🥀🖤
🥀هرصبح ⛅️چشمِ👀 دِلم به
🥀سَمتِ حرمت💔 باز ميشود
💔اَلسَّلامُ عَلَى الحسین
💔وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الحسین
💔وَعَلىٰ اَوْلادِ الحسین
💔وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الحُسَيْن
http://app.imamhussain.org/tour/
#رویلینــــــــــکبالاکلیککنید⇧
و به اربابمون حسین"ع" سلام دهید💔
🥀🖤
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
🥀🖤 🥀هرصبح ⛅️چشمِ👀 دِلم به 🥀سَمتِ حرمت💔 باز ميشود 💔اَلسَّلامُ عَلَى الحسین 💔وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ ال
🥀🥀🥀
یا اباعبدالله الحسین
خییلی دلم تنگ است
لطفی کن همین لحظه
پای ضریحت♥️
جای من را نیز خالی کن...😭😭
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله💔💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
🥀🥀🥀 یا اباعبدالله الحسین خییلی دلم تنگ است لطفی کن همین لحظه پای ضریحت♥️ جای من را نیز خالی کن
🥀🥀🥀
به به چه خوش است آغاز صبحی که چشمت به ضریح سیدالشهدا علیه السلام بیفتد و با سلام بر اربامون حسین (ع) روزمون رو شروع کنیم 😊🌱
رفقا یک روز پربرکتی رو براتون آرزو دارم 🙏🙏
⚠️ #تلنگرانه
✍ میدونی موقع تولد وقتی خدا داشت بدرقمون میکرد چی گفت؟؟؟؟!!!!!!!
گفت داری به دنیایی میری که غرورت را میشکنن وبه احساس پاکت سیلی میزنن!!!!!!
نکنه ناراحت بشی....!!!!
من تو کوله پشتیت عشق گذاشتم.....
تا ببخشی!!!
خنده گذاشتم........ تا بخندی!!
اشک گذاشتم........ تا گریه کنی!!
و
مرررررررگ گذاشتم........
تا بدونی دنیا ارزش بدی کردن نداره!!
✅ پس فقط برا خدا خوب باش و خوبی کن !!!
😍 چشم خدا جونم نوکرتم هستم .. فقط .. خودت کمکم کن !
که میدونم میکنی ✨
•
آقا رسول اللّٰھ میفرمایند؛
چھ خوب فرزندانـے هستند دختران ِ
با حیـٰا ؛ هرکس یکۍ از آنها را داشتھ
باشد خداوند آن دختر را برای او مانعـے
در برابر آتش دوزخ قرار مۍدهد.
[🥀...]
هیهاتمِنَذلةیعنےآزادباش!
مڪتبحسینییعنےآزادیازنوعحقیقی :)
#خادم_ساخت
#امامحسینعلیهالسلام
حُب حسین، سر الاسرار شهداست
فَأین تَذهبون؟!
اگر صراط مستقیم میجویی بیا؛
از این مستقیمتر راهی وجود ندارد!
حُب حسین..!
#شهیدسیدمرتضیآوینی
‹♥️›
ماتجربہکردیمکہدرموسمفتنہ
تارهبرماسیدعلےهسٺغمےنیست✌️🏼
「 #رهبرانہ 」
⋱⸾💔✨⸾ #دلے
✍.. #حرفِقشنگ؛
میگفت:↓
فڪرتكھ شد امـام زمان،،
دلـتمیشھ امـام زمانے
عقلـتمیشھ امامزمانے
تصمـیمهاتمیشھ امام زمانے
تمامزندگیت میشھ امامزمانے
رنگ آقارومیگیرےكمکم...
فقط اگه توے فكرتدائم
امـامزمانـتباشه...
خودتودرگیرامامزمانکنرفیق
تا فکر گناه هم طرفت نیاد!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_کوتاه🎬
امام حسین تنها رفیقیه
که پیام میدی ،
خیلی زود سین میکنه ...
همون موقع هم جواب میده :)💌
معلم گفت انشا بنویس با موضوع
#حسرت....!
پنج تا کلمه نوشتم
حرم
گنبد
رواق
روضه صحن
حسین.... 💔
بهم صفر داد‼️
گفتم مگه غیر از اینه؟!
یه عمر داریم تو حسرت همین چند تا واسه اقا جان میسوزیم......
سرشوانداختپایینوهیچینگفت💔(: 🖇
#بصیرتیعنیاینکه
بدانیمشمریکهدرکربلا
سراز بدن امام حسین برید💔
همان جانباز جنگ صفین است!
که اگر ضربهای که در آن جنگ خورد
قویتر بود....
به جای جانباز شهیدمیشد!
شمریکهتامرزشهادتپیشرفت..!
#امامخامنهای
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
#بصیرتیعنیاینکه بدانیمشمریکهدرکربلا سراز بدن امام حسین برید💔 همان جانباز جنگ صفین است! که ا
شمر نمازش را میخواند،
روزهاش را هم میگرفت،
آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد،
و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود...
