eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ... +نظرت چیه اول نماز بخونیم بعد شام بخوریم؟ نگاهی گذرا بهش انداختم و گفتم _من که نمیتونم نماز بخونم ... با تعجب سرشو به سمتم برگردوند ... +چرا ؟! _هووف ... دستم که گچ گرفته ، سرمم که باند پیچیه مژده خانم ، اونوقت چه جوری وضو بگیرم؟ مژده خندید و گفت +برای این نمیخواستی نماز بخونی؟ خب وضو جبیره میگیرم ... _چی چی بیره ؟ باز هم خندید ... +جبیره ... وضو جبیره برای وقتی هست که عضوی از بدنت زخمی باشه و روی بسته باشه ، و اگر بازش کنی ممکن هست صدمه ای ببینه . تو این جور مواقع میشه با همون گچ و پانسمان وضو گرفت دخمل جون ... _اُ اُ شما ها هم برای هر چیزی یه راه حل دارینا !... میگما اگر از بچگی یکی مثل تو پیشم بود شاید اینجوری نمی شدم ... سرمو با تاسف تکون دادم و گفتم شاید نمازامو میخوندم ... شاید حجابمو رعایت میکردم ... شاید با نامحرم گرم نمیگرفتم ... و هزار تا شاید دیگه... چون کسی نبود به سوالام جواب بده منم دیگه دنبال جوابشون نرفتم ... هوووفف، مهم نیست ... مژده لبخند گرمی زد و با مهربونی گفت +بعد از نماز هر سوالی داری به خودم بگو تا جایی که بتونم جواب سوالاتتو میدم ، باشه؟ _واقعا!؟ +آره ... خیلی خوشحال شدم که یکی مثل مژده کنارمه واقعا اگر یه دوستی مثل مژده داشتم شاید اینجوری نبودم... ★★★★ بعد از وضو گرفتن و خوندن نماز به سمت مژده برگشتم _قبول باشه +قبول حق، از شما هم قبول باشه . خب حالا میتونی سوالاتتو بپرسی ... _از کجا شروع کنم؟... خب اولیش که ذهنمو خیلی درگیر کرده همین نماز خوندنه ... اصلا چرا ما نماز میخونیم ‌، نمیشه جور دیگه ای خدا رو عبادت کرد ؟ به نظر من اگر از ته قلب خدا رو شاکر باشیم همین کفایت میکنه... +خداوند خودش توی قرآن گفته : پیوسته به یاد من باشید تا شما ها رو مورد رحمت خودم قرار بدم ، و نماز خوندن هم یاد خداست ... تا اینجا که توضیح داد سریع حرفشو قطع کردم و گفتم _خدا که به نماز ما احتیاجی نداره ؟ ! پس چرا ما نماز میخونیم ؟ +آره درست میگی یاد کردن ما از خدایی که مالک جهانه سودی نداره اما یادی که خدا از ما میکنه ، باعث رستگاری ما تو کارهامون میشه . ما به واسطه همین نماز هایی که میخونیم ، باعث میشیم خدا خطاهای ما رو ببخشه و دعاهامون رو مستجاب کنه. _آخه یه بار نماز بخون ، دوبار بخون ... نه اینکه هر روز و هر روز بخون ‌، تکراری میشه خب ... مژده نگاهی به من انداخت و گفت + مروا جانم اولا نماز که تکراری نیست . آره شاید در ظاهرش تکرای باشه اما در باطن میدونی مثل چی میمونه ؟ در باطن هر نمازی که ما می‌خونیم مثل یه پله ای از نردبان میمونه ... که ما با هر وعده نماز خوندنمون پله ای به خدا نزدیک تر میشیم. خب حالا ما تکراری ترین کاری که انجام میدیم غذا خوردنه ... درسته ؟ _آ...آره +کسی نمیگه غذا خوردن تکراریه بلکه همه میگن برای سلامتی خوبه ... پس ما غذا میخوریم تا سالم باشیم ... نماز خوندن هم تغذیه روح انسانه ... هر سوالی ازش می پرسیدم ، کامل جواب میداد... و جای هیچ سوال دیگه ای رو برام نمیزاشت . واقعا در برابرش کم آورده بودم. _خ... خب... چرا ما نماز رو عربی میخونیم ؟ فارسی نمیشه خوند؟ +خب اگر قرار بود هرکسی به زبان خودش نماز رو بخوند که هزاران نوع نماز به وجود می اومد ... از طرفی هیچ کلامی نمیتونه جایگزین کلام خدا بشه ... چون کلام خدا در عین کوتاه بودنش ، معانی وسیع و عمیقی داره ... _مژده یادته روز اول بهم گفتی شهید با مُرده فرق داره ؟ ! میخوام بدونم اصلا شهید کیه و فرقش با مُرده چیه ؟ خب دوتاشون نیستن دیگه ... +شهید به کسی میگن که خودش رو در راه خدا فدا کنه و برای رسیدن به رضایت خدای خودش از هستی خودش ‌، تو این عالم صرف نظر کنه و از تمام لذت های مادی دست بکشه . مُرده هم فرقش با شهید اینه که ... مُرده وقتی هست که دفتر زندگیت به پایان رسیده و جانت رو در راه خدا ندادی... فقط پیمانت تموم شده و باید بری ... اما شهادت از خودگذشتگی زیادی میخواد ... میدونی مروا وقتی کسی شهید میشه به کمال میرسه ... به اون هدف اصلی که داریم براش زندگی میکنیم ... شهید خودش شفاعت میکنه و واسطه گر حاجت گرفتن هاست... سکوتمو که دید با مهربونی گفت +بریم شام بخوریم ؟ _ ن... نه ، تو برو بخور خیلی خسته شدی ... من یکم دیگه اینجا می مونم بعدا خودم یه چیزی می خورم ... +هرجور راحتی ... بلند شد که بره اما انگار چیزی یادش اومده باشه ، دوباره کنارم نشست ... ادامه دارد ... 🖤🥀 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ... +راستی مروا... خواستم بهت یه چیزی رو بگم ... کلا فراموش کردم ... می دونی چیه ، اون شب تو نمازخونه ... ببین مروا ، نمیدونم اون شب از کجای صحبت های ما رو شنیدی اما اینو بدون که ما اصلا پشت سرت غیبت نکردیم... راستش راحیل خیلی زود قضاوت کرد ... منم بهش توضیح دادم که تو مرتضی رو فقط یکبار دیدی اونم توی رستوران بوده ... و دیدنش توی دانشگاه هم کاملا اتفاقی بوده... +تو از کجا میدونی من آقا مرتضی رو توی رستوران دیدم؟! _راستش خودم ازش پرسیدم ... چون توی بار اول که دیدیش متوجه شدم میشناسیش منم ازش پرسیدم ... اونم ماجرا رو برام تعریف کرد ... خیلی خجالت کشیدم ... سرمو انداختم پایین و به گل های چادر نگاه کردم ... مژده دستشو گزاشت زیر چونم و با مهربونی گفت +اینها رو نگفتم که خجالت بکشی عزیزم. داشتم میگفتم ... به راحیل گفتم که همه چیز اتفاقی بوده و تو نمیدونستی که راحیل نامزد مرتضی هست . در مورد حرف های اون شب هم باید یه توضیحی بدم . راحیل که میگفت من تا آخر سفر تو فکرش می مونم منظورش این بود که میخواست از قضاوت زود هنگامش ازت عذرخواهی کنه ... و دوست نداشت که ازش ناراحت بشی ... چشمام پر از اشک شد ... چقدر ایناها خوبن ... میخواستن ازم عذرخواهی کنن اما من چی کار کردم ؟ ... رفتم جلوی جمع آبروشون رو بردم ... =خانم محمدی یک لحظه . +اومدم خانم دهقان . مژده رو به من کرد و گفت +خب مروا جان ... من میرم یه چیزی بخورم و استراحت کنم . شما هم بعد از اینکه شام خوردید استراحت کنید این روزا خیلی خسته شدید از طرفی خون زیادی هم ازت رفته خیلی خوب غذاتو بخور و استراحت کن. +م...ممنون فقط اینکه تا کی میتونم اینجا باشم؟ _با خانم دهقان صحبت میکنم . تا صبح میتونی اینجا باشی پتو و متکا هم اونجا هست ، تمیز هستن میتونی ازشون استفاده کنی . به بچه ها هم میگم وسایلات رو بیارن همین جا. _دستت درد نکنه مژده ... نمیدونم خوبیاتو چه جوری جبران کنم... لبخندی زد و بعد از خداحافظی رفت ... ادامه دارد ... 