⭕️ پرهیز از نگاه انتزاعی به نظامها و ساختارهای اجتماعی با ملاحظهٔ ارتباطِ تنگاتنگ میان نظامها و ساختارهای اجتماعی با نظام اجتماعیِ محوری و کاربستِ گزارهٔ بهینگی در طراحی و ساختِ نظامات و ساختارها
📖صفحهٔ 1⃣
♦️برای پرهیز از نگاه انتزاعی به پدیدهها به ذکر چند مثال میپردازیم.
1⃣ مثالی که به کرات هم مورد استناد واقع میشود «چاقو» است که در مورد آن گفته میشود: با چاقو، هم میتوان جان انسانی را گرفت و هم میتوان در اتاق عمل باعث نجات او از مرگ شد. بنابراین آنچه مهم است، استفاده شما از ابزارهاست؛ همانطور که چاقو فی نفسه اقتضای مرگ و زندگی را ندارد.
♦️این جمله زمانی صحیح است که به چاقو با عینک انتزاعی نگاه کنیم اما اگر به مفهوم «بهینگی» توجه داشته باشیم، مسئله متفاوت خواهد بود. توجه به گزارهٔ بهینگی، متغیری است که باعث خروج «چاقو» از حالت انتزاعی میشود.
♦️ بهعنوان نمونه، چاقوی عملِ جراحی قرنیهٔ چشم که باید ظریف، استریل، سبک -برای جلوگیری از خستگی- و با قابلیت برشهای ظریف و حساس باشد را مقایسه کنید با چاقویی که ساختهشدهاست برای درگیری و کشتن، که دندانههایی برای پارهکردن امعاء و احشاء، سوراخهایی برای خونریزی بیشتر و هواکشیدن زخم و ایجاد عفونت، مقاومت و وزن بالا برای شکستهنشدن در درگیری و ظاهری ترسناک دارد.
♦️ شما این احتمال را نمیدهید که در بیمارستان، پزشکی را با چاقویی برای درگیری و کشتن، در حال ورود به اتاق عمل چشم ببینید! البته اگر شرایط خاصی مانند میدان جنگ باشد(شرایط اضطراری)، یک پزشک حاذق، میتواند با چنین چاقویی هم عمل جراحی را بر روی مجروحان انجام دهد؛ اما وظیفهٔ طرّاح (که در مقام مدیریت و قدرت و اقامه برای رسیدن به حالت مطلوب است) ، ایجاد بهینگی حداکثر در محصول مورد نظر است. (تسهیلِ تحقق مطلوبیتها)
2⃣ به عنوان مثال اگر تعریف ما از تایر به شکل انتزاعی زیر باشد:
«جسم گردی که امکان حرکت افقی با اصطکاک کم را برای ما فراهم کند».
♦️آنگاه با اندکی تفکر در این گزاره که با تعریف فوق، تایر، تایر است پس باید بتوان تایرهای تراکتور و خودروی سواری معمولی را به جای هم استفاده کرد! در حالی که کیفیت تایرها در دو وسیلهٔ نقلیه با هم تفاوت دارد. یک خلأ اساسی در تعریف انتزاعی وجود دارد و آن مسئلهی مهم «بهینگی» است.
♦️اگر تایرها به جای یگدیگر استفاده شود قطعاً منجر به متلاشی شدن هر دو خودرو خواهد شد. همانطور که اگر تلاش کنید جامعهای را با نظام بانکداری، معماری وشهرسازی، «تعلیم و تربیت» و صنعتِ نامتناسب مدیریت کنید، شاهد تلاشی و از هم پاشیدهشدنِ آن جامعه خواهید بود زیرا این ساختارها متناسب با فرهنگ او طراحی نشده است.
♦️در مثالهای فوق، درست است که در ابتدای مسیر اشتراکات فراوانی بین هر دو محصول وجود دارد اما وقتی پای فرایند «بهینهسازی» به میان آید، به مرور فاصله محصول الف با محصول ب بیشتر و بیشتر خواهد شد تا جایی که ممکن است استفاده هریک از آنها به جای دیگری تقریبا غیرممکن شود؛ به عبارت دیگر، بهینهسازی موجب تمایز دائمی در پدیدههای مشابه است؛ زیرا مقصد و هدفِ طراحی، متفاوت است و این موجب تفاوت در متغیرهای موثر در طراحی و در نتیجه تفاوت در محصول نهایی خواهد شد.
3⃣ مثال بعدی یک مثال عرفی برای وضوح بیشتر بحث است. در یکی از موسسات آموزشی، یکی از ساختمانهای موسسه به عنوان خوابگاهِ کسانی در نظر گرفته شده بود که علاقهمند به فراگیری مکالمه عربی بودند. اگر با نگاه انتزاعی به مسئله توجه کنیم ممکن است گفته شود: خوابگاه، خوابگاه است، خواه علاقهمندان زبان عربی آنجا باشند یا عموم محصلین. این مسئله تفاوتی در طراحی خوابگاه و خوابیدن افراد ایجاد نمیکند. ما با رعایت استانداردهای خوابیدن، اقدام به طراحی یک خوابگاه استاندارد میکنیم و کاری به اینکه ساکنین آن قرار است به چه چیزی علاقهمند باشند نداریم.
