eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
「💚🕊•••」 .⭑ شهادت لباس‌ِتک‌سایزی‌است کھ‌باید‌تن‌ِآدم‌ بھ‌اندازه‌ی‌آن‌درآید، هر‌وقت‌به‌سایزِ این‌لباس‌درآمدی،‌پرواز‌میکنی..!🕊 -شهید‌همت .⭑ 🕊💚¦➺
『🗞 . ایت‌الله‌فاطمی‌نیا: جناب‌حرّكھ‌متحول‌شديك‌شخص‌بوداما حرّبودن‌يك‌جريان‌است...! اگرميخواهۍ‌متحول‌شوۍ، دهھ‌محرم‌دهھ تحول‌اسٺ(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... بالاخره اتوبوس حرکت کرد و قطار سرنوشت من رو به ، طرف دوره جدیدی از زندگی کرد ... بعد از چند دقیقه ، حضور کسی رو کنارم حس کردم با دیدن مژده گل از گلم شکفت ... خیلی خوب تونسته بود تو دلم برای خودش جا باز کنه ... +خب گل دخمل چه خبرا ‌؟ _دخمل ؟ +آره دیگه من به دختر میگم دخمل _میدونم ولی انتظار اینکه تو همچین حرفی بزنی رو نداشتم ... +چرا ؟! مگه من آدم نیستم ؟ !! خواستم دهن باز کنم که خودش با چهره دلخوری ادامه داد : +معلومه که آدم نیستم ... و با بغض گفت من فرشتم یه دونه زدم تو بازوش و گفتم : _داشتم سکته میکردم هوووف ... مژده هم به زور جلو خودشو گرفته بود که صدای خنده اش بالا نره ولی از خنده صورتش قرمز شده بود . خلاصه با دیوونه بازی های مژده و دوستاش ، ساعت گذشت و برای نماز ما رو بردن به یه رستوران سرِ راهی ... از اتوبوس پیاده شدیم و رفتیم داخل ... مژده و بقیه دوستاش رفتن طرف نماز خانه دخترا اینقدر دور مژده رو شلوغ کرده بودن که بیچاره نمیدونست جواب کدومشونو بده و کدومو نده ... محو تماشاشون بودم که صدایی از پشت سرم شنیدم ×جسارتاَ نمازخونه خواهران اون طرف هست . این دیگه کدوم... (ناسزا نیست ویرایستارمون مؤدبه😅) برگشتم طرفش ... این که همون پسره اس ادامه دارد... 🖤🥀 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ... برگشتم طرفش ... یه آقایی جلوم بود با تعجب از کفش هاش شروع کردم به رصد کردن ... کفش چرمی قهوه ای سوخته... شلوار پارچه ای گَله گُشاد مشکلی ... پیرهن دیپلمات طوسی با چهارخونه های قرمز کمرنگ ... دکمه پیراهنش رو تا آخر بسته بود ... ته ریش مشکی داشت ... بالاتر... بینی متوسط و قلمی هرکی ندونه فکر میکنه عملیه ... چشما... چشماش عسلی ... وای خدااا ‌، از بچگی عاشق چشم عسلی بودم. خب فکر کنم زیادی ذوق کردم موهای مشکیش هم که خیلی ساده و مرتب بودن . وجدان: مروا چته باز عین بز زل زدی به بچه مردم ؟ من : باز این مرغ بی محل اومد برو خونتون الان وقت ندارم . وجدان : احیاناَ خروس بی محل نبود؟ من : خروس که مذکره ، تو مونثی پس باید بهت بگم مرغ ... وجدان : خاک بر سرِ اون معلمی که بهت کارنامه داد ... با صدایی که شنیدم از بحث با صدای درونم دست کشیدم و حواسم رو به صدا دادم ولی این که مژدس پس این چشم عسلیه رفت کجا ؟ !! 🖤🥀 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... +مروااا _بله؟ +دوساعته دارم صدات میکنما ! _ببخشید حواسم نبود +چشمت این آقای محمودی ما رو گرفته ؟ ! _محمودی کدوم... +همین آقایی که داشتی درسته قورتش میدادی ... بنده خدا یادش رفت چی میخواست بهت بگه بچه مردم از خجالت آب شده ... ای خاک بر سرِ بی شخصیتت کنن مروا وجدان ‌: اونم از نوع رُسش . من : تو دهنتو ببند وای الان این گندو چطوری جمعش کنم ؟ +بابا شوخی کردم چرا قرمز شدی دختر ؟ _من ... راستش ... عاشق چشمای عسلی هستم بخاطر همین ... یعنی ... مژده دیگه به روم نیاورد و گفت : +بیا بریم پیش بقیه ... الان نمازمون قضا مِرِ (میره ) با هم وارد نمازخانه شدیم... 🖤🥀 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ... یه گوشه ای نشستم و به نماز خوندن خانما نگاه کردم . مژده خواست نمازشو شروع کنه که با دیدن من دستاش رو از کنار گوشش پایین آورد و به طرفم قدم برداشت... +مروا عزیزم چرا نشستی ؟ _پس چی کار کنم ؟! +نمیخوای نماز بخونی‌؟ _راستش ... چیزه... یعنی... نمیخواستم بدونه که نماز خوندن بلد نیستم ولی نمیدونستم چه بهانه ای براش بیارم ... انگار خودش متوجه شد به خاطر همین سریع گفت : بلند شو بیابریم با هم نماز بخونیم ... به ناچار قبول کردم +گلم وضو داری ؟ _No +So let's go together _چی ؟ ! +گفتم بیا با هم بریم ... _آها ! یادم باشه دیگه هیچ وقت باهات انگلیسی صحبت نکنم ... مژده نیمچه لبخندی زد و به راهمون ادامه دادیم ... با کمک و راهنمایی های مژده وضو گرفتیم و نوبت به نماز رسید تک تک حرکات و چیز هایی که باید به عربی میگفتیم رو با حوصله برام توضیح داد . +متوجه شدی ؟ _حرکات رو آره ولی... +ولی چی ؟ کلافه گفتم : _کلمات عربی رو نمیتونم حفظ کنم ، میشه ول کنی ؟ ادامه دارد ... 🖤🥀 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ... +ول کن چیه دختر ؟ پاشو پاشو با هم نماز بخونیم هر چیزی که من میگم رو تکرار کن باشه ؟ _اوک ... یعنی چیزه ، باشه ... بلند شدیم و بعد از نیت ، مژده شروع به خوندن و من هم باهاش تکرار کردم ... +بسم الله الرحمن الرحیم _بسم الله الرحمن الرحیم +الحمد الله رب العالمین _الحمد ....... نمی تونستم درست متوجه بشم مژده چی میگه +الحمد الله _احمد الله +رب العالمین _رب العالمین +الرحمن _الرحمن ★★★ بعد از دادن سلام نمازم ، یه آرامشی به وجودم تزریق شد که حالمو خوب کرد برگشتم سمت مژده که داشت با لبخند نگاهم میکرد _چیه ؟ خوشگل ندیدی ؟ +نه ... کسی رو به زیبایی توندیدم حجاب خیلی بهت میاد مروا اصلا قابل توصیف نیست ته دلت احساس شادی میکنی ... نه ؟ _آ...آره آره +لبخند امام زمانتو حس میکنی ، نه ؟ _امام زمان ‌؟ +پاشو پاشو نماز بعدیمونو بخونیم تو راه بهت توضیح میدم ... _باشه بعد از خوندن نماز با هم به طرف اتوبوس حرکت کردیم تقریبا منتظر ما بودن... ادامه دارد... 🖤🥀 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ معرفی شهدای حادثه کربلا شهدای خاندان بنی هاشم : شهدا از فرزندان امام علي(عليه السلام) و برادران امام حسين(عليهم السلام) در كربلا: عباس ابن علي(عليه السلام): مادرش فاطمه دختر حزام ابن خالد ابن كلاب است. امام علي(عليه السلام) قريب به 22 سال بعد از فاطمه (عليها السلام) خواستار ازدواج با زني شجاع شد. عقيل فاطمه بني كلاب را پيشنهاد داد. بني كلاب در شجاعت سرنيزه ها را به بازي مي گرفتند و قبايل بزرگ هم از شجاعت آنان خوف داشتند. عباس (عليه السلام) مردی زیبا، تنومند و آراسته بود که هر گاه بر اسب تناوری سوار می شد پاهایش به زمین می رسید و به او قمر بني هاشم مي گفتند و پرچم سپاه امام حسين(عليه السلام) به دست با كفايت او بود. ابوالفضل(عليه السلام) در كربلا 34 سال داشتند. همسرش لبابه دختر عبيدالله ابن عباس(پسر عموي پيامبر) است. فرزندان عباس(عليه السلام): عبيدالله، فضل، حسن، قاسم و يك