روزی بی حساب_۲۰۲۱_۰۸_۲۵_۱۵_۳۸_۲۳_۳۰۵.mp3
6.08M
یه ذره منو ببین مگه من چندتا امام حسین دارم ...
آسیدرضا
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت63
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
با صداۍ حیدر به خودم اومدم :_آیـه برو در ماشین مجتبے رو باز کن ..
سرمو تکون دادمو رفتمو در سمت شاگرد رو باز کردم ؛ حیدر هم بازوۍ مجتبے رو گرفت و نشوندتش تو ماشین ..
رو به من گفت :_با ماشین من برو خونه نمیخواد برۍ کلاس برو خونه شاید مامان اینا بهت احتیاج داشته باشن ..
+داداش چے میگے مامان اینا چیه من میخوام بیام ..
_آبجے نمیخوایم بریم تفریح که .. هر وقت نیاز بود برات زنگ میزنم ..
+داداشششش .. هوففف باشه ، حتما موقع خاک کردن زنگ بزنے ها !!
سرۍ به نشانه تایید تکون داد
تندۍ سویچ داداش رو گرفتم و سوار شدم
بیچاره مجتبے حتے فکر کردن اینکه یه روزۍ داداش رو از دست بدم خیلے سخت و دیوانه کننده اس .. بیچاره مائده ¡..
طفلک سنے نداشت چند ماه دیگه هم قرار بود کنکور بده !
ان شاءالله خدا به خانواده اشون صبر بده ..
بمیرم برا ... آقااا نامحرمه هااا
خدایا کمکم کن ..
نتونستم دووم بیارم مستقیم پشت ماشین مجتبے که حیدر رانندگے میکرد با فاصله پشت ماشینشون روندم ..
بعد از ¹⁰ دقیقه کنار یه بیمارستان وایستادن .. منتظر موندم تا برن داخل بعد پیاده شم تا داداش حداقل یکم دیرتر ببینتم و اخم نکنه و عصبانے نشه ..
حیدر از ماشین پیاده شد
از دیدن قد و هیکلش یکدفعه اشک تو چشام جمع شد ..
مجتبے چطورۍ مرگ مادر و خواهرش رو تحمل میکرد ؟
رفت در سمت شاگرد رو باز کرد ، چند دقیقه اۍ وایستاد اما مجتبے پیده نشد ؛ نمیدونم چرا شاید حالش خوب نبود
دیگه کارهایے که میکردم دست خودم نبود ، بدون در نظر گرفتن رفتارشون با دیدن من پیاده شدم و به سمت داداش حرکت کردم
داشتم نزدیک میشدم که حیدر با دیدنم اخماش رفت تو هم ..
انتظار همین عکس العمل رو داشتم
بدون اینکه برگردم یا بترسم به راهم ادامه دادم باید بهش دلدارۍ بدم !..
رسیدم و کنار داداش وایستادم یک نگاه بےحال بهم انداخت ..
پوزخندۍ زد که نمیدونم معنیش چے بود ؟!
میدونستم دارم خودمو کوچیک میکنم ..اما تحمل دیدن این حالش براۍ منے که دلم رو باخته بودم سخت بود !!..
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
💔🍃💔
وقتی دهه هفتادےها شهید💔 مےشوند!!!
ای دل
به خودت بیا😔
از خودت بپرس چه ڪردند که لایق این نام شدند!؟😭
#اللهمارزقناشهادتــــ🕊🕊🕊
#شهـــادتآرزومه💔
#صرفاجھتاطلاع . .
دلگیرنباش!
دلتڪھگیرباشہرهــانمیشۍ
یادتباشھخدابندههاشوبااونچہڪھ
دلبستہاندامتحانمیکنہ . !
˹@dokhtaranzeinabi00˼
سیسآلپیش
معروفترینبچه
کسیبودکہتویپنجسآلگی
حآفظکلقرآنوسعدیو
نهجالبلآغةبود
امآالآنهرکیکه
بلدبآشهسسمآستبگهو
بخندونهمیرهصدراینستآگرآم
جنگنرمِدیگہ...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت
طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت
خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت
آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت
#شهادت_امام_هادی(ع)🥀
#تسلیت_باد🥀
#تلنگرانہ 🌱
شیطونه کنار
گوشت زمزمه میکنه :
تا جوونی از زندگیت لذت ببر❗️
هر جور که میشه خوش بگذرون
اما تو حواست باشه
نکنه خوش گذرونیت به
قیمت شکستن دل امام زمانمون باشه ...
『@dokhtaranzeinabi00』
#اندکی_تفکر
یه مذهبی همون قدر که به رحمت خدا از بقیه نزدیک تره...
