eitaa logo
طهورا
70 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
کانال فرهنگی دختران طهورا ویژه جوانان پایگاه مهدیه
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜قدرت جوان ✅ ←جوان→ در اوج قدرت روحی است و می‌تواند به تمام کائنات سفر کند 👈و از آنها عبور کند و به ←ملکوت→ برسد. 💯جوان می‌تواند قدرت رها شدن از دنیا را پیدا کند 🌱 نو+جوان 💫 @dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بسیج خواهران مهدیه
بسم الله الرحمن الرحیم 🔆 بیست و نهمین دوره مسابقات سراسری قرآن و عترت بسیج 💠 در بخش های ✅ فردی ✅ خانوادگی ✅ گروهی ✅ ایده پردازی قرآنی ثبت نام : ۱ شهریورماه الی ۳۰ مهرماه ۱۴۰۱ لینک ثبت نام: https://quranbsj.ir 🔻آیین نامه در کانال دارالقرآن بسیج کشور می باشد ، لطفا قبل از ثبت نام مطالعه نمایید. @quran_salehin
آزمایش بررسی عملکرد کلیه 🍃از آزمایش بررسی سلامت و عملکرد کلیه برای کمک به تشخیص و مدیریت بیماری های موثر بر عملکرد کلیه، بررسی وجود سنگ های کلیوی، غربالگری بیماری های کلیوی، غربالگری فردی که در معرض خطر ابتلا به بیماری کلیوی قرار دارد، یا پیگیری فردی که بیماری کلیوی شناخته شده دارد، استفاده می شود. 🍃به این منظور، نمونه خون وریدی از بیمار گرفته می شود. 🍃برای این آزمایش لازم است ۸ تا ۱۲ ساعت ناشتا باشید. 🍃پنل عملکرد کلیه گروهی از آزمایشات را شامل می شود که برای ارزیابی عملکرد کلیه، انجام می شود. این آزمایشات سطوح مواد مختلف از جمله مواد معدنی (فسفر، کلسیم)، مواد دفعی کلیه (اوره،‌ کراتینین)، الکترولیت‌ها (سدیم،‌ پتاسیم، کلرید، بی کربنات)، پروتئین (آلبومین) و گلوکز (قند) را در خون اندازه‌گیری می‌کند تا سلامت فعلی کلیه‌ها تعیین شود. 🍃بررسی ادرار ۲۴ ساعته، آنالیز ادرار،‌ کشت ادرار، بررسی میزان فیلتراسیون گلومرولی (GFR) نیز یکی دیگر از قسمت‌های بررسی عملکرد کلیه است. 🍃در صورت وجود نتایج غیرطبیعی در آزمایشات اولیه ممکن است آزمایشات اضافی مانند تصویربرداری از کلیه یا بیوپسی کلیه نیز انجام شود. @dokhtaranetahoora
طهورا
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۸ 💢 علی مشکوک میزنه! 🔸 من برگشتم دبیرستان ... زمانی که من نبودم، علی ا
🌌 شب 19 هم راز علی 🔺حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ... - اتفاقی افتاده؟ ...😢 رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم ... از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها رو کشیدم بیرون ... - اینها چیه علی؟ ...😒⁉️ رنگش پرید ... - تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ ...😢 - من میگم اینها چیه؟ ... تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟😤 🔷 با ناراحتی اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت ... - هانیه جان؛ شما خودت رو قاطی این کارها نکن ...☺️ 💢 با عصبانیت گفتم ... یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟😤 می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه ... بعد هم می برنت داغت می مونه روی دلم ... 💔 🔺نازدونه علی به شدت ترسیده بود ... اصلا حواسم بهش نبود... اومد جلو و عبای علی رو گرفت ... بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی ... با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت ... بغض گلوی خودم رو هم گرفت...😓 🔷خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش ... چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد ... اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین! - عمر دست خداست هانیه جان ... اینها رو همین امشب می برم ... شرمنده نگرانت کردم...دیگه نمیارمشون خونه...زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد...حسابی لجم گرفته بود... 😤 - من رو به یه پیرمرد فروختی؟ 😒 خنده اش گرفت ... رفتم نشستم کنارش ... - این طوری ببندی شون لو میری ... بده من می بندم روی شکمم ... هر کی ببینه فکر می کنه باردارم ... - خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ ⁉️😊 خطر داره ... نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط ... توی چشم هاش نگاه کردم ... - نه نمیگن ... واقعا دو ماهی میشه که باردارم ...😊❣️ 🌱 نو+جوان 💫 @dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای امروز 🌷❤️🌷 ای یزدان پاڪ بی همتا🙏 امروز را به ما عنایت کردی پس توانایی شکر را نیز به ما عطا کن🙏 خدایا🙏 در آخرین روز هفته غم را از دل دوستانم دور کن وبا رحمتت برکت را در زندگی همه جاری بفرما 🙏 آمیـــن ای فرمانروای حق و آشكار 🙏 🌸🍃@dokhtaranetahoora