معاویه و ابنزیاد و عمربنسعد هم همینطور.....
یادمان باشد،
زیارت عاشورا که میخوانیم
وقتی رسیدیم به « وَلَعنَ الله...»هایش؛
لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم:
نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟؟؟!!!!!
مایی که گاه خودمان را
"ارزانتر" از شمر و عمر و ابنزیاد میفروشیم......
جمله ای بس سنگین از شهید آوینی:
"کربلا"به رفتن نیست...
به شدن است!..
که اگر به رفتن بود!
شمر هم "کربلایی" است!
#حرف_حساب
خیلی وقتا......با خودم که فکر میکنم، یه سوالی که خیلی ذهنمو درگیر میکنه، اینکه: ما بچه مذهبیا، مخصوصا دخترای چادری...واسه خودمون یه الگو داریم که با افتخار فریادش میزنیم☺میگیم....:
آهای مردم.....الگوی من، حضرت زهراست✌کسی که به معنای واقعی کلمه، نماد یه انسان پاک و خالص❤و از هر نظر حجاب واقعی داشتن✋
حجاب ظاهری، حجاب باطن، حجاب چشم، حجاب زبان✌💟
..
اما.....!
اون افرادی که با هزار قلم آرایش و تیپ های عجیب و بدحجاب، میان تو جامعه و در کمال ناباوری میگن :
بابا دلت پاک باشه....! حجاب و نماز و روزه که مهم نیست!!!دلت پاک باشه، خواستی نماز نخون....روزه نگیر....حجاب نداشته باشه!!! اصل دل آدماست😖
این مدل افراد...الگوشون واقعن کیه؟😕
اگه ازشون بپرسی....میگن :
این بازیگر زن خارجی👠فلان خواننده ی زن👒ماهواره📡واِلا ماشاءالله😢!!
...
چرا واقعا....؟؟؟
یعنی کار به جایی رسیده که، ماهواره و افراد بیگانه و کافر، از مادرمون❤حضرت زهرا❤(که جانم به فدایش😍) برامون مهمتر و بهتر و الگو شده؟؟؟😢😭
میگن: کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد...ولی، کسی که رو که خودشو زده به خواب رو، نمیشه بیدار کرد😑
این افراد، خودشونو زدن به خواب😐اونم خواب زمستانی😪ولی یه عده ایشون هم منتظر یه اشاره هستن تا برگردن✌تا زهرایی بشن😍
یه جورایی...راه و گم کردن!!! اما با این تفاوت که، اونایی که خواب هستن....میشه راه درست رو پیدا کنن و برگردن😉ولی، اونایی که متاسفانه خودشونو زدن به خواب، با هزار آیه و نشانه و تلنگر برنمیگردن😳تا میای امر به معروف کنی...چنان جوابی میدن که طرف تا نگه (اشتباه کردم که امر به معروف کردم)ول کن نیستن😵
نمونه اش هم❤شهید علی خلیلی❤
...
چندتا شهید....بخاطر اینکه چادر ما خاکی نشه.....خونشو، جونشو داده؟؟؟😭
چند تا بچه ی طفل معصوم، بخاطر اینکه الان ما آسایش داشته باشیم، بی پدر شدن و یتیم؟
چندتا فرشته...مثل❤فاطمه 4 ساله❤از دوری و فراغ پدر دق کرد؟؟؟ تا الان ما زندگی کنیم؟ سایه پدر و مادر بالاسرمون باشه😢
...
انقدر نا انصاف نباشیم😳انقدر با شهدا بد تا نکنیم خواهرا، برادرا😭
یکم به این فکر کنید که روز قیامت، چی میخوایم به شهدا بگیم؟؟؟😭💔
•°🌱
#اݪسݪاݥعݪیڪیاسیداݪشهداءع
بَر گُل لب تشته و پرپر سلام
برتنِ صد پاره و بی سر سلام
رو به سوی ڪربݪا سمتـ حسین
دم به دم بر زادهی حیدرسلام✋🏻°√
25.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱
🎬قطعه تنظيم استوديويى "دلتنگی"
🎼 محمد فصولی الکربلایی
🖌به همراه زيرنويس فارسی و عربی
پیشنهاد ویژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هل من ناصر ینصرنی؟؟؟❥
فرمود:مَن هر ۲۴ساعت یکبار میگم
آیا کسی هست منو یاری کنه💔؟
#امامحاضرروفراموشکردیم؟؟
#محرم
گفتم:
تاڪربلاچقد راه ست؟
گفت:
چند لحظه..
هرڪجاباشۍمهماناویۍ!
قال امام صـادق؏💚
روبهقبلهبایستوسهباربگو:
صلۍاللهعلیڪیااباعبدالله♥️
زائرکربلا میشوی✨
#محرم
📅 ۳۵ روز تا اربعین ۱۴۰۰
🔸امام سجاد(علیهالسلام) فرمودند:
🌟 زمین کربلا در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدی میدرخشد و ندا میدهد که من زمینِ مقدسِ خدایم، زمین پاک و مبارکی که پیشوای شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است.