به چوب خدام خیلی خیلی
نزدیکتر از بقیه اس...💛
#امام_زمان
#دختــرانزینبــے
#شهدایی💔
عزیزانم اگر شبانه روز شکر گزار خدا باشیم که نعمت اسلام وامام را به بما عنایت فرموده باز هم کم است . اگاه باشیم که صدق نیت وخلوص در عمل تنها چاره ساز ماست .. برانید اسلام تنها راه نجات وسعادت ماست .
همیشه به یاد خدا باشید وفرامین خدا را عمل کنید پشتیبان واز ته قلب مقلد امام باشید .
اهمیت زیادی به دعا ها ومجالس یاد اباعبدالله ع وشهدا بدهید که راه سعادت وتوشه اخرت است همواره تربیت حسینی وزینبی بیابید ورسالت ان ها را رسالت خود بدانید .
شهید مهدی باکری
#فرمودهشهــــدا 🌿
#معرفی_شهید🌹
شهید محرمعلی مرادخانی فرزند باقر در چهارم اردیبهشت ماه 1345 به واسطه اشتغال پدر درشرکت شیر در تهران چشم به جهان گشودند تقارن تولد محمدخانی با ماه خون وشمشیر یعنی محرم موجب شد تا پدر نام محرم علی را برای نورسیده اش برگزیند .
در سال 58 ودر 13 سالگی به همراه خانواده به روستای زادگاه پدری خود چلاسر تنکابن عزیمت کردند وبا خانواده در آنجا شکنی گزیدند پدر محرمعلی از نوجوانی در این هیئت نوکری امام حسین ع را میکرد.
یک روز پیش از اربعین تماسی با ایشان حاصل شد واز ایشان برای پیوستن به جبهه مقاومت دعوت شد با اینکه در چند کیلومتری کربلا بودند بازگشتند ودر اذرماه 94 به سوریه شتافتند شهید محرمعلی مرادخانی در جریان مقابله با جبهه تکفیری از ناحیه گوش هدف تیر قناسه ی دشمن قرار گرفتند ودر حالی که روی خاک زانو زده بودند وسر به سجده داشتند در 25 صفر مقارن با 16 اذرماه 1394 به خیلی شهیدان پیوستند ودعوت حق را لبیک گفتند
شادی روح تمام شهدای بزرگوار وگرامی قدر صلوات سهم شما هم پنج صلوات🥀🖤🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀
#وصیتنامه شهید بزرگوار محرمعلی مرادخانی
4_345554935284236996.mp3
3.95M
#بسمربالشهداء
.
اینقدر که منتظرِ چیزای دیگه هستیم منتظرِ آقامون نیستیم...😭💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
#بسمربالشهداء . اینقدر که منتظرِ چیزای دیگه هستیم منتظرِ آقامون نیستیم...😭💔
به خوبا سر میزنی مگه ما بدا دل نداریم 😓💔
📱مجموعهاستوری
#امام_حسین{ع}
#حضرت_عباس{ع}
من گناهکارم ؛
ولی هرجا اسمتو شنیدم گریه کردم ..
بازم نمیطلبی ؟
عیبی نداره ،
بازم به تو از دور سلام !
حالمون مثل اون بچه یتیمیه که بهش گفتن دیدی هیشکی دوستت نداره ؟
#حسینجان 💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
شبتونمهدوۍرفقــا 🌱
خدا حافظے نکنیم خب :)
تازه اول شبِ ..
ما ساخته شدیم برای بیدار بودن این موقع و حسرت خوردن اینکه چرا نمیشه ...
واقعا چرا نمیشه ؟!
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
خدا حافظے نکنیم خب :) تازه اول شبِ .. ما ساخته شدیم برای بیدار بودن این موقع و حسرت خوردن اینکه چرا
چرا نمیشه یهویے آقا بطلبه !
چرا ؟!
انقدر بدیم ..
انقدر .. انقدر نمیخوان ببینتمون ؟!💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
چرا نمیشه یهویے آقا بطلبه ! چرا ؟! انقدر بدیم .. انقدر .. انقدر نمیخوان ببینتمون ؟!💔
درسته ..
اما آقا بلدیم گریه کنیم ها .. :)
گریه خوبه ..
گریه اۍ که برا شما باشه خوبه '.!
آره خوبه ..
بنظرت از فراقت دیووانه شدیم ؟!
وگرنه کدوم آدم سالم این موقع از خواب پا میشه فکر آقاش میکنه !
آقایے که حدود پنج ساله ندیدتش !!
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
من گناهکارم ؛ ولی هرجا اسمتو شنیدم گریه کردم .. بازم نمیطلبی ؟ عیبی نداره ، بازم به تو از دور سلام !
این ۱۹ نفر هم مثل ما دردی دارن که بیدارن ؟!
یا ..