♦️اما اگر به نظام امیال توجه کنیم به این نکته خواهیم رسید که ما در حال طراحی خوابگاه برای جمعی از محصلین هستیم که میلِ محوری آنها فراگیری زبان عربی است. مشاهده خواهیم کرد که به هر میزان، ساختارهای اجتماعیِ حاکم در خوابگاه را متناسب با میل محوری ساکنین بهینه نماییم، این خوابگاه با خوابگاه افرادی که میلمحوری آنها فراگیری زبان انگلیسی است، متفاوت خواهد بود.
🆔@Asre_jadid_57
📖 صفحهٔ 2⃣ و پایانی
4⃣ دو دانشجو را در نظر بگیرید که تمام فعالیتهای آنها از جمله تفریح، شغل دوم، خوابگاه، غذاخوردن، استراحت، مطالعه و … آنها با هم مشترک است اما یکی از آنها هفتهای دو ساعت کلاس آموزش زبان عربی شرکت میکند و دیگری هفتهای دوساعت در کلاس آموزش زبان انگلیسی. در این حالت اشتراکات این دو دانشجو بسیار زیاد است و تنها ساعاتی از هفته را به فعالیت مورد علاقه خود اختصاص دادهاند.
♦️حال اگر زبانآموزشی، به میل محوری زندگیشان تبدیل شود چه تفاوتی ایجاد خواهد شد؟ در این صورت باید کلّ زندگی آنها بر اساس آن میلمحوری، بازطراحی و بهینه شود و ملاحظه خواهید کرد که اشتراک آنها روز به روز کمتر و کمتر خواهد شد؛ به عنوان مثال اگر به دنبال شغل دوم باشند یکی از آنها جایی خواهد رفت که مترجم زبان عربی بخواهند و دیگری در آگهیهای مترجم زبان انگلیسی به دنبال شغل مورد علاقهاش خواهد بود. در سفر تفریحی یکی از آنها با زائران عرب همراه میشود و دیگری با توریستهای انگلیسی. اگر بخواهند ازدواج کنند یکی از آنها به دنبال خانم دورگه عرب خواهد بود و دیگری به دنبال یک دورگه انگلیسی. وقتی تمام زندگی آنها حول میلمحوریشان بهینه شود ملاحظه میکنید که دائما از یکدیگر فاصله خواهند گرفت و در جایی که زندگی آنها با هم مشترک شود یا هر دو ضرر خواهند کرد یا یکی از آنها؛ زیرا خسرانی بالاتر از آن نیست که انسانها از رسیدن به میلمحوریشان دور شوند.
♦️در مثال خوابگاهِ مخصوص علاقهمندان زبان عربی، طراحی فضای اجتماعی به گونهای بود که وقتی کسی وارد میشد، تصور میکرد وارد کشور عراق شده است. همه ساکنین در تمام حالت و فعالیتها موظف بودند که با زبان عربی صحبت کنند، اگر کسی به زبان فارسی صحبت میکرد در بار اول ۳۰،۰۰۰ تومان و بار دوم ۵۰،۰۰۰ تومان جریمه میشد و برای بار سوم از خوابگاه اخراج میشد.
❓حال سوال این است: آیا فردی که علاقهمند به فراگیری زبان انگلیسی است نمیتواند در این خوابگاه بخوابد؟ پاسخ این است که میتواند، اما مشکل آنجاست که در این صورت او از رسیدن به میلمحوری خود محروم خواهد شد و چه خسرانی بالاتر از این؟ زیرا فلسفهی حیات و هدف نهایی او از زندگی، فراگیری زبان انگلیسی بوده است که در این ساختار، از رسیدن به هدفش محروم خواهد شد.
✅ برای طراحی ساختارهای اجتماعی باید به این نکته توجه کنیم که این طراحی در کدام نظام اجتماعی انجام میشود تا در دام نگاه انتزاعی به اجزاء نظام اجتماعی اسیر نشویم.
✅در مقیاس اجتماعی، آنچه به ساختارهای مختلف اجتماعی قِوام و سامان میدهد، نظام اجتماعی محوری و مرکزی آن جامعه است که تمام ساختارها را متناسب با مطلوبیتهای خود طراحی کرده است.
🛑 نقطه مقابل این رویکرد آن است که گفته شود مدرسه، مدرسه است! ، صنعت، صنعت است! ، اقتصاد، اقتصاد است! ، رسانه، رسانه است! و … ؛ اما تنها عرصهای که در مورد جوامع مختلف متفاوت است، مباحث فرهنگی است. اینها جملاتی است که بارها و بارها از زبان کارشناسانی که ساختارها را بدون جهت و انتزاعی فرض میکنند، شنیده شده است؛ در حالی که طبق مباحث مطرح شده، اگر زاویه دید خود را از تمرکز بر روی جزئیات به سطح کلان ارتقاء دهیم مشاهده میکنیم که تمام ساختارهای اجتماعی در جوامع مختلف، متناسب با نظام اجتماعی مرکزی و در خدمت به آن طراحی شده است.