📜کامل الزیارات/ ص۲۶۸
#محرم
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_چهل_و_ششم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
میخواستم توی ماشین بشینم اما با دیدن سر و وضعم خشکم زد ...
به طرف مژده برگشتم
_مژده من اینجوری تا شلمچه برم ؟ !
آستین این لباس هم که خونیه ...
چی کار کنم ؟
+ای وای...
فراموش کردم بهت بگم ...
موقعی که آوردیمت بیمارستان همه ی لباس های خودت خونی شده بودن و قابل استفاده نبودن
بخاطر همین به آقا آراد گفتم برات لباس بخره ...
کلا فراموش کردم بهت بدم
بیا اول بریم لباس هاتو عوض کن ...
_آراد کیه ؟!
+ای وای ... چیزه ... یعنی ...همون آقای حجتی ...
_آها...
دوباره وارد بیمارستان شدیم و با راهنمایی یکی از پرستارا اتاقی رو پیدا کردیم تا لباسمو عوض کنم ...
+ مروا جانم این ها شاید یکم گشاد باشن این اقای حجتی هم که سایزتو نمیدونسته یه چیزی برداشته آورده ...
حالا وسایل های خودت توی اتوبوس هست
رسیدیم شلمچه لباس هاتو عوض میکنی
_فدات بشم مژی جونم، خیلی گلی
بعد هم بوسی روی گونش کاشتم و به طرف اتاق رفتم
لباس ها رو از توی پلاستیک بیرون آوردم .
یه شلوار پارچه ای مشکی بود با همون دستی که سالم بود شلوار رو پوشیدم ...
مانتومم خیلی ساده بود و باز هم مشکی ...
مانتو رو با هزار زحمت پوشیدم
بلندی مانتو تا زیر زانوم بود ...
این چه لباس هاییه دیگه ؟
اینم شد سلیقه ؟
چقدر اینا بد سلیقن ...
رفتم سراغ شال اما به جای شال روسری خریده بود ...
روسری قواره بلند و باز هم مشکی ...
هوووف ...
مروا مجبوری ...
مجبور...
بفهم...
از اتاق که اومدم بیرون مژده از سر تا پامو رصد کرد.
+وای دختر چقدر ایناها بهت میان
خیلی خانوم شدی ، ما شاءالله
فقط یکم مانتوت گشاده...
_فدات بشم من
مژی جونم اینجا لوازم آرایشی پیدا نمیشه ؟
+وا لوازم آرایشی از کجا بیارم برات دختر ؟
_پرستارا ندارن ؟
+مروا همینجوری خیلی خوشگل تری
بیا بریم تا الانشم خیلی دیر کردیم .
_اوکی ...یعنی ...چیز...اسمش ...چی بود ؟
آها همون باشه .
و بعد هم لبخند دندون نمایی زدم.
به سمت ماشین حرکت کردیم .
سرم هنوز درد میکرد و به شدت گرسنم بود .
ولی اصلا روم نمیشد بهشون بگم گرسنمه.
وقتی به ماشین رسیدیم ، آقای حجتی توی ماشین نشسته بود .
مژده در عقب رو باز کرد و سوار شد
منم هم کنار مژده نشستم .
آقای حجتی هم ماشین رو ، روشن کرد و حرکت کردیم
داشتم با خودم فکر میکردم که بهش چی بگم ؟
چه جوری ازش معذرت خواهی کنم ؟
اول ازش بخاطر اون شب معذرت خواهی کنم یا بخاطر لباس ها تشکر کنم ؟
دلمو زدم به دریا و با لکنت گفتم
_آقای ...حجتی ...من...من...یعنی...یه...عذرخواهی ...به...شما...بدهکارم...واقعا...از...اون...کارم...خیلی...پشیمونم...شر...شرمنده...
+خواهش میکنم ، مشکلی نداره .
بعد از چند ثانیه دوباره گفتم
_و اینکه بابت هزینه های بیمارستان و لباس ها هم خیلی خیلی ممنونم ، فقط اینکه ما قراره بریم مراسم ختم که لباس سیاه خریدید؟
+خواهش میکنم
و جواب جمله آخرمم نداد ...
اَخ اَخ باز اینا کتابی حرف زدن ...
با پرویی گفتم
_پس قراره بریم مجلس ختم ...
و مثل خودش گفتم ، خواهش میکنم...
مژده بزور جلوی خندشو گرفته بود
نیشگونی از بازوم گرفت و آروم جوری که آقای حجتی نشنوه گفت
+مروا زشته تو رو خدا ...
منم با خنده گفتم
_خواهش میکنم
اینبار مژده سرشو خم کرد و ریز ریز خندید
ادامه دارد ...
🖤🥀
@dokhtaranzeinabi00
🍃💚🍃💚🍃