🖤🥀 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... جانماز و چادر رو جمع کردم و گذاشتم کنار... رفتم سراغ غذاها ، به برنج دست زدم سرد شده بود ... اما برای اینکه بعدا معده درد نگیرم دو ، سه قاشق ازش خوردم ... غذا ها رو هم جمع کردم و تو همون پلاستیک گزاشتم ... خب ... حالا چی کار کنیم ؟! ... مروا مگه خل شدی بهش گفتی میخوام اینجا بمونم؟... اینجا بمونی چی کار کنی ؟... رفتم سراغ کتاب آقای حجتی ... ( سلام بر ابراهیم ) این همون مردی بود که اون روز تو دانشگاه ، عکسشو روی بنر زده بودند... کتاب رو باز میکنم و شروع میکنم به خوندن صفحات اول ... ولی هدفم از خوندن این کتاب چیه؟ باخودم میگم برای سرگرمیه دیگه... آره آره فقط و فقط سرگرمی... خب حالا یه آهنگی بزاریم با اون شروع کنم به کتاب خوندن ... رفتم سراغ وسایل هام ، گوشیمو پیدا کردم ... یکم خونی شده بود ، تمیزش کردم. گوشی رو روشن کردم حدود ۷۶ درصد شارژ داشت ، خوب بود . رفتم سراغ موسیقی هام ... ای خدا ... ایناها چیه من دارم ؟! آخه این آهنگ ها کجا این کتاب کجا...؟؟؟ باید از آهنگ هایی که بچه مذهبی ها میزارن دانلود کنم ... توی نت سرچ کردم ( آهنگ مذهبی ) اع اع ... آهنگ نبود که... اسمش مداحی بود... مروا ببین ... مداحی مداحی مداحی خب خوبه ‌، باید حواسم باشه این دو تا رو باهم اشتباه نگیرم... یه مداحی دانلود میکنم و میزارم بخونه... آه از دوری ... آه از دوری ... هر شب هستم ... حرم تو... ولی میبینم که دوباره خوابم انگار... وای از تکرار ... من میترسم بمیرم ... (آه از دوری _حسین طاهری) ای وای این مداحی چقدر خوبه !!!... چقدر خوب میخونه... در همین حین شروع کردم به خوندن صفحه اول کتاب... سلام حضرت ساقي سلام ابراهيم سلام کرده ز زلفت جواب ميخواهيم سحر رسيد و نسيم آمد و شبم طي شد به شوق بادهي تو ما هنوز در راهيم تبر به دست بيا که، دوباره بت شده ايم طناب و دلو بياور، بيا که در چاهيم هزار مرتبه از خود گذشتي و رفتي هزار مرتبه غرق خوديم و ميکاهيم تو از ميانه ي عرش خدا به ما آگاه و ما که از سر غفلت ز خويش ناگاهيم تو مثل نور نشستي ميان قلب همه دمي نظر به رهت کن که چون پر کاهيم زبان ما که به وصف تو لال ميماند یه جایی گفت ( و ما از سر غفلت ز خویش ناگاهیم) مروا ... خسته نشدی ؟ تا کی میخوای گناه کنی؟! به نظرت به ته خط نرسیدی ؟ هنوزم روحت با گناه آروم میشه ...؟؟؟؟ تا کی میخوای نا آروم و عصبی باشی و با قرص اعصاب بخوابی ‌؟ احساس پوچی و بی فایدگی میکردم من فقط دارم اکسیژن هدر میدم هدف ما از زندگی مگه نفس کشیدنه؟ اگه اینطور باشه که نیست،ادم بمیره بهتره تا این زندگی خفت بار و حیوانی رو تحمل کنه... اه... دارم دیوونه میشم... به نظرت الان به پوچی مطلق نرسیدی؟ چرا رسیدم با خودم گفتم آخرش مرگه دیگه ، میمیری... خب حالا اگر کل جهان بهت بگن خوشگلی ، برات کافیه؟ نه نیست... وجدان= خب چرا نیست؟.!!! من= همگی انسانیم و کمال طلب و دنبال آرامش غیر اینه ؟... وجدان= نه ... خب بیا از یه جایی شروع کن باید سوالامو یه جایی بنویسم تا سر فرصت از مژده بپرسم از کیفم دفترچه و خودکار در آوردم و شروع کردم به نوشتن: ........... ادامه دارد... 🖤🥀 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃
• آقا رسول اللّٰھ میفرمایند؛ چھ خوب فرزندانـے هستند دختران ِ با حیـٰا ؛ هرکس یکۍ از آنها را داشتھ باشد خداوند آن دختر را برای او مانعـے در برابر آتش دوزخ قرار مۍدهد‌‌.