📕مبانیِ نظری زیستْشهر
📎پینوشت: رسالت حاکمیت، اجرای طراحیهای بهینه، بهمنظور تسهیل تحقق مطلوبیتهای مکتب با لحاظ شرایط زمانی و مکانی است.
#نظام_ولایت_الهیه
#نظام_ولایت_فقیه
#نظامهای_اجتماعی
#ساختارهای_اجتماعی
🆔@Asre_jadid_57
⭕️ضعف در تشخیص موضوعات احکام شرعی؛ مایهٔ ضعف و دستْنیافتن به مقاصد عالی و نهایی در تاریخِ روحانیت شدهاست.
🔰حضرت آیتالله خامنهای دام ظله
♦️دومین* موضوعی که در تاریخِ مشعشع روحانیت، مایهٔ ضعف و دستنیافتن به مقاصد عالی و نهایی شدهاست، ضعف در تشخیص موضوعات احکام شرعی است که در مواردی (نمیگویم در همه جا) مسألهٔ بسیار مهمی است.
♦️من از آقایانی که در مباحث فقهی کار میکنند، خواهش میکنم روی قضیهٔ تشخیص موضوعات واقعاً تأمّل کنند. ما در گذشته در این زمینه کوتاهیهایی داشتهایم که امروز هم این کوتاهیها بعضاً ادامه دارد. ما امروز نمیتوانیم بحث زکات، بحث مالیاتهای اسلامی، بحث بسیاری از معاملات، بحث دیات و بسیاری از مباحث دیگر را درست و فقیهاً حلّ و فصل کنیم، مگر اینکه بدانیم موضوع «پول» چیست. این، از موضوعات امروز ماست که در گذشته شاید به این شدّت مطرح نبوده است. در قدیم پولِ رایج، درهم و دینار بوده و معلوم است که درهم و دینار یعنی چه. امروز که در هم و دینار نیست، ما باید قضیهٔ اسکناس، اعتبار پولی و اعتبار بانکی و نظایر آن را بدانیم. اگر ندانیم، موضوع حکم الهی برای ما روشن نخواهد شد، مسائل بانکداری بر ما روشن نخواهد شد. باید بدانیم که اصلاً بانکداری چیست؟ ندانیم، نمیتوانیم حکم شرعی را مشخّص کنیم.
♦️در بسیاری از موارد و قضایای عمدهٔ اجتماعی، بهخاطر دسترسیِ صحیحْنداشتن و عدم تنقیحِ کامل موضوع، حکم بین الأرض والسّماء معلّق ماندهاست! قضیهٔ امر بهمعروف هم از این قبیل قضایاست. اوّلاً مفهوم معروف و منکر و ثانیاً تشخیص موضوعاتی که در یک جامعه، معروف و منکر بر آن میتواند اطلاق شود، روشن نیست. به عنوان مثال، کسی که در جامعه نباشد، از کجا میفهمد معروف یعنی چه، منکر یعنی چه؟ در قضیه جهاد و سایر قضایا هم، وضع همینطور است که دیگر نمیخواهم بهتفصیل وارد بحث شوم.
📕بیانات در دیدار روحانیون خوزستان، در حوزهٔ علمیهٔ اهواز، ۱۳۷۵/۱۲/۱۸
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
*اوّلین موضوع، «بی اعتنایی به جریان سیاسی کشور و جریان کلّی مردم مسلمان» دانسته شده است.
🆔@Asre_jadid_57
⭕️امروز مشکل عمدهٔ ما در باب افتاء، موضوع است. حوزه، باید علومِ روز را در استنباط احکام شرعی، دخالت دهد.
🔰حضرت آیتالله خامنهای دام ظله
♦️پولی که شما به بانک میدهید، در همه جای دنیا اسم آن ودیعه است، ولی چرا ما احکام قرض را بر آن بار میکنیم و میگوییم ربای قرضی؟ بانک از شما قرض میگیرد؟! شماکه در بانک، پول میگذارید، آیا دارید به بانک، قرض میدهید یا دارید ایداع میکنید؟ خودتان میگویید:«سپرده». سپرده که با قرض، فرق دارد. پولی که ما به بانک میدهیم، وقتی بانک، مبلغی روی آن میگذارد و به ما میدهد، ما میگوییم:«این رباست.» چرا؟ چون زیاده در قرض است، پس رباست. دنیایی که بانک را اختراع کرده و به ما داده، آیا اسم این را قرض میگذارد یا ایداع؟ خودتان هم میگویید:«ایداع». ودیعهگذاری، سپردهگذاری است. ممکن است سپرده، احکامی داشته باشد که با آنچه در بانک، جاری است، تطبیق نکند، خیلی خب، بگردید روی ودیعه قدری کار کنید. وقتی میگوییم حوزه باید از علوم روز استفاده کند، معنایش این است.
