eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 چه رازےست در گمنامۍ ...! آنان کہ دلدادھ حضرت فاطمه‌الزهرا‌ۜ شدند و مثل مادر غریبانه پر کشیدند و تا قیامت بۍمزار خواهند ماند . شھداےگمنام مھمانان ویژه‌ے • حضرت فاطمة‌الزهرا‌ۜ هستند .🌱 . •
✋🏻 مۍفـرمودند: اگـربیـقرارِ"امام‌زمـان"هستـید‌ایـن نشانھ‌یِ‌‌سلامتے‌روحے‌شماسـت! اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج((꧇
•💚🌿💚🌿💚🌿💚• °•○●﷽●○•° ✍️بھ قلمِ |میـم . علےجانپور خواستم اعتراض کنم و بهش بگم که جایے که میخوایم بریم و کسایے که باهاشون قرار داریم خیلے حساسن و اصلا خوششون نمیاد ولے میترسیدم ناراحت بشه و کلا نیاد ؛ پس چیزۍ نگفتم ' کیفم رو برداشتم و همراه رها با هم از پله‌ها پایین اومدیم رفتیم سمت پارکے که آدرسش رو به داداش حیدر داده بودم تا حالا خونم نیومده بود آخه آدرسے نداشت که بخواد بیاد البته چند بارۍ اصرار کرد اما ندادم بعد از حدود ⁶ دقیقه ماشین داداش از دور دیده میشد ، جلو پامون ترمز کرد مجتبے طرف شاگرد نشسته بود و شیشه ماشین بالا بود حیدر پیاده شد و با دیدن رها کنار من سرشو انداخت پایین و گفت :_آبجے ! فهمیدم منظورشو یه جورۍ گفت ایشون کے هستن 😂 صدامو صاف کردم تا حرف بزنم که در سمت شاگرد باز شد و مجتبے با دست بسته پیاده شد یکم عقبتر رفتم تا بتونه پیاده شه .. سر به زیر سلام کرد که رها زد زیر خنده ؛ مجتبے سرشو آورد بالا بدون اینکه بهم نگاه کنه زیر لب خیلی آروم گفت :_استغفرالله‌ربی‌و‌اتوب‌والیه بعد ادامه داد :_فکر کنم امروز یک مهمون جدید هم داریم پس عاطفه خانم کجا هستند ؟ همانطور که بهش نگاه میکردم گفتم :+عاطے امروز نمیاد .. _ببخشید میپرسم • ولے چرا ! +چمیدونم حتما دوست نداره با دو تا نامحرم بره بیرون ! سرۍ به نشانه تایید تکون داد و زیر لب چیزۍ گفت که به راحتے میشد تشخیص داد چے گفته :_ما هم قرار نیست با هم جایے بریم .. تو دلم کلے به خاطر حرف های امروزم به عاطفه خندیدم میدونستم این بدون نقشه هیچ وقت مارو دعوت به نهار نمیکنه .. اصلا غیر ممکنه یه مامورو این کارا ! بعیده .. رفت سمت حیدر داشتن با هم یه چیزایے میگفتن که رها گفت :_بابااا اینا چقدر بچه مثبتاً ؟ به شوخے گفتم :+هوۍ اون یکے برادرمه ها ! _عه واقعا ببخشید یادم رفته بود گلم .. خب حالا تو ام .. میگم این چطورۍ راضے شد با تو نهار بخوره ؟ خندیدمو گفتم :+مجبور بود ¡ وقتے تو بیمارستان که بودیم بهشون گفتم اگه نهار میخواید برید بیرون باید منم ببرید این آقا مجتبے هم بخاطر اینکه خیلے آدم حسابیه نخواست بزنه زیر قولش و امروز به اجبار اومدن دنبالم .. رها پوزخندۍ زد که حیدر اومد سمتم . …… ﴿ مجتبے ﴾ آیـه خانم گفته بود عاطفه خانم نمیاد تو جامعه اینجور دختر خانمے کم پیدا میشه .. تو همین فکرا بودم که یه چیزۍ تو مغزم جرقه زد اگه ازش خواستگارۍ کنم ! ... ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
💚 ای تجلی آبی ترین آسمان امید دلـــــها به یاد می تپد و روشــــنی نگاه به افق ظهـور توست بیا و گـرد را توتیای چشــمانمان قرار ده 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد 🦋 با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدی تازھ‌ کنیم^^؟ 💚
جانباز دفاع‌مقدس شهید:پرویز خرم‌آبادی سرتیپ‌گردان...سپاه‌پاسداران تاریخ تولد: ۲۵ آذر ۱۳۴۸ محل تولد: تهران تاریخ شهادت: ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ محل شهادت: مشهد نحوه شهادت: عوارض شیمیایی محل مزار شهید: گلزارشهدای تهران شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات سهم شما ۵ صلوات🌷 ˹@dokhtaranzeinabi00˼
. . مواظب‌دلت‌باش وقتۍ‌از‌خدا‌گرفتیش‌پاک‌پاک‌بود!(؛ حواست‌باشہ‌بہ‌خاطر‌ۍِ‌لذت‌زود‌گذر‌‌آلودش‌ نڪنۍ🚶🏻‍♂! ˹@dokhtaranzeinabi00˼