• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت11
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
یک آقایے بود اسممو صدا زد :_سلام بر داداش مجتبے خودم ، خوبے برادر ؟
صداش خیلے آشنا بود راحت میتونستم تشخیص بدم کیه ...
رفیقے که مثل برادر برام عزیزه !
چشمهامو قشنگ باز کردم تا درست ببینمش لبخندۍ زدمو :+سلام حیدر جان الحمدالله بهترم .
خندید و گفت :_عه شناختے که !
دکتر گفت شاید تا چند ساعت چیزۍ یادت نیاد ...
و بعد خندید ^^
منم خندیدمو گفتم :+مگه میشه برادرمو یادم بره ؟
اونم خیلے جدۍ جواب داد :_نه اگه یادشون بره موهاشو میکنم .. 😂
تقریبا بلند خندیدم و سعے داشتم بشینم اما نمیتونستم رو به حیدر گفتم :+میگم داداش کمکم میکنے بشینم ؟
تندۍ گفت :_نه دکتر گفته زیاد اذیتت نکنیم من میرم تا تو راحت استراحت کنے !
ناراحت گفتم :+نه بابا کجا برۍ بیا کمک کن بشینم باید باهات صحبت کنم ..
کلافه اومد طرفم و بازوۍ سمت چپم رو گرفت و بلندم کرد
نشستم و به بالشت پشت سرم تکیه دادم
حیدر گفت :_دکتر اومد دعوا کرد به من ربطے نداره ها ؟
اخم مصنوعے کردمو :+مگه بچهام آقا حیدر ..
با ابرو گفت نه
خندیدم داشتم پارچه رو میکشیدم رو خودم که در اتاق باز شد
سرم رو بلند کردم ؛ همون خانم بود آیـه عبدۍ یادمه تو خیابون هم بودن
آروم سلام کرد که منم آروم جوابشون رو دادم
داشتن با حیدر صحبت میکردن ..
اصلا حیدر این خانم رو میشناسه که انقدر راحت باهاش صحبت میکنه !
اصلا حیدر اینجا چیکار میکنه ؟
داداش که اونجا نبود ؟..
کی بهش خبر داد !
با دیدن نگاه های متعجبم رو خودشون هر دو اومدن کنار تخت ..
آیـه خانم گفت :_خوبی .. د ؟
+بله خوبم الحمدالله !
لب زد :_خداروشکر ..
رومو کردم سمت حیدر و :+داداش تو رو کے خبر کرده ؟ مامان اینا اومدن !
لبخند کمرنگے زد و گفت :_آیـه جان وقتے شما بیهوش بودۍ زنگ زدند ، خیلے ترسیده بودن منم خودمو رسوندم که دیدم بعله آقا مجتبے خودمونه !
خندیدمو گفتم :+داداش نگفته بودۍ ازدواج کردۍ ؟
چشمهاۍ خانم عبدۍ درشت شد و نگاه معنادارۍ به حیدر کرد و خندید
حیدر هم قهقهای زد و با لهجهی اصفهانے گفت :_ازدواج ؟ بابا منو ازدواج ! تو این یه هفتهای ! چے میگے آخه ؟
لبخند کمرنگے زدمو :+پس ایشون ... !
نزاشت حرفمو ادامه بدم و گفت :_ایشون خواهرمه __
آب دهنمو به سختے قورت دادمو زیر لب گفتم آها ..
چطور ممکنه آخه ؟
حیدر کجا و خانم عبدۍ کجا !
در حال صحبت با حیدر بودم که دکتر وارد شد ...
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
#تباهیات
میدونیداغونشدنمامذهبیا
ازکجاشروعشد؟
ازاونجاییکهرفتیمسربازباشیم
شدیمسرباروازتویپیوینامحرم
جمعمونکردن💔!'
107571_760.mp3
3.62M
#قرار_شبانه
#دعایفرج
ـ♥️🌿..."
⇆◁❚❚▷↻
❥︎|الــھــمعجلالولیکالــفــرج
[……🌸……]
شبتون زینبـےۜ 🕊
ان شاءالله فردا صبح پر انرژی خدمت میرسیـم ✋🏻😍
هر ایده و پیشنهادۍ که دارید رو میتونید با ما در میون بگذارید 🖋✉️
@GHMnam313
وضو قبل خواب فراموش نشه رفقــا 🌹 اگه دائم الوضو باشی که دیگه به به ...
برامون دعا کنیـد 💔 به دعاهاتون محتاجیم 🥀
یا علــے 🍂
رفقـا متاسفانه یکے از اقـوام فوت کردند 😔
یه فاتحه عنایت کنین 💔
اجرتون با بےبے زینب ۜ 🥀