♦️البته نه اینکه حالا هرچه اروپاییها دربارهٔ پول گفتند، درست است،اما آنها دربارهٔ پول، بالأخره تحقیق کردهاند و خیلی از آنها هم درست است، هر چند ممکن است بعضی از آنها درست هم نباشد. ما باید آن حقایق و آن علوم را در استنباط احکام شرعی و در نوشتن توضیحالمسائلها دخالت دهیم.
♦️امروز مشکل عمدهٔ ما در باب افتاء، موضوع است. فقیه، فنّانِ استاد در استنباط، گاهی موضوع را میبیند، اما نمیشناسد (البته همیشه اینطور نیست، گاهی اینگونه است) آنگاه چیز دیگری از آب در میآید. شما میتوانيد با نزدیکشدن به علوم جدید و روز، انشاءالله از آنها استفاده کنید و به رفع مشکل کمک نمایید. به هرحال انشاءالله خدا به شماها کمک کند. شما، هم فاضل و هم جوانید. امثال شما آقایان، خیلی ما را خوشحال میکنید. انشاءالله موفق باشید.
📕بیانات در دیدار اعضای دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۳/۰۹/۲۸
🆔@Asre_jadid_57
⭕️سیلی سختتر به غرب، عبارت است از غلبهٔ نرمافزاری بر هیمنهٔ پوچ استکبار که نیازمند همت جوانان انقلابی و نخبگان مؤمن ما است.
🔰حضرت آیتالله خامنهای؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت سالگرد سپهبد شهید سردار سلیمانی و خانواده آن شهید والامقام فرمودند:
♦️ تشییع میلیونی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در عراق و ایران، اولین سیلی سخت به آمریکاییها بود اما سیلی سختتر «غلبه نرم افزاری بر هیمنه پوچ استکبار» و «اخراج آمریکا از منطقه» است...
♦️حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سیلی دیگری که در حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عینالاسد زده شد، افزودند: اما سیلی سختتر عبارت است از غلبه نرمافزاری بر هیمنه پوچ استکبار که نیازمند همت جوانان انقلابی و نخبگان مؤمن ما است و همچنین اخراج آمریکاییها از منطقه که همت ملتها و سیاستهای مقاومت را میطلبد.
📆۱۳۹۹/۰۹/۲۶
🌐https://khl.ink/f/46940
#انقلاب_فرهنگی
#انقلاب_علمی
#قدرت_فرهنگی
#نرم_افزار
#شبکهٔ_تحقیقات
#فلسفه
#فلسفهٔ_علم
#روش
🆔@Asre_jadid_57
بهائیت یا نسبیت؟.mp3
13.56M
🔰حضرت علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی (۱۳۷۵)
♦️در مقابل اسلام، خدا شاهد است که بهائیت قرار ندارد! قادیانی قرار ندارد! یکسری عقائد ضعیف در این طرف و آن طرف، در مقابل اسلام قرار ندارند! آنها پهلوان میدان نیستند!
❓چه کسی پهلوان میدان است؟
⭕️ آن كسی پهلوان میدان است كه «نظامات اجتماعی» را میسازد؛ آن كسی است كه تخصیصِ «قدرت و اطلاع و ثروت» را به دست میگیرد.
⭕️شما اگر توانستید متاع خودتان را به اهل دنیا ارائه دهید، این جریانهای اعتقادیِ ضعیف را باد میبرد! اگر شما مدعی متاعی هستید كه سعادت بشر را میتواند تأمین كند، جایی برای وجود آنها باقی نمیماند. اگر شما توانستید انقلاب در ایجاد نظامات اجتماعی و انقلاب در معرفت بشر ایجاد بكنید، جایی برای آنها باقی نمیماند.
⭕️با وجود برخورداری از موهبت حکومت، چرا به صورت انفعالی و تعمیری برخورد میكنید؟! شما در تحقیقات میدانی یا كتابخانهای اگر بخواهید وارد بشوید، محدودیتهای سابق را ندارید؛ نمیتوانید بگویید این کارها با محدودیتهای شدیدی كه ما داریم محقق نمیشود! سلف صالح میتوانند چنین حرفی را بزنند، میتوانند بگویند «ما اگر نیامدیم ادارۀ عینیت را به دست بگیریم، به این دلیل بوده كه مقدوراتی در اختیار نبوده». اما شما كه نمیتوانید این حرف را بزنید!
🆔@AndisheMonir
#شبهات_اعتقادی
#بستر_پرورشی
#میدان_مبارزه
#انقلاب_علمی
#نظامهای_اجتماعی
🆔@Asre_jadid_57
⭕️فقه برای این صورت و این فرض نوشته شده که یک حکومت ظلمی جوری بر سر کار باشد که بر خلاف «ما أنزلالله» دارد حکم میکند و اجرا میکند، یک عده شیعهٔ مستضعف مظلوم هم یک گوشهای زندگی میکنند. این فقه، دستورالعمل آن عده شیعهی مستضعف مظلوم است. فقه حکومتی نیست.
