❂◆◈○•--------﴾﷽﴿--------❂◆◈○•
💞 #ݐلاڪ_ݐنـــــہان💞
💠قسمت #هشت
سمانه ضربه ای به در زد، و با شنیدن "بفرمایید"وارد اتاق شد:
ــ سلام،خسته نباشید
اقای سهرابی ــ سلام خواهرم،بفرمایید
سمانه روی صندلی نشست و گفت؛
ــ خانم احمدی گفتن که با من کار دارید!
سهرابی ــ بله درسته،شما چون قسمت فرهنگی رو به عهده دارید،چندتا کار بوده باید انجام بدید
سمانه ــ بله حتما
سهرابی ــ این چندتا پوستر رو بدید به بچه های خودمون ،بگید ایام انتخابات از اونا استفاده کنن تو تجمعا
سمانه ــ پوسترا چی هستن؟
سهرابی ــ پوسترایی که طراحی کرده بودید و خواستید پوسترشون کنم براتون این یک نمونه برا خودتون،اینا هم بدید بین بچه های دانشگاه
سمانه ــ خیلی ممنون
سهرابی ــ تو این فلش چندتا فایل صوتی هست که روی چندتاcdبزنید و به عنوان کار فرهنگی بین بچه تا پخش کنید، مداحی هستند، یه نمونه هم با پوسترا گذاشتم، که گوش بدید
سمانه با تعجب پرسید:😟
ــ ما خیلی وقته دیگه همچین فعالیت های فرهنگی انجام نمیدیم، به نظرتون برگزاری #جلسات_بصیرتی بهتر از پخش بنر و cdنیست؟؟
ــ شک نکنید که جلسات بهتر هستند اما بخشنامه ای هستش که به دستمون رسیده.
سمانه ــ میتونم ،بخشنامه رو ببینم
آقای سهرابی برای چند لحظه سکوت کرد و بعد سریع گفت:
ــ براتون میفرستم
ــ تشکر،اگه با من کاری ندارید من دیگه برم
ــ بله بفرمایید
سمانه وسایل را برداشت،
و از اتاق خارج شد، پوستر و cd خودش را در اتاقش گذاشت، و از دفتر خارج شد.
با دیدن چند نفر از اعضای بسیج دانشگاه،
پوسترها را به آن ها داد تا بین بقیه پخش کنند، و خودش به کافی نت کنار دانشگاه رساند، و سفارش داد، تا مداحی ها را روی ۹۰تا cd برایش بزند.
ــ کی آماده میشن؟؟
ــ فردا ظهر بیاید تحویل بگیرید
ــ خیلی ممنون
از همان جا تاکسی گرفت،🚕
و به خانه رفت،امروز روز پرمشغله ای بود، سعی کرد تا خانه برای چند لحظه هم که شده، چشمانش را روی هم بگذارد، تا شاید کمی از سوزش چشمانش کاسته شود.
ادامه دارد..
💠نویسنده؛ بانو فاطمه امیری زاده
💠 #کپی_باذکرنام_نویسنده
#نیازمندی!
ـــــ○ـــــ○ـــــ○ـــــ○ـــــ
ازلحاظروحینیازدارم
بشینمپایِروضهاباعبدالله
تاجاییکهتواندارم
بهگناهاییکهکردمو
سادهازشونگذشتماعترافکنم!🚶🏿♀
لباسمشکےبہتنکنین . . .
ازامشباسمانوزمینعذاداره"🖤!
ازامشبدیگہبہلبمومنینخندهنمیشینہ
#بوےسجادهخونینڪسیمیاید!!
دیدید ما یہ سوزن میره تو دستمون چقدر دردمون میاد"!
با این وضع میتونے خودتو بزاری جای امیرمومنین با سَر ضربت خورده💔؟
#آخبمیرمبراتمولآ ...
میگن:
هروقتآبنوشیدےبگویاحسین؏ . .💔
اینروزهاکہآبمیبینیونمیخورےبگو:
یآابوالفضلالعبآس(: !
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ
•••💌🖇
⟦برادر جایټ هݥیشہ دڔ دݪ ݥا خاݪیسٺ🧡🎂⟧
اگڔ اݥڔۅز بۅدے 30 سالہ میشـدۍ🌸
ݩـمیتـوانݥ بگـۅیم {ڪاش بودۍ}...
زیـرا مـیدانݥ رفتݩ آرزویـٺ بود
سـالگـرد زمینۍ شدنـٺ مبارڪ
جهـــادِجاݧ . . .♥️🍃
#دلتنگ_جهاد❥
#شهید_جهاد_مغنیه ↬🕊
「🖤📰」
-
-
واسہبچہبسیجی،خستگیممنوعہ ...!
بہقولحاجاحمدهروقتپرچمقدسرودر انتهایافقگذاشتیبعدشاستراحتڪن(:
#گرفتےچیشددیگھ!🌱
-
-
🌪⃟📓¦⇢ #چریڪی••
🌪⃟📓¦⇢ #عمـآر••
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
••🖤🎬''↯
-
-
نام زیبا کم نداری،"مرتضی، حیدر، علی"
بندگانت، حضرت مولا صدایت میکنند :)
#یکشنبه_های_علوی🖤
-
-
-----------------‹❁›-----------------
🖇⃟📓¦⇢ #نوڪࢪرقـیـہ³¹⁵
سلام😎🖐🏿!
نیروۍجدیدمیخوایم👀
شرایطششوناینباشہلطفا🙊💜
•••باسلیقہ🕶
•••پستگذاریمناسب🌪
•••حداقل7پستدرروز🙂
•••ارسالپستهاۍمفید🤓
•••خانمباشند🌱
@GHMnam313
درانجامکارخیرسهیمباشیم^^♥
#عاشقانه_های_شهدا⟮.▹💞◃.⟯
#شهید_ابراهیم_همت
وقتی براےاولین بار جواب نہ میشنوه
پا میشه از منطقہ جنگے
میره دانشگاهِ خانومش
جلویِ همکلاسیاش میگه:
شما همش از جهاد حرف میزنید..
فکر میکنید من خشک مقدسم شمارو توی خونه زندانی میکنم؟!
نه من دوست دارم خانومم
چریک باشه^^
ٵللِّھُمَ؏َـجِّݪلِوَلیڪَالفَࢪج°•🌱📿•°
------------------
#⃣پلیسافتخاری ؛
✅برای ثبت نام در پلیس_افتخاری به کلانتری_محل یا ستادنیروانتظامی بروید.
✅مدرک برای ثبتنام بستگی به پذیرش محلی است که ثبتنام میکنید.
✅ حقوق ندارد،برای مقطع افسری و درجه داری امتیاز محسوب میشود.
✅وظایف پلیس افتخاری بیشتر اداری میباشد.
🔹#مراحلات؛
☑ تکمیل کردن فرم مشخصات
☑تکمیل کردن پاکت های عقیدتی
☑️ازمایش_اعتیاد
☑مصاحبهِ راحت
☑تحقیقات