سلام رفقا اومدیم با یه محفل خدایی🦋🥀
محفل امشب راجع به است 🥀😔
رفقا گاهی اینکه ما متحول بشیم و سمت گناه نریم یک بخشی از زندگی هست اما خب خیلی از گناهان کوچک هستند که متوجه آنها نیستیم این یکی جز همان دسته هست که اصلا به چشم نمیاد😔😔😔
مثلا طرف میخواد نشون بده خیلی با رفیقش جوره اسم رفیقش رو بد صدا میزنه مثلا اسم رفیقش کوروش هست جار میزنه کوری بیا 😳 یا اصلا من دیدم به جای اسم فحش میدن 😳 خب برادر من خواهر من این چه وضعیه به خدا این رفیق تا یه جایی رفیقته از یه جایی به بعد دیگه باید منتظر باشی رهات کنه 😤
هیچکس از بی احترامی خوشش نمیاد هیچکس نه خدا خوشش میاد نه من خوشم میاد نه تو پس چرا کاری رو انجام میدی که خدا راضی نیست!؟ 😡🤔
این کار باعث میشه شخصیت خودتون پایین بیاد 😞 ودیگه هیچ جا شخصیتی براتون قائل نشوند 😰 و رفته رفته یک انسان بی شخصیت میشید که خودتون هم از خودتون راضی نیستید!!!
میخوای به رفیقت نشون بدی چقدر دوستش داری و باهاش راحتی قشنگ صداش کن اگر پسر هستی مثلا اسم رفیقت علی هست تو علی آقا یا داداش علی صداش کن 😍 اگر دختر هستی و اسم دوستت فاطمه هست فاطمه خانوم یا آبجی فاطمه صداش کن😍 آره مشتی این طور رفیقت عاشقت میشه شک نکن و این رفاقت عمرش طولانی هست 🥀😊
درضمن نزار خودت رو هم بد صدا کنند ‼️
برادرم،خواهرم حواست باشه ....‼️ 🚶اول راه بودیم ... 👈گفتن فضای مجازی ! 👈گفتن شده ابزار تبلیغاتی دشمن! 🏃بچه مذهبی ها عقب نمونید! 👈" آنقدر صفحه بسازید و مطلب نشر دهید و دینتان را به عالم نشان دهید که آنها عقب بکشند " اما چه شد؟! 👆کم کم صفحه های عقیدتی خصوصی شد .. کم کم عکس های شخصی کم کم " اشتراک زندگی خصوصی " با همه ... کم کم "خواهر" 😳"برادر" 😳"خواهر عزیزم" 😳"برادر گلم" ... 😒کم کم بچه مذهبی ها "کم حیا" شدند ... 😨کم کم شوخی با نامحرم ... 👈کم کم دایرکت 👈کم کم چت .. 👈مگه جایی که فقط تو باشی و نامحرم ، نفر سوم شیطون نیست؟... 😴فکر کن ! 👈کم کم دشمن ها به اهدافشون رسیدن 👈کم کم... ✅علیکم بانفسکم ! 👆آقا پسر مذهبی ! 👆برادر من! 👋حداقل روی اهداف نفسانی خودت پوشش دین و جذب حداکثری نذار! 👆خانم چادری! 👆آقایی که با دیدن عکست که اتفاقا توشم باحجابی،میگه خدا حفظت کنه 👆میگه چادر بهت میاد! 👈اون زیر پست بدحجابم می نویسه که چی بهش میاد ... آی پسر و دختر مذهبی !📢 🏃نکنه منتظری شیطون با نیرنگ پارتی و شماره دادن بیاد سراغت؟! 👆تو هم با افتخار احساس کنی چقدر مومنی!😔 😡نخیر ... 👈 برای امثال ما ، از این جاها شروع میشه 👆که کمتر احساس گناه کنیم 👆که کم کم از راه بدر بشیم... 👆به یه جایی می رسی ، می بینی 👈دیگه "اشک" نداری 👈حال نماز و دعا نداری 😥دیگه اصلا نماز شب کیلویی چند؟؟ 😨دعای کمیل؟ مال قدیما بود ...😱 👈کم کم آلارم "نفس لوامه" خاموش میشه بترس...😰 ‌ 👈همین که نماز اول وقتت از بین بره ، باعث خوشحالی دشمنه ••• آره 👈اینطوریاست ... 🚶اول راه بودیم ولی مواظب باشین‼️ نزنیم تو جاده خاکی😥
{•🖤🖇•} 💛 سه‌بار‌بگو؛ صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله... صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله... ... خب‌ثواب‌زیارت‌امام‌حسین‌برات‌ نوشته‌شد(: زیارت‌قبول🌻 #پ.‌ن‌؛انگار‌امام‌حسین‌دنبال‌بهونه‌میگرده‌ مارو‌نجات‌بده‌حتی‌شده‌بدون‌زیارت‌و‌ با‌‌کلی‌گناه✨! ...