🔰حضرت آیتالله خامنهای دامَ ظِلُّه
♦️ما به بازنگری در تمام ابواب و کتب فقهیه احتیاج داریم. فقه غنی و سرشار و ارزشمند ما - که خیلی انصافاً فقه قوی و استدلالی و عمیقی است - یک عیب دارد، آن عیب را شماها باید برطرف کنید. آن عیب، عبارت است از اینکه این فقه برای این صورت و این فرض نوشته شده که یک حکومت ظلمی جوری بر سر کار باشد که بر خلاف «ما أنزلالله» دارد حکم میکند و اجرا میکند، یک عده شیعهٔ مستضعف مظلوم هم یک گوشهای زندگی میکنند. این فقه، دستورالعمل آن عده شیعهی مستضعف مظلوم است. فقه حکومتی نیست؛ در تنقیح و تحقیق فقه کنونی ما، روزگاری که این فقه بخواهد نظام جامعه را اداره بکند پیشبینی نشده؛ با آن دید، تحقیق شده... این عیب را دارد. این عیب را شما باید برطرف کنید. شما باید یکبار دیگر، از طهارت تا دیات، نگاه کنید و فقهی استنباط کنید برای حکومتکردن.
♦️ما میخواهیم الآن حکومت کنیم، بر مبنای فقه اسلام. اسلام، اقتصاد دارد، روابط اجتماعی دارد، سیاست مالی دارد، سیاست پولی دارد، روابط خارجی دارد، جنگ دارد، صلح و مذاکره دارد، آتشبس موقت دارد، نظام کارگری وکارخانه دارد، مسائل حکومتی دارد، قانونگذاران دارد، مدیران دارد، بیعت دارد، اولوالامر دارد، اطاعت از اولوالامر دارد، ارتش دارد، سلسله مراکز دارد؛ اینها در اسلام هست، مگر میشود بگویید نیست؟ خیلی خب پیدا کنید ببینیم. باید کاری کنید که وقتی کسی رسالهٔ عملیه را باز کرد، بداند چرا مالیات دارند میگیرند و چهجوری باید بگیرند و اگر نگیرند چگونه میشود و بقیهٔ چیزهای دیگر. از اسلام باید اینها استقصاء بشود. این کار را شما باید بکنید.
♦️پنجاه سال وقت داریم ما برای این کار؛ بنده نمیگویم اینها را شما سهچهارساله درست کنید، پنجاه سال وقت دارید؛ پنجاهسال، زمان زیادی است، اما این کار هم بسیار کار عظیمی است. اگر شما قدم اول را برنداشتید قدم پنجاهم برداشته نخواهد شد، این را بدانید. امروز ما داریم حکومت میکنیم، اداره میکنیم کشور را، اما این ادارهٔ امروز ما، با ناشیگری، با بیاطلاعی، با عدم تجربه، با ندانستن نظر اسلام در بسیاری از موارد همراه است. همین مقدارش است که در دنیا این غوغا را به پا کرده، همین مقدارش است که قدرتها را از ما میترساند، اگر آنجور کامل و صحیحش بود ببینید چه میشد.
📕بیانات در دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۶۴/۰۶/۱۱
🔗پینوشت: در اثر تصرف در محیط و تغییر دادنِ شرایط، از یک سو مبتنی بر ضرورت عینی و تاریخیْ واحد مطالعهٔ فقه باید از فرد به جامعه، نظامات اجتماعی و تکامل اجتماعیْ ارتقاء پیدا کند. از طرف دیگر، ضرورت نظریْ مقتضیِ نگرشیْ اجتماعی و حکومتی است که در اثر خطای استراتژیکِ تاریخی در مبانی دینشناسی منحرف شدهایم و به فردگرایی خو کردهایم که در جای خود باید اثبات و تبیین گردد. به عبارت دیگر، فقه ادارهٔ فرد بنا بر ضرورت عینی و نظریْ باید به فقه ادارهٔ جامعه (بهمثابهٔ کل متغیر متکامل با آن گستردگی و پیچیدگی و تنوع) با نگرشی حکومتی و جهانی ارتقاء پیدا کند.
🆔@Asre_jadid_57
⭕️مدیرانِ اجرایی، سیاسی، اقتصادی و... بر اساس علوم انسانیِ رایج که مسموم و ضدّ اسلام هستند، تربیت میشوند و به ادارهٔ نظام و جامعه میپردازند.
🔰حضرت آیتالله خامنهای دام ظله
♦️اینکه بنده دربارهی علوم انسانی در دانشگاهها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاهها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانیای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران میآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند.
♦️حوزههای علمیه و علمای دین پشتوانههائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامهریزی، برای زمینهسازیهای گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانهاش علمای دین و علمای صاحبنظر و نظریات اسلامی است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزههای علمیه است، چون تکیهگاه اوست.
