eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان هایی که تاکنون در کانال قرار گرفت √ ضحی هر چی تو بخوای ناحله زندگینامه شهید بیضائی پلاک پنهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘امام صادق(ع) در خانه هایتان کبوتر راعبی (پاپَر) را نگهداری کنید، زیرا آن‌ها قاتلین حسین(ع) را لعن می‌کنند.🕊 کامل الزیارات؛98 『
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍لقمان حکیم، مدتی برده کسی بود که چندین غلام داشت، ولی از میان آنان، لقمان را بسیار دوست می داشت؛ تا آن جا که هرگاه می خواست غذا بخورد، ابتدا آن را برای لقمان می برد تا میل کند و بعد برای تبّرک، باقی مانده غذای او را با میل و اشتیاق می خورد. در یکی از روزها خربزه ای برای ارباب لقمان هدیه آوردند. ارباب در محضر لقمان نشست و آن خربزه را قطعه قطعه نمود و به لقمان داد. لقمان قاچ های خربزه را از او می گرفت و با میل و اشتها می خورد و وانمود می کرد که بسیار شیرین است. وقتی ارباب مشاهده کرد که لقمان خربزه را با اشتها می خورد، همه خربزه را که هجده قارچ بود به او داد و یک قاچ برای خود برداشت. هنگامی که ارباب آن یک قاچ خربزه را به دهان گذاشت، دریافت که مانند زهر، تلخ است و از تلخی آن گلویش سوخت و حالش به هم خورد. به لقمان گفت: چگونه این خربزه تلخ را خوردی، می خواستی عذر و بهانه ای بیاوری و آن را نخوری!؟ لقمان پاسخ داد: تو ماه ها و سال ها به من غذاهای شیرین و گوارا و مطبوع داده ای، اکنون که یک بار تلخ شده، آیا سزاوار است من آن را نخورم و به آن اعتراض کنم و نمک دان شکن گردم. لقمان اینگونه بود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبهای کربلا نصیبتون شبتون کربلایی🌿✨
『بـســم ࢪب اݪشـهٔدا♥️』
🖤🖇 ~~~~~~~~~~~~~~~~~ 『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسَیۡن؏🌿』 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ ... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
↓″🙃❤️} 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
از تمرینات قبل از عملیات برگشته بودیم و از تشنگی له له می‌زدیم.😓🤤دم مقر گردان چشممان افتاد به دیگ بزرگی که جلوی حسینه گذاشته شده بود👀 و یکی از بچه‌ها با آب و تاب داشت ملاقه را به دیگ می‌زد و می‌گفت: آی شربته! آی شربته!...☺️😌 👥بچه‌ها به طرفش هجوم آوردند، وقتی بهش نزدیک شدیم دیدیم دارد می‌گوید: آی شهر بَده!... آی شهر بَده!!!😐😄 معلوم شد آن قابلمه بزرگ فقط آب دارد💦 و هر کس که خورده بود ته لیوانش را به سمتش می‌ریخت.😒 یکی هم شوخی و جدی ملاقه را از دستش گرفت و دنبالش کرد...😜😅
『°•.😂.•°』 به شوخ طبعی شهره بود …!! یک روز دیدم پوتین هاشو به گردن آویزان کرد و داد می زد :👤📣 « کی می خواد واکس بزنه !»⁉ همه تعجب کردن ! آخه ممد آقا و این😳 حرفا، به گروه خونش نمی خوره!کی😁 متحول شده که ما خبر نداریم .😜 خیلی از رزمنده ها پنهانی این کارو می📍 کردن اما ممد دیگه علنیش کرده بود.😅 بالاخره طاقت نیاوردم و از پشت سرش حرکت کردم ببینم چی می شه 👀 . یکی از رزمنده ها که اولین بار اعزامش بود😶 و شاید ایثار رزمنده ها رو شنیده بود اومد جلو گفت :😄 « من»✋ ممد هم بلافاصله پوتینشو از گردنش بیرون آورد و گفت :👞 « پس بی زحمت اینو هم واکسش بزن!»😂 بی چاره رزمنده خشکش زده بود نمی دونست چی بگه!😁 ٵللِّھُمَ؏َـجِّݪ‌لِوَلیڪَ‌الفَࢪج°•🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Dua Ahd - Ali Fani.mp3
21.06M
دعای عهد 💕❤ باهم زِمزِمه کنیم☺📣 بخون ، ثواب داره رفیق✨😄
رمان هایی که تاکنون در کانال قرار گرفت √ ضحی هر چی تو بخوای ناحله زندگینامه شهید بیضائی پلاک پنهان
ⴾ🌿 حاج آقا پناهیان می‌گفت : آقا صبح به عشـق شما ݘشم باز میڪنه ، این عشق‌‌ فهمیدنے نیست...! بعد ما صبح ڪه ݘشم باز‌ میڪنیم‌ بجاے عرض ارادت به محضـر آقا گوشیامونُ چڪ میڪنیم زشته‌ نه؟ اللّهُمَ عَجِلْ‌ لِّوَلیڪَ الفرج♡