🌷سلام به پنجشنبه 17شهریور ماه خوش آمدین ♥️الهی روزیتون فراوان 🌷وجودتون پرمهـر ♥️خنده هاتون همیشگی 🌷وجدانتون آروم ♥️دستتـون بخشنده 🌷همراهتون دعای خیـر ♥️و مقصدتون روشن باشه 🌹آخر هفته تون پر از بهترینها 🌸🍃@dokhtaranetahoora
بعضی روزا حال آدم یک جور عجیبی خوبه👌 خوب که میگم نه اینکه نباشه نه! 👈 خوب یعنی خدا دستتو میگیره در مقابل غم‌ها و تو هی میکنی از خوشی های کوچیک زندگیت... از اتفاقاتی که انتظارش رو نداری و میشه...💐 گفتم انتظار ، یادم اومد هر روزی که بی انتظار و بدون توقع و شکرگزار چشم باز کردم ...🙏 حالم خوب بود ‌، خوب که میگم نه اینکه به تمام آرزوهام رسیده باشم ! ☑️ نه، خوب یعنی همه چیز رو به اون 💯 اینم یه رزق خوب☺️☝️☝️ خوب داشتن... 🌱 نو+جوان 💫 @dokhtaranetahoora
❤️ ✔️خسران دنیا و آخرت در اثر ترک دعا برای ظهور ✍اگر ما برای تعجیل فرج دعا نکنیم یا در دعا کردن جدی نباشیم یا آثار جدیت در ما نباشد به ضرر دنیای ما هم خواهد بود چه رسد به آخرت. و از شروط استجابت دعا ، توبه از معاصی است. «رضوان‌الله‌تعالےعلیه» 🌱نو+جوان 💫 @dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طهورا
🌌 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 19 هم راز علی 🔺حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ..
🌠 شب 20 "شکنجه های ساواک" 🔷 سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب، دومین دخترمون هم به دنیا اومد ...👼🏻 این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل... اصلا علی نیومد ... 🔺 این بار هم گریه می کردم ... اما نه به خاطر بچه ای که دختر بود ... به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت ... 🔷 تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم ... کارم اشک بود و اشک ...😭 🔸مادر علی ازمون مراقبت می کرد ... من می زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می کرد ... زینب بابا هم با دلتنگی ها و بهانه گیری های کودکانه اش روی زخم دلم نمک می پاشید ... 🔸از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده ... توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری قبول شده بودم ... 💢یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ... هر چند وقت یه بار، ساواکی ها مثل وحشی ها و قوم مغول، می ریختن توی خونه ... همه چیز رو بهم می ریختن ... خیلی از وسایل مون توی اون مدت شکست ... زینب با وحشت به من می چسبید و گریه می کرد ... 😭 🔸 چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می کردن ... 🔷 روزهای سیاه و سخت ما می گذشت ... پدر علی سعی می کرد کمک خرج مون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود ... درس می خوندم و خیاطی می کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... اما روزهای سخت تری انتظار ما رو می کشید ... ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی ها ریختن تو ... دست ها و چشم هام رو بستن و من رو بردن ... اول فکر می کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ... چطور و از کجا؟ ... اما من هم لو رفته بودم ... چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد ... کتک خوردن با کابل، ساده ترین بلایی بود که سرم می اومد ... 💢 چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ... ⭕️ اما حقیقت این بود ... همیشه می تونه بدتری هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شوم شکل گرفت ... 💢 دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ... 🔺 چشم که باز کردم ... علی جلوی من بود ... 😢 بعد از دو سال ... که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... جلوی من نشسته بود ... 🌱 نو+جوان 💫 @dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســ🌸ـــلام صبح آدینه تون بخیر و شادی🌸 🌸آدینه تون سرشـار 💓از مهربانی و اتفاقهای 🌸خـوب و دلنشین 🌸امـیدوارم تنتون سـالم 💓زندگی تون پـر بـرکت 🌸و شـادی مهمون همیشگیِ 💓دلهـای مـهربـونتون باشـه صبح آدینه تون شاد و زیبا💓🌸 🌸🍃@dokhtaranetahoora
کسی است که⇓⇓ ☝️دنبال امام زمانش باشد ❌ و ما این محبت امام زمان ارواحنافداه را در نگاه و کلامش، و در برخورد با نزدیکان و دوستان و همسایه‌اش می‌بینیم. اهل محبت است. مؤمن واقعی دنبال است که او را معطر می‌کند و مطلوب امام زمانش است. ♨️👌لذا امام زمان ارواحنافداه می‌فرمایند شما این‌طور باشید ما به سراغ شما می‌آییم. نیاز نیست چله بردارید و دنبال من بگردید، من از هرکس به شما نزدیک‌ترم. 🔹استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 🏴 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱نو+جوان 💫@dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حواسمان‌باشد !!!👌🏻 اگر مذهبے هستیم🙂 اگر هیئتی هستیم🌹 اگر ریش دار و تسبیح به دستیم ...🧔🏻📿 اگر مارا با نام دین و مذهب میشناسند🧡 اگر چادر مادرمان فاطمه برسر ماست🧕 اگر نماد شهدا در زمانه ڪنون هستیم🥀 کاری نکنیم که هم به خودمان هم به مکتبمان که حزب‌الله است اهانت بشود💔😔 متظاهر‌نباشیم ما منتظر مهدی‌فاطمه نیستیم😥 بلکه اوست که منتظر ماست😞 منتظر اینکه درست شویم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برای ترک گناه، 🏴 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱نو+جوان 💫@dokhtaranetahoora
⚪️ زندگی به سبک شهید حاج حسین پورجعفری 🔹با اخلاق و رفتار خوبی که داشت همه را جذب خود می کرد! 🔹بسیار خاکی و خیلی مظلوم بود به حدی که حاضر بود حق خودش ضایع شود اما حاضر به ضایع شدن حق دیگری نبود. 🔹از 12 سالگی مشغول به کار شد و هزینه تحصیل خود را از طریق قالی بافی تامین می کرد. 15 ساله بود که تنها به کرمان سفر کرد و در یک اتاق اجاره ای ادامه درسش را خواند. بعدها هم شد همسر بی نظیر مادر و بابا حسین ما. و بعد هم تا شهادت یار وفادار حاج قاسم بود. https://eitaa.com/joinchat/3036479552C806dafabd4 اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
کسی که قلب وروحش رفته، جامانده نیست، جامانده کسی است که عشق وشوروطلب زیارت اربعین به ذهنش هم نرسیده وعلاقه ندارد. اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست خیری بوده وثواب نیت را برده اید. شاکر باشید و نگویید جامانده ایم. @Bsj_khaharan_mahdieh
خواص رنگ های مختلف فلفل دلمه ای (☝️) احتمالا بعد از خوندن تصویر بالا،رنگ فلفل دلمه ای مصرفی تون رو تغییر میدید 🌱
بدانید نوشیدن چای پررنگ سبب می‌شود. کم خونی موجب ریزش مو کم اشتهایی، عصبانیت، کاهش حواس و قوای جسمانی، بی‌حوصلگی و خستگی زودرس می‌شود. ‼️برای عزیزانتون بفرستید 🌱
شڪستن‌توبہ مثل‌پوشیدن لباس‌چرڪامون بعدازدوش‌گرفتنه 😔 🌱
طهورا
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 20 "شکنجه های ساواک" 🔷 سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب، دومین دخترمون ه
🌠 شب ۲۱ "استقامت" 🔹اول اصلا نشناختمش ... چشمش که بهم افتاد رنگش پرید... لب هاش می لرزید ... چشم هاش پر از اشک شده بود... اما من بی اختیار از خوشحالی گریه می کردم ...😭 💢 از خوشحالی زنده بودن علی ... فقط گریه می کردم ... اما این خوشحالی زیاد طول نکشید ... 🔹اون لحظات و ثانیه های شیرین ... جاش رو به شوم ترین لحظه های زندگیم داد ... قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم ... شکنجه گرها اومدن تو ... ⭕️ من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن ... 💢 علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود ... سرسخت و محکم استقامت کرده بود ... و این ترفند جدیدشون بود.😒 🔹اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می کردن ... و اون ضجه می زد و فریاد می کشید ... صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد ... 🔹با تمام وجود، خودم رو کنترل می کردم ... می ترسیدم ... می ترسیدم حتی با گفتن یه آخ کوچیک ... دل علی بلرزه و حرف بزنه ... 🔸 با چشم هام به علی التماس می کردم ... و ته دلم خدا خدا می گفتم ... نه برای خودم ... نه برای درد ... نه برای نجات مون ... به خدا التماس می کردم به علی کمک کنه ... التماس می کردم مبادا به حرف بیاد ... التماس می کردم که ... 💢 بوی گوشت سوخته بدن من ... کل اتاق رو پر کرده بود ... 🌱 نو+جوان 💫 @dokhtaranetahoora
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا