#به‌وقـت‌رمـان 🍓♥️

• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° #آیٰـھِ #قسمت32 ✍️بھ قلمِ #خـادم‌الــمهدۍ|میـم . علےجانپور حیدر بدون اینکه چیزۍ بگه با چهره داغون سرۍ تکون داد .. به سمت تختے که حیدر و خانم ها نشسته بودند رفتم و منو هارو وسط گذاشتم :+بفرمایید غذاۍ مورد نیازتون رو انتخاب کنید تا سفارش بدم .. بعد از انتخاب غذا ' یکے از گارسون ها به طرفمون اومد و سفارش هارو تحویل گرفت .. خانم ها سمت راست نشسته بودن و منو حیدر هم با فاصله زیاد سمت چپ تختے که خداروشکر طولش زیاد بود ... در همین حین گوشیم زنگ خورد ؛ مائده بود ! یه نگاه به جمع انداختمو گفتم :+ببخشید ¡ وصلش کردم و جواب دادم :+الو سلام مائده جان خوبے ؟ _سلام داداش الحمدالله میگم مگه قرار نبود یه سر بیاۍ اینجا .. مامان دیشب از وقتے که رفتے خیلے بی قرارۍ میکنه میگه چرا مجتبے نمیاد ! حتما براش اتفاقے افتاده .. منم زنگ زدم برات تا یکم باهاش صحبت کنے یا حداقل بیاۍ تا از نگرانے در بیاد .. گناه داره بنده خدا .. لبخندۍ زدمو جواب دادم :+من حالم خوبه ، خیلے بهترم نگران نباشید امروز غروب هم قبل اذان هم میام یه سر بهتون میزنم الان گوشے رو بده به مامان باهاش صحبت کنم .. _باشه پس فعلا .. گوشے رو میدم مامان ... صداۍ گرفته حاج خانم تو گوشے پیچید :_الو سلام پسرم خوبے مادر ؟ کجایے تو قربونت برم ! +سلام حاج خانم خدانکنه مامان جان ، من حالم خوبه نگران نباشید میام بهتون سر میزنم _پسرم نهار میاۍ خونمون ؟ الان کجایے ! +نه حاج خانم نمیتونم بیام هستم بیرون ؛ همونجا نهار میخورم نگران نباشید .. حاج خانم کاری نداری ؟ _نه عزیزم بسلامت +یا علے مادر سر بلند کردم تا گوشیمو بزارم تو جیبم که با نگاه هاۍ پر از تعجب خانم عبدۍ و خانم جلالے رو به رو شدم سرم و انداختم پایینو گفتم :+ببخشید اتفاقے افتاده ؟ آیـه خانم گفت :_ازدواج کردی ؟ اون اولیه زنت بود که زنگ زد آره ؟! خندیدمو جواب دادم :+ ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •

سلام صبحتون بخیر✨

به رسم هر روز خدایا شکرت♡

•°~ #تلنگر ✨ بایدهروقت‌دلگیرشدی‌ازگناهات، اینجوری‌باخدادردودل‌کنی↓ ‹اَللّهُمَّ‌اِنّی‌اَسْتَغْفِرُکَ؛ لِماتُبْتُ‌اِلَیکَ‌مِنْهُ‌ثُمَّ‌عُدْتُ‌فیهِ...› +خدایا‌من‌روببخش‌بابت‌گناهانی‌که بهت‌قول‌داده‌بودم‌دورش‌روخط‌بکشم‌اما دوباره‌انجام‌دادم..💔! 🌱| ‌@dokhtaranzeinabi00

#تباهیات!!🚶‍♂ . • شـدیم مثل این سـٰاختمونایۍ ڪہ نمـٰاشون رو درست میڪنن ولۍ از داخل هنـوز خرابہ ...! ˹@dokhtaranzeinabi00˼

فـآطمیھ‌ازڪدآمین‌ݟصھ‌بـآیدجـآن‌سپرد¿! دردحیدر؛دآݟ‌مـآدر؛یـآݟریبۍِحسن💔-! ﮰإ فــــــــــإطــــــــــ؎ﮫ #دلدادھ_حسیـن ˹@dokhtaranzeinabi00˼

دلبرۍڪردن‌وآسھ‌خدآروبلدنیستیم امـآتـآدلت‌بخوادواسھ‌خلق‌خدآرو بلدیم💔🚶🏿‍♂-! #آخھ‌چقدرتبـآھ¿! - #تباهیات #مَجنوݩ‌اهٰـل‌بِیتْ ˹@dokhtaranzeinabi00˼

نمازتون سرد نشه خواهرای زینبے 😉

#حرف‌خودمونی ! یکی‌تو۹‌سالگیش‌همه‌نمازاش‌سَرِ‌وقته یکی‌تو‌۱۵‌سالگیش‌شهید‌میشه یکی‌تو‌۱۶‌سالگیش‌دنبالِ‌کمترکردن‌گناهاشه .. اونوقت‌‌یکی‌مثل‌من‌و‌توبابیست‌و‌اندی‌سال هنوز‌‌نمازاش‌و‌نمیخونه .. هنوز‌به‌فکر‌‌بهونه‌آوردن‌برایِ‌انکار‌گناهاشه ! هنوز‌بلدنیست‌چطوری‌با‌پدرمادرش‌حرف‌بزنه هنوز‌‌ .. کجاییم‌؟ پس‌کِی‌میخوایم‌دست‌به‌تغییر‌بزنیم؟ پس‌کِی‌یاعلے‌میگیم؟:) یکم‌زیادی‌دیرنیست؟🚶🏾‍♂! .. #با‌منه‌اصلاً :||||