🚨🚨 📢بچہ‌مذهبے‌حواسٺ‌هسٺ؟؟ اگہ‌فڪر‌میڪنے‌ٺو‌این‌شبڪہ‌هاے‌اجٺماعے بہ‌گݩاه‌ݩمیفتے!📱 بدوݩ‌سخٺ‌در‌اشٺباهے!!❌ ڪم‌ڪم‌صفحہ‌هاے‌عقیدٺے‌خصوصے‌شد😔 ڪم‌ڪم‌شوخے‌با‌ݩامحرم‌🤭 ڪم‌ڪم‌دایرڪٺ‌😳 ڪم‌ڪم‌بچہ‌مذهبے‌ها‌ڪم‌حیا‌شدݩ!😓 آقا‌پسر‌مذهبے‌!👳‍♂ دخٺر‌خانم‌مذهبے!🧕 عرض‌ٺسلیٺ‌با‌کمےفیس‌خجالٺ‌😶بابٺ‌مرگِ‌غیرٺ‌و‌ݩجابٺ!😕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〖بسم‌ر‌ب‌المھدی . . .🌱〗‌ 🖐🏻💕!
دوست دارم روزے شــــــهـــــیــــــــد بــــشــوم ڪہ از شـــــــهــــــــادت خـبـرے نـیـسـت
به هیچکس غیر از خدا در ذهنت قدرت نده! روی آدم‌ها حساب نکن، روی خدایِ آدم‌ها حساب کن.. اون صدایی که از درون بهت قدرت و انرژی میده، صدایِ خداست
خدایا... انقد اخلاق ما رو خوب کن، که از هیچی ناراحت نشیم! _استاد‌پناهیان[🌿]
«حٰـاج‌حٌسِـین‌یِڪٺامیگٌفت:🌱 یہ‌لَـحظھ‌‌دیـدَم‌سَمتِمـون تیراندازے میڪٌنَن... گفـتم‌بخـوابیـن تا نِشَسٺَم‌تیـࢪمنـوردڪرد خوردبہ‌دوستم...💔🙂 ایـ‌ن‌یہ‌لحظـہ ۶۰ساݪ‌منـ‌وانداخـٺ‌عَـقَب...»❥︎
🌸🍃 ‌‌استادی می‌گفت: بچه وقتی می‌خواد یه چیزی برای بابا مامانش‌ بخره از خودشون‌ پول‌ می‌گیره‌ و برا اونا میخره‌ و کلی ذوق‌ می‌کنه از اینکه خودش‌ براشون ‌خریده!! در حالیکه همش ‌از بابا یا مامانه! ما هم‌ اینجوری‌ هستیم یه کار خوبی ازمون‌ سر میزنه، ذوق می‌کنیم؛ در حالی که‌ همه‌ش‌ از خداست⁦! ..!
🌾🌻 رفیق! حواست‌بـه جوونیت‌باشـه پات‌نلغزه❗️ قراره‌بااین‌پاهاتوگردان‌صاحب‌الزمـان باشـے !:)🌱 ❌ 👌💪
🌼🌿 خــدا سخت ترین جنگ رو بہ‌ سرسخت ترین جنگجو میده🖇 پس قَـ ـوۍ‌ بمون!🙂🤞🏻 تو می تونی بر نفست غلبه کنی و شیطان رو شکستش بدی💪💪💪
🌿🌻 ‼️ میگفت : اگه به نامحرم نگاه می‌ڪنی به خاطر اینه ڪه نمی‌دونی دیدن "عج" با اون شالِ سِیدے چه لذتے داره ...😌 🤲