📕بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹/۰۷/۲۹
🌐https://khl.ink/f/10357
#علوم_اجتماعی
#آسیب_فرهنگی
#استحاله
#تحول_و_ارتقاء_علوم_انسانی
🆔@Asre_jadid_57
⭕️شیعه چون حکومت نداشت، چون در اقلیت بود فقه او در پاسخ اینکه « جامعه چگونه باید زندگی کند؟» نیست؛ در پاسخ اینکه « فرد چگونه باید زندگی کند؟» است و این یک نقص بزرگ و یک عیب بزرگ است.
📖صفحهٔ ۱
🔰حضرت آیتالله خامنهای دام ظلُّه
♦️امروز، آقایان محترم! سؤالات زیادی مطرح است از اسلام که جواب اینها را آگاهان و عالمان به دین باید بدهند، اگر آنها ندادند غیرعالمان و ناآگاهان خواهند داد، بعد شما مجبور میشوید بروید حرف آنها را رد کنید! بسیاری از مسائل را ما از دین احتیاج داریم که بدانیم و نمیدانیم.
♦️در طول این هزارسالی که فقه استدلالی ما داشتیم و علمای بزرگ و استخوانهای علمی بینظیر یا کمنظیری در طول این هزارسال ما داشتیم؛ شیعه چون حکومت نداشت، چون در اقلیت بود فقه او در پاسخ اینکه « جامعه چگونه باید زندگی کند؟» نیست؛ در پاسخ اینکه « فرد چگونه باید زندگی کند؟» است. و این یک نقص بزرگ و یک عیب بزرگ است.
♦️اگر بگویند «یک فرد چگونه زندگی کند که مسلمان باشد؟» جوابش در فقه شیعه تا حدود زیادی روشن است؛ احکام نماز مشخص است، احکام روزه مشخص است، احکام زکات مشخص است، خمس مشخص است، حج مشخص است، احکام معاملات مشخص است. یک فرد اینجوری که عمل بکند مسلمان است، اما یک جامعه چطور؟ سیستم اقتصادی جامعه چی؟ آیا دولت در فعالیتهای اقتصادی جامعه نقشی دارد یا نه؟ آیا بخش خصوصی و مردم در سرمایهگذاریهای جامعه نقش دارند یا نه؟ آیا دولت حق نظارت بر فعالیت اقتصادِ بخش خصوصی دارد یا نه؟ اگر دارد تا کجا و تا چه حد؟ اگر دولت، حق تلاش و فعالیت اقتصادی دارد آن جایی که تعارض و تضادی بهوجود بیاید، تکلیف چیست؟ آیا اگر مردم خودشان سود بردند، زحمت کشیدند، تلاش کردند، سود بردند، آیا دولت از این سود حقی دارد یا نه؟ آیا خدمات عمرانی عظیمی که در یک کشور لازم است و دولتها متعهد هستند که آنهارا انجام بدهند از کجا باید تأمین بشود؟ آیا منابع عمومیای که در یک جامعه وجود دارد مال مردم آن جامعه است که در آن عصر زندگی میکنند یا نسلهای آینده هم در آن سهمی دارند؟ اگر مال مردم آن زمان هست آیا دولت چگونه بایستی از آنها استفاده کند و چگونه باید آن را صرف و خرج کند که به همه مردم برسد؟
♦️ببینید در مباحث اقتصادی این همه مسائل مهم وجود دارد که اینها را نمیشود استفتاء کنیم، فقیه بنشیند آنجا یک قلم جواب اینها را بنویسد. لازم است مسائل دنیا را بداند آن فقیهی که میخواهد جواب بدهد به اینها. نظرات مکاتب دیگر را بداند، اشکالاتی که بر هر کدام از اینها ممکن است وارد بشود یا وارد شده را بداند. تبعات و توالی فاسد یا غیرفاسد هریک از اینها را بداند یا بتواند حدس بزند؛ ذهنی نباشد که بخواهد از روی ذهنیات خودش یک دنیایی را بسازد و از واقعيت، هیچ خبر نداشته باشد.