دختر. بعضي معتقدند ابالفضل(عليه السلام) پسری بنام محمد داشته كه در كربلا به شهادت رسيده است. شاخصه اصلي شخصيت عباس(سلام الله علیه) ولايت پذيري اوست. او آنچنان فاني در امام (سلام الله علیه) است كه نه تنها از دستورات امام (سلام الله علیه) كه حتي از وضعيت امام (تشنگي) نيز تبعيت مي كند او به تنهائي يك لشكر بود. از 4000 تا 10000 نفر شريعه را دوره كرده  بودند اما او بي اعتنا به سوي آنان مي امد آنقدر كشت كه ضجه لشكر درآمد. نوشته اند از كشتاري كه او راه انداخته بود، لشكر عمر ابن سعد خود را باخته بود. سرانجام دشمن قيد مردانگي را زد، دستانش را قطع نمودند اما او همچنان با تمام سرعت بسوي خيمه ها مي تاخت پس مشك را زدند. 💙💙💙💙💙💙
🌿' ° . حضرت‌رسول‌اڪرم‌فرمودند‌هرشب پیش‌ازخواب↓🌙 - 1. قرآن‌راختم‌کنید [=٣‌بارسوره‌توحید]🌱 - 2.‌پیامبران‌راشفیع‌خود‌گردانید ۱‌بار↓ [ اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌ال‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم اللهم‌صل‌علی‌جمیع‌الانبیاء‌والمرسلین‌]♥️ - 3. مومنین‌راازخودراضی‌کنید ۱بار↓ [اللهم‌اغفر‌للمومنین‌والمومنات]🍃 - 4. یک‌حج‌‌ویک‌عمره‌به‌جاآورید ۱ بار↓ [سبحان‌الله‌والحمد‌لله‌ولااله‌الا‌الله‌والله‌اکبر]✨ - شبتون‌امام حسینی^^💚'!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• • این‌دردودل‌بین‌خودمان‌مي‌ماند ؟ دلِ‌من‌گریھ‌کنج‌حَرم‌مـےخواهَد . . .
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
• • این‌دردودل‌بین‌خودمان‌مي‌ماند ؟ دلِ‌من‌گریھ‌کنج‌حَرم‌مـےخواهَد . . .
°•🖤‌࿐‌ دکترم‌‌تشخیص‌‌داد‌راه‍‌‌‌ِدرمان‌‌ِمرا گفت‌حرم‌لازمی'!💔 •
دوستش‌میگفت: . ازکلاس‌زبان‌یك‌راست‌رفتم‌مسجد..🕌 یه‌گوشه‌نشستم‌ودفترکتابم ‌رودرآوردم..روح‌الله‌اومد‌پیشم.. . کتاب‌های‌زبانم‌روکه‌دید، ‌تشویقم‌کردوگفت: «آفرین..!سربازامام‌زمان‌ باید‌زبان‌بلد‌باشه...😉📘» . یکبارم‌بهم‌گفت: «همیشه‌عینك‌آفتابی‌بزن‌چشمات‌ضعیف‌نشه..🕶 سربازامام‌زمان‌باید‌چشماش‌سالم‌باشه...✌️🏼» . تمام‌معیارزندگیش‌رو‌گذاشته‌بود‌به‌اینکه 《سربازخوبی‌برای‌امام‌زمانش‌باشه..♥️》 . 🌱 🕊
•¦[☘🌷]¦• براۍقدرت‌خداهیچ حدومࢪزومحدودیتۍوجودنداره؛ پس‌بےحدومڕزآرزوڪن!💕 🌿
🌙... الهے کاری کن بندبند‌ وجودم سرشار از عشق تُ باشد♥️
🥀... خدایا به حرمت حضرت علی اصغر(علیه السلام) دوای درد دردمندان باش پناه همه بی کسان باش گره از مشکلات همه باز کن دستی که به سویت بلند شد را خالی بر نگردان♥️ .یا.رَبَّ.العالمین🤲🏻
لطفا توجه کنید: برای محرم و صفر امسال شیاطین نقشه کشیدن،،،،،،،، با نزدیک شدن به ایام محرم ماسک هایی با نام اهل بیت(علیه‌السلام) وارد بازار شده است که این کار از شیطنت‌های اخیرشان است با این کار، محرم و صفر باید تو زباله ها و سطل اشغال‌ها شاهد ماسک هایی با نام اهل بیت(علیه‌السلام) باشیم،، نام اهل بیت (ع) باید بر روی سر باشد نه روی دماغ و دهن، و نه در زباله‌ها و سطل اشغال‌ها ،، خواهشمندیم از این ماسک ها نخرید، و روشنگری کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
- توےمحـرم سرنوشـٺ هرڪس رقم میخورھ یعنے‌توے محـرم، آینده‌ش معلـوم میشہ. . . توے‌ محـرم،هـدفمونو بزرگتـر ڪنیم :)" - ـ ـ ـ ــــــ❁ــــــ ـ ـ ـ *ٵللِّھُمَ؏َـجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَـــــࢪَج*