• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت91
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
قلبم تیر کشید ؛ یعنے چے که برنگردم ؟
مگه کجا میخواست بره ؟
ترس عجیبے داشتم اما سعے کردم نشون ندم با دلهره با تعجب گفتم :+بر نگردین ؟
مگه کجا می..
داشتم حرف میزدم که نزاشت ادامه بدمو ..
گفت :_لطفا نپرسید ..
شاید اصلا نشه برم ... اما ..
شما برام دعا کنید دیگه برنگردم !
آب دهنمو به سختے قورت دادم ..
هضم کردن کلماتے رو که به زبون میاورد سخت بود
یعنے کلا میخواد بره !
یعنے من دیگه ..
نمیتونستم باور کنم
دعایے که ازم خواست رو هم نمیتونستم از خدا بخوام ..
من چطورۍ میتونستم این دعا رو کنم در صورتے که خودم دارم بخاطرش نابود میشم ¡
چطورۍ میتونستم براش دعا کنم دیگه برنگرده !
حالا هر کجایے میخواد بره ..
اما باید برگرده ..
آروم گفت :_دعا میکنید ؟
سعے کردم جواب ندم اما نمیشد ، منتظر جوابم بود که سربلند کردمو گفتم :+خیر ..
سرشو بلند کرد که چشم تو چشم شدیم
نگاه ازم گرفت و به پشت سرم خیره شد و دلخور ؛ آروم گفت :_میتونم دلیلش رو بپرسم ؟
+چون نمیتونم ..
اشک تو چشاش جمع شد :_چیو نمیتونید ؟
نمیدونستم چے بگم که همه چے خراب نشه که ناچار لب باز کردم :+الان تو این موقعیت !
مائده به شما احتیاج داره ..
اون الان به یه پشتیبان احتیاج داره
کسے که مثل کوه پشتش باشه
کسے که نزاره آب تو دلش تکون بخوره !..
بعد شما میگید دعا کنم برین ؟
مائده تازه مادرش رو از دست داده ، شما هم همینطور ؛ شما باید سعے کنید به مائده دلدارۍ بدین تا بشینه درس کنکورش رو بخونه ..
حدود ۴ ماه دیگه امتحان کنکورشِ و الان اصلا روحیه درستے نداره ..
شما باید بهش کمک کنید ..
نه اینکه پا پس بکشین و بخواید برید و ..
سرش پایین بود و به حرفام گوش میداد
خداروشکر کردم که ناچار به دروغ گفتن نشدم و همه این چیزایے که نمیدونم چطورۍ اومد تو ذهنم گفتم عین واقعیت بود ..
و مائده واقعا به کسے احتیاج داشت تا کمکش کنه ..
سر بلند کرد و بدون اینکه بهم نگاه کنه گفت :_حرفاتون درسته ! .. اما مائده دور درس خوندن رو خط کشیده اصلا حال و روزش خوش نیست ..
امروز هم خیلے اصرار کرد تا بیاد اما میدونستم نابود میشه ..
براۍ همین اجازه ندادم ..
فکر نمیکنم تو این موقعیت بخواد درس بخونه ..
و .. اینکه حاج آقا هستن دیگه هواشون رو دارن ..
دیگه نیازۍ به من نیست !..
حاج آقا !
فکر کنم منظورش به پدرش بود ..
ولے چقدر دلنشینه که کسی پدرش رو حاج آقا صدا کنه ..
انگار یه حس خوبے داره ..
اومدم حرف بزنم که دیدم حیدر داره میاد سمتمون ..
چیزۍ نگفتم که حیدر رسید و دست گذاشت رو شونه مجتبے ..
مجتبے برگشتو بغلش کرد ..
چند ثانیه اۍ سرش رو شونه هاۍ حیدر بود که حیدر آروم زیر گوشش گفت :_داداش من ، قوۍ باش ..
این چه قیافه ایه !
فکر نمیکنے خواهرت تو رو با این وضع حال ببینه چه حالے میشه ؟
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
هدایت شده از 『 دختࢪاݩ زینبـے 』
یه کانال که ..
که فقط و فقط از آقاش میگه !💔
کانالی که مختص عاشقان اباعبداللهالحسینِ :)
میگفت : عاشق تو بیقراره :)
راهی به حرم نداره 💔..
#بغضتوگلوم ..
هعی آقا نمیخواۍ بطلبے !💔
اگه عاشقے وارد شو ¡..
https://eitaa.com/joinchat/3298295975C7c3d40d2b5
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° #آیٰـھِ #قسمت91 ✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور قلبم تیر کشید ؛
پارت 91 رمان امشب 😉🌹
تقدیم نگاهتون ☺️♥️
💔
ارباب جان
ای یاد توام مونس
در گوشه تنهایی...
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌹🌿@dokhtaranzeinabi00
شاهد خداست !
و تنهــــا او میداند
ڪہ جــوانی ِشان را ،
وقف ِ نجابت کشورشان ڪـــردند ...
#شهدا
🍁
#علی_اکبرهای_خمینی
#روز_جوان_مبارک
🍃🌸@dokhtaranzeinabi00🌸🍃
#ازلحاظروحۍ 🙂💔| دلم میخواد بگن سریع آمادھ شو فردا بعد نماز صبح عازم حرمیم💛✌️🏻!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_علی_تقوی
🔵اونهایی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند، حالا به هر دلیل، این یعنی رضای خلق رو ترجیح داده به رضای خالق❗️
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
⚡️امـــام زمــان میگـه:عــهتـــوام رفـتی؟!!!!
پـس ڪــی مـــونــد برام💔
🔺از دست ندید رفقا
#امام_زمان
15.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باکسیازدواجکنکهبهتآرامشبده!!
_استادپناهیان🌱
بدلیلاهانتبهنامحضرتزینب(س)
توسطامیرتتلومادوستداراناهلبیت
وظیفهداریمکهپرچمحضرتزینبرا
بالانگهداریم...!🙂✌🏼
لطفاًنشردهیدوهمگانعکس
پروفایلشانرازینبیکنند،
تاتتلووامثالاوبدانندکه
اهلبیتخطقرمزماست...!👊🏻😏`
#لعنتاللهعلیالقومالظالمین...!✊🏼
#لبیکیازینب(س)✊🏼
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت92
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
مجتبے برگشتو بغلش کرد ..
چند ثانیه اۍ سرش رو شونه هاۍ حیدر بود که حیدر آروم زیر گوشش گفت :_داداش من ، قوۍ باش ..
این چه قیافه ایه !
فکر نمیکنے خواهرت تو رو با این وضع حال ببینه چه حالے میشه ؟
مجتبے شونه حیدرو با دست سفت گرفت و بعد آروم سر بلند کرد :_داداش نمیتونم ..
بخدا کم آوردم ، نمیتونم ..
حاج آقا داره نابود میشه ؛ با چشاۍ خودم دارم میبینم خواهرم داره از بین میره
اما .. اما نمیتونم کارۍ کنم ..
حیدر برام دعا کن ..
دعا کن بتونم از امتحان سخت خدا سربلند بیرون بیام ..
صداۍ حیدر میومد که سعے داشت مجتبے رو آروم کنه
اشک تو چشام جمع شد و طولے نکشید که از چشمم جارۍ شد !
_آروم باش برادر من .. با اذیت کردن خودت که چیزۍ عوض نمیشه ..
الان سعے کن روحیه ات رو درست کنے تا بتونے به خانواده ات ، به پدرت به خواهرت کمک کنے تا برگردن به زندگے اول ..
با کمک حیدر دوباره نشست کنار قبر شهید ..
سرش پایین بود ..
سعے داشت گریه هاشو پنهون کنه ..
فکر کردم معذبِ ..
براۍ همین ترجیح دادم برم تا راحت بتونن خلوت کنن ..
آروم به سمت ماشین قدم برداشتم که با صداۍ حیدر وایستادم ..
_آیـه چند لحظه اینجا باش ..
برگشتم و با تعجب بهش خیره شدم که گفت :_نمیخواۍ تعبیر خوابت رو بدونے ؟!
اووو خوابم !
خوابے که در مورد امام زمان دیدم ¡
چرا کلا یادم رفت ؟
ولے .. ولے همه چیز از همون خواب شروع شد ¡
بعد از اون خواب زندگیم کلا تغییر کرد
داشتم به داداش نگاه میکردم که مجتبے دست گذاشت تو جیبش و برگه رو درآورد ..
یه نگاه بهش انداختو با همون بغض گفت :_خوش به سعادتتون ..
با تعجب بهش خیره شدم که حیدر بلند شدو ... رفت ..
من موندمو ..
آروم گفتم :+چـ..ـے !
سر بلند کردو :_اینکه خواب آقارو دیدین ..
من که هنوز لیاقت ندارم ..
آروم آروم با این پام به طرف قبر قدم برداشتم و تقریبا رو به روۍ مجتبے ، اینطرف قبر نشستم ..
طورۍ به جلو چشمش نباشم ..
چون میدونستم صحبت کردن براش سخت میشد
سر بلند کردو به آسمون خیره شد
نفس عمیقے کشیدو :_این خیلے حس خوبیه که .. آدم بدونه آقا خیلے دوسش داره ..
ناخودآگاه گفتم :+اینکه کسے خواب آقارو نمیبینه دلیل بر این نمیشه آقا دوسش نداره !
تعجب کرد ..
آخه فکر نمیکرد چیزۍ بگم و .. راستش من خودمم اصلا نمیدونم چطورۍ این کلمات تو دهنم چرخید !
لبخندۍ زدو :_شاید این درست باشه ..
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
هدایت شده از 『 دختࢪاݩ زینبـے 』
یه کانال که ..
که فقط و فقط از آقاش میگه !💔
کانالی که مختص عاشقان اباعبداللهالحسینِ :)
میگفت : عاشق تو بیقراره :)
راهی به حرم نداره 💔..
#بغضتوگلوم ..
هعی آقا نمیخواۍ بطلبے !💔
اگه عاشقے وارد شو ¡..
https://eitaa.com/joinchat/3298295975C7c3d40d2b5
https://eitaa.com/joinchat/479527085C4db73e9da6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋✨"💜]
💛ای کھ میدانے ندارم غیر درگاهت پناهے...☁️
پناهم بدھ...🖇
#قرآن
💔
"یابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقيمِ"
مهدی جان ♥️
راهیام کن به راهت
که هر چه راه غیر مقصدت بروم
بیراهه است ....
#یاایهاالعزیز🥀
#السلام_علیک_یا_قائمآلمحمد🌹
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
#امام_زمان💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #راهیان_نور
🔻اسفند میدهد بوی شیر مردان بیشه ی خیبر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〖 🌿♥️'! 〗
#استوری
#حجاب_استایل
آبجی..!
چندمیگیریحجابحضرتزهراروتبلیغنکنی؟!!😐
بهجانتوراضینیستیماذیتبشی😐
آخهبهچهقیمتی؟!!🙄
🌹🌱
@dokhtaranzeinabi00
←میگفٺ:
یجورےلباسبپوشیم
ڪہوقٺےامامزمان(عج)
ازڪنارموݩردشد
مجبورنشہچشمشوببنده💔