ شد. گفت:" من تا حالا نه دختری رو دیدم، نه شخص خاصی مدّنظرمه. فقط یه شرط دارم، به اصل و ریشه خانوادگی دختری که انتخاب می‌کنین دقت کنید، تحقیقاتتون رو از پدربزرگ مادربزرگش شروع کنین، حتماً همه شون با نماز و با خدا باشند. بعد هم راجع به پدر مادرش تحقیق کنید. اگه این شرایط رو داشتن، برین دخترو ببینین. اون وقت هرچی شما بگین، منم قبول دارم." 📚 زین أب، ص ۴٢ @dokhtaranetahoora
مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد می‌شوند خوشبخت ترند؟ ✍چه کسی می‌تواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز این که  یک عده‌ جوان را، یک عده دختر را حسرت به‌دل کند و زندگی را بر این‌‌ها تلخ نماید چیز دیگری نیست... اگر نتوانستد آن جور آن‌ها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. تا آمدند دخترش را بگیرند. چون دستش خالی است. این دختر در خانه بماند. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین طور غیر متاهل بماند. 🔹 (مدظله‌العالی) @dokhtaranetahoora
✅ ازدواج در وقت نیاز... این مسئله‌ی سنّ ازدواج هم که در آثار اسلامی تأکید می‌شود که سنّ ازدواج خیلی بالا نرود و جوانها زودتر ازدواج بکنند، به خاطر همین مسئله‌ی جلوگیری از خطر تهدید جاذبه‌ی جنسی است. البتّه این به معنای ازدواج کردن کودکان نیست که حالا مطرح میکنند؛ نه، جوان، نوجوان،‌ مرد، زن، دختر و پسر، هرچه بتوانند بوقت و بهنگام ازدواج کنند، از نظر اسلام مطلوب‌تر است و برای خودشان هم البتّه خیلی بهتر است، برای جامعه هم خیلی بهتر است. 🔹دیدار با بانوان، ۱۴۰۲/۱۰/۶ @dokhtaranetahoora
✅ ساده شروع کردیم... زمان ما هم، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم بیداد می کرد. ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم؛ خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت وشلوار برای مرتضی. چیز دیگری را لازم نمی دانستیم. به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم؛ خودمان برای زندگی مان تصمیم می گرفتیم. همین ها بود که زندگی مان را زیباتر می کرد. خانه کوچکی در خیابان شریعتی، خیابان آمل اجاره کردیم. حدود یک سال آن جا مستاجر بودیم. اولین فرزندمان در همین خانه به دنیا آمد. چند سال بعد، چون توان پرداخت اجاره را نداشتیم، به منزل پدری آقا مرتضی در خیابان مطهری نقل مکان کردیم. سال ۱۳۵۸ بود. سه سال هم در همین خانه ماندیم. بعد یک آپارتمان ۷۵متری در قلهک خریدیم و کلی هم قرض بالا آوردیم. حالا صاحب سه فرزند شده بودیم. جایمان کوچک و تنگ بود. آقا مرتضی می خواست نزدیک پدر و مادرشان باشند و به آنان کمک کنند. به همین خاطر آپارتمان را فروختیم و دوباره به خانه ی پدری آقا مرتضی برگشتیم و طبقه اول این خانه را که دو دانگ آن می شد. خریدیم و ساکن شدیم که تا زمان شهادت آقا مرتضی آن جا بودیم. 🔹همسر شهید آوینی 📚نیمه پنهان ماه @dokhtaranetahoora
از همه چیز بالاتر... من در مدرسۀ حقانی، برای خواهران، درسی با موضوع «حقانیت مکتب توحید» می‌گفتم. آقای قدوسی به خواهرها گفته بود که تا سه سال ازدواج نکنند تا درسشان به یک جایی برسد. گاهی بعضی از اینها در این مسئله متحیر می‌شدند که چکار کنند؟ حالا که خواستگار برایشان آمده، با این تعهدات مدرسه چکار کنند؟ لذا با من مشورت می کردند که ادامه تحصیل بدهیم یا جواب رد بدهیم؟ من در تمام موارد می‌گفتم جواب رد ندهید. من معتقد بودم که دخترها اگر خواستگار برایش آمد، حتماً شوهر کنند. آقای قدوسی به من می‌گفت: تو کاسه کوزۀ ما را به هم زده‌ای! به ایشان گفتم: «دید من این است. من برای زن، شوهر کردن را از همه چیز بالاتر می‌دانم. بر اساس دید خودم عمل می‌کنم. اگر شما نمی‌خواهید دیگر نمی‌آیم برای تدریس»! آقای قدوسی بعدش دیگر حرفش را ادامه نداد. از او پرسیدند که چطور شد؟ گفت: «من خواب دیدم یک مشت زن برهنه در یک جایی هستند. گفتم اینها چرا برهنه هستند؟ گفتند تقصیر توست!» اینکه قرآن می‌فرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ»(۱) یعنی همین! ایشان هم دیگر بعد از این خواب، ممانعتش را برداشت. می‌گفت: «اگر خواستگار آمد، ازدواج بکنید». ——————————— (۱) آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها. @dokhtaranetahoora
دختر خانم را زود عروس کردند و راضی هم هستند این خانواده. ولی اطرافیان ... میگن زود بود و بچه رو مثلاً بدبخت کردی و ... به اینها چه جوابی باید داد؟! پنج سال دیگه! شما تا پنج سال صبر کن، بعد از پنج سال، [بعد از دیدن] وضعیتی که بچه‌های خودشون پیدا می‌کنن، میان از شما قدردادنی می‌کنن. میگن شما چقدر کار خوبی کردی بچه‌ات را توی این سن فرستادی خونه‌ی بخت. ما بیچاره شدیم! – این حرف‌هایی هست که من الان دارم می‌شنوم ها! – ما بیچاره شدیم از دست دخترمون. مشکل‌پسند شده، نمی‌پذیره، بیرون میره دیر میاد، ما نمی‌دونیم چی‌کار داره می‌کنه، حالاتش عوض شده ...؛ این‌ها را خواهند گفت به شما. شما یک امر خدایی را انجام دادید، دلت محکم باشه ... اون‌هایی که دارن اون [حرف‌ها] را میگن باید جواب بدن که امر شیطانی را پذیرفته‌اند. هی دارن عقب میندازن ... @dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌از ماست که برماست... 👈 البته فقط خانواده دخترخانم ها نیستن که با سختگيري هاشون مانع ازدواج جوان ها می شوند، خانواده آقا پسرها هم به نحوی دیگری در این وضع سهیم اند.
⁉️ ازدواج یا ادامه تحصیل علامه طباطبایی پاسخ می دهند... ✅ درباره دخترها، ایشان معتقد بودند که ازدواج، در بالاترین درجه اهمیت قرار دارد و پس از ازدواج، امکان ادامه تحصیل هست. 📚دختر علامه،یادها و یادگار ها،ص ۵٠ @dokhtaranetahoora