●|👤°•.
فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ
به نام شـهید راه اسلام↯
#قاسمغریب☘
تاریخ تولد: ۱۳۶۳
محل تولد: گرگان
تاریخ شهادت: ۱۳۹۸/۱/۱۴
محل شهادت: تدمر-سوریه
وضعیت تأهل: متاهلبادوفرزند
مزار شهید: گلزارشهدایزادگاهش
#روزی5صلوات♥️
😔 دختر شهید مدافع حرم «مرتضی کریمی» در مراسم وداع با پیکر پدرش در معراج شهدای تهران
🌷 شهید مرتضی کریمی متولد ۲۵ دی ماه سال ۱۳۶۰ در تهران، وی قاری قرآن و مداح اهل بیت(ع) بود و در روز ۲۱ دی ماه سال ۱۳۹۴ در خانطومان سوریه به شهادت رسید و بعد از گذشت ۶ سال پیکر مطهرش در سوریه شناسایی و به تهران منتقل شد. از این شهید بزرگوار ۲ دختر به نامهای حنانه و ملیکا به یادگار مانده.
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شوخی شهید مجید قربانخوانی با شهید مرتصی کریمی که به واقعیت پیوست👆
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
شوخی شهید مجید قربانخوانی با شهید مرتصی کریمی که به واقعیت پیوست👆
شهیدی که قهوه خونه داشت خالکوبی هم داشت نماز نمیخوند . روزه هم نمیگرفت ...💔
بشونیم از داستان زندگیشون ↯
شهیدیکهاهلبیتبراشیههفتهعزاداربودن😳😳👇
یه بنده خدایی میگفت : یه شوهرخاله داشتم مغازه ی خوار و بار داشت خیلی به شهدای مدافع حرم گیر میداد ...😞
همش میگفت رفتن بجنگن واسه بشار اسد و سوریه آباد بشه😒 و به ریش ما بخندن و ... خیلی گیر میداد به مدافعان حرم گاهی وقتا هم میگفت اینا واسه پول میرن ☹️خلاصه هرجا که نشست و برخواست داشت پشت شهدای مدافع حرم بد میگفت تا اینکه خبر شهادت💔 شهید محسن حججی خبرساز شد و همه جا پر شد از عکس و اسم مبارک این شهید👌 شبی که خبر شهادت شهید_حججی رو آوردن خاله اینا مهمون ما بودن شوهرخاله ی منم طبق معمول میگفت واسه پول رفته و کلی حرفای بد و بیراه😐ما خیلی دلگیر میشدیم مخصوصا از حرفایی که در مورد شهید_حججی گفت بغض گلومو فشار میداد😢 و اما هرچی بهش میگفتیم اشتباه میکنی گوشش بدهکار نبود اخرشم عصبی شد و از خونمون به حالت قهر رفت😞یه هفته بعد از جلو مغازش که رد میشدم چشمام گرد شد😳😳 چی میدیدم اصلا برام قابل باور نبود . یه عکس بزرگ از شهیدحججی داخل مغازش بود همون عکسی که شهید دست به سینه ایستاده باورتون نمیشه چشمام داشت از حدقه درمیومد رفتم توی مغازه احوالپرسی کردم یهو دیدم زارزار گریه کرد😭. گفتم : چی شده چه خبره این عکس شهید این رفتارای شما😕شوهرخالم گفت : روم نمیشه حرف بزنم کلی اصرار کردم آخرش با خجالت گفت : اون شبی که از خونتون با قهر اومدم بیرون رفتم خونه ، شبش خواب دیدم روی یه تخت دراز کشیدم یه آقایی اومد خونمون کنار تختم نشست☺️ به اون زیبایی کسی رو توی عمرم ندیده بودم ، هرکاری کردم نتونستم بلند بشم، توی عالم رویا بهم الهام شد که ایشون قمر بنی هاشم حضرت_ابوالفضل علیه السلام هستن😭سلام دادم به آقا،آقا جواب سلاممو دادن و روشونو برگردوندن 😭گفتم آقا چه غلطی کردم من، چه خطای بزرگی از من سر زده😭آقا با حالت غضب و ناراحتی فرمودند : آقای فلانی ما یک هفته هست که برای شهید محسن عزاداریم تو میای به شهید ما توهین میکنی ؟ 😭😭یهو از خواب پریدم تمام بدنم خیس عرق بود ولی میلرزیدم 😞متوجه شدم چه غلطی ازم سر زده شروع کردم توبه کردن و استغاثه توروخدا گول حرفای بیگانگان رو نخورید به خدا شهدا راهشون از اهل بیت جدا نیست😔 تموم بدنم میلرزید و صدای گریه هامون فضای مغازشو پر کرده بود 😭😭بمیرم برای غربت و عزتت محسن جان حالا میفهمم چرا رهبرم گفت حجت بر همگان شدی 😔😭💔
روحت شاد و یادت گرامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقیه خیلی برات دعا کرده...
#حاج_قاسم
شادی روحش صلوات