♦️این فقط در زمینهٔ مسائل اقتصادی است، که یک فقیه اگر بخواهد واقعبینانه صحیح، منطبق با کتاب و سنّت، در این باب نظر بدهد بایستی این همه اطلاعات را داشته باشد. این، تازه یک قلم است، اقلام دیگر هم همه از همین قبیل است. مگر فقیه میتواند بیتفاوت بماند در اینکه آیا ما با کشورهای جهان رابطه داشته باشیم یا نه؟ این رابطه بین کشورهای گوناگون جهان یکسان است یا کشور اسلامی و غیر اسلامی فرق دارد؟ خب شما ممکن است همینجوری بگویید که خب معلوم است که کشورهای اسلامی مقدم است. حالا اگر یک کشور اسلامی منش و روشی داشت که برای جامعهٔ اسلامی مضرتر هست تا آن کشور غیر اسلامی، حالا چی؟ اینجور نیست که بشود همینطور یک قلم برداشت و جواب این استفتاء را نوشت؛ مطالعات زیادی لازم است، آگاهیهای زیادی لازم است. اصلاً کشورها و ملّتها چنددستهاند در رابطه با نظام اسلامی و کشور اسلامی؟ و با هرکدام چگونه باید رفتار کرد؟ آیا در مبادلات اقتصادی ما و کشورها، ما حق داریم بهعنوان دولت اسلامی آن کشورهای دیگر را استعمار کنیم یا نه؟ یک سؤال است. اگر سرمایهگذاری ما برای ما یک سودی از آن کشور عاید کرد آیا این سود حلال است یا نه؟ اگر چنانچه ما سرمایهگذاری نکردیم یک قدرت ظالمی رفت آنجا سرمایهگذاری کرد که سرمایهگذاری ما میتوانست جلوی آن را بگیرد چطور؟ آیا جایز است ما موارد و درآمدهای کشورمان را ببریم یک کشور دیگر خرج کنیم یا نه؟ اگر جایز است تا چه حد و در چه جور کشوری؟ اسلامی یا غیراسلامی، یا فقط اسلامی؟ اگر تمسک ما به احکام اسلامی و اصول اسلامی موجب بشود که ما یک جا ارتباطمان با یک کشوری بههم بخورد آیا آن احکام را باید رعایت بکنیم یا نه؟ اینها آنقدر سؤال و استفهام هست که اصلاً وقتی انسان نگاه کند میبیند که ما خیلی باید کار کنیم در زمینه پاسخگرفتن اینها از اسلام.
🆔@Asre_jadid_57
📖 صفحهٔ ۲ (صفحهٔ آخِر)
♦️خب حالا البته بعضیها ممکن است بگویند:«آقا! این چه سؤالهایی است که شما میکنید؟ خب معلوم است اینها جوابش معلوم است. میشود همهٔ اینها را توی مجلس جواب داد.» بله میشود به استحسان [لکن] «لیس من مذهبنا قیاس»؛ اسلام چی میگوید؟ آیات قرآن چی میگوید؟ احادیث چی میگوید؟ کی دستهبندی شده اینها؟ کی استنباط شده؟ باید بشود.
♦️در زمینهٔ تعلیم و تعلم چطور؟ ادارهٔ دانشگاهها چطور؟ آموزش علوم گوناگون چطور؟ این فنون گوناگون را چقدر درس بدهیم؟ چون ما از بیتالمال داریم خرج میکنیم که این دانشگاه را اداره میکنیم. آیا جایز است ما این را صرف و خرج کنیم به علومی که مثلاً شبهه است؟ احتمال هست که اینها مفید نباشد یا استفادهٔ حرام از آنها مثلاً بشود. در دانشگاهها روش ادارهٔ دانشگاهها و حکومت اخلاقیات و رسوم و عادات در دانشگاهها به چه شکل باید باشد؟ اسلام حکمی ندارد در این باب؟ در باب جنگ با کی جنگ را شروع کنیم؟ با کی شروع نکنیم؟ اگر شروع کردند تا چه حد باید جواب بدهیم؟
♦️خب شما ملاحظه کنید ما در فقه خودمان علمای بزرگ ما که واقعاً بعضی از آنها از لحاظ فکری نابغهاند، آدم وقتی نگاه میکند آن دقتهای فکریای را که مثلاً «شیخ انصاری» یا «محقق قمی» یا «صاحب ریاض» و دیگران توی کتابهایشان دارند آدم حیرت میکند. این چه مغزی بوده، این مغز و این فکر در مسائلی که وارد شده تا گاو و ماهی پیش رفته؛ تمام جزئیات را توی مسأله ببینید این عالم پیدا کرده. خب شما همین فروع علم اجمالی را نگاه کنید، اگر علم اجمالی دارد که یک خلل در این نماز به وجود آمده نمیداند که در فلان رکعت است یا فلان رکعت، در رکن است یا در غیر رکن است، در این نماز است یا در نماز قبلی است و همینطور و همینطور، صد فرع فروع علم اجمالی است. هی نشسته این عالم فکر کرده، یک فرضی را تصور کرده و فرموله کرده، حکمش را طبق فرمولهای مشخص فقهی پیدا کرده است. اگر ما بخواهیم مسائل مربوط به سیاست خارجی، به سیاست زراعی، به سیاست صنعتی، به سیاست اقتصادی در داخل کشور، در خارج از کشور، سیاست نظامی، سیاست اداری، سیاست فرهنگی و تعلیم و تربیت و غیره و غیره، اگر بخواهیم دربارهٔ همهٔ اینها اینجور دقت بکنیم که باید هم بکنیم شما ببینید چقدر کار لازم است.
📕بیانات در دیدار طلاب و روحانیون مشهد در دانشگاه رضوی،۱۳۶۵/۰۱/۰۴
#رهنمودها
🆔@Asre_jadid_57
⭕️ بدون پشتوانهٔ قدرت، نمیشود افکار و آرمانها و آرزوهای دینی را - بلکه هیچ آرمان و آرزویی را - تحقّق بخشید.
🔰حضرت آیتالله خامنهای دام ظله
♦️پس قدم بعدی، تشکیل نظام مبتنی به این تفکّر و بر مایه بعثت است. لذا توجّه میکنید از این ترتیب، خوب میشود فهمید حرف کسانی که سعی میکنند تا دین و بخصوص دین اسلام را جدای از حکومت معرفی کنند، غلط است. البته همه ادیان در این جهت مثل هم هستند؛ لیکن این ادّعا در مورد اسلام، خیلی عجیب است که کسی بخواهد دین اسلام را از زندگی، سیاست، اداره کشور و از حکومت جدا کند؛ کنار بگذارد و بین اینها تفکیک ایجاد نماید. اسلام از روز اوّلی که به وجود آمد، با یک مبارزه دشوار، به سمت تشکیل یک نظام و یک جامعه حرکت کرد. بعد از سیزده سال مبارزه هم، پیغمبر اکرم توانست - اگر چه نه در شهر خود و در نقطه ولادت این بعثت، اما در نقطه دیگری از دنیای آن روز - این نظام را سر پا کند و به وجود آورد.
♦️قدم دوم بعد از آن مبارزات طولانی، همین است. ایجاد یک محیط و فضا و یک نظم و نظام بر مبنای این فکر است. تا این نظام و این قدرتِ پشتوانه تفکّرات الهی و اسلامیْ نباشد، نمیتوان افکار و احکام و مفاهیم الهی را در زندگی مردم منتشر کرد وبسط داد. درست عکسِ نظر کجبینانه کسانی که مدّعی هستند اگر قدرت با دین همراه شود، دین فاسد میشود! نه؛ قضیه عکس است. دین اگر با قدرت همراه شود، خواهد توانست گسترش و بسط پیدا کند؛ اهداف و آرزوهای دینی را تحقّق ببخشد و آرمانهایی را که دین شعار آنها را میداده است، در جامعه به وجود آورد. اینها بدون قدرت امکان ندارد؛ با قدرت ممکن است؛ مثلاً شما خیال میکنید عدالت اجتماعی را در جامعه، میشود با نصیحت، توصیه، التماس و خواهش به وجودآورد!؟ عدالت اجتماعی، رفع تبعیض و کمک برای استقرار تساوی در قانون را مگر میشود بدون قدرت، در سطح داخل جامعه - به یک صورت - و در سطح جهان - به صورت دیگر به وجود آورد!؟
♦️همین که کلمه حقّی در دنیا گفته میشود، چنانچه قدرتهای دنیا قابل دانستند که ضربه خود را به آن وارد کنند، معطّل نمیشوند؛ مگر این که قابل ندانند و آن قدر اهمیت ندهند! همیشه همین طور بوده است؛ مخصوص امروز نیست که شما میبینید هر جا صدای اسلام و تفکّر اسلامی بلند میشود، فوراً گوشهای مستکبرین و سرمایهدارها و کمپانیدارهای عالم تیز میشود که ببینند چیست؛ مبادا خطری آنها را تهدید کند! همیشه همین طور بود که هر جا سخن حقّی از زبانی خارج میشد، یا دلی، روحی و انسان بزرگی تصمیم میگرفت که این سخن حق را حتما به گوشها برساند، ناگهان حصارها، دیوارها و مشتهای آهنین از سوی دشمنان و مخالفین به وجود میآمدند و در مقابلش صف میبستند و جبههبندی میکردند. البته شکست میخوردند. باطل - در مقابل حق - شکست میخورد؛ در این تردیدی نیست. اگر حق ایستادگی کند، شکّی نیست که باطل شکست خواهد خورد؛ اما مقصود این است که بدون مبارزه و تلاش و بدون پشتوانه قدرت، نمیشود افکار و آرمانها و آرزوهای دینی را - بلکه هیچ آرمان و آرزویی را - تحقّق بخشید. البته پارهای چیزها را میشود با نصیحت و با زبان خوش انجام داد.
♦️بنابراین پیغمبران هم دنبال تشکیل حکومت بودند. واضحترینش هم، پیغمبر بزرگوار ماست که از روز اوّل، مبارزه و تلاش کرد و ایجاد نظام اسلامی را وجهه همّت قرار داد. بعد هم در یثرب، به آن دست پیدا کرد. بعد هم از آن دفاع کرد؛ دامنه را وسعت بخشید و این حرکت تا سالهای متمادی ادامه پیدا کرد. پس قدم بعدی تشکیل حکومت است؛ اما تشکیل حکومت، هدف نیست. نکته اساسی این جاست. تشکیل حکومت برای تحقّق آرمانهاست...
📕بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۷۵/۰۹/۱۹
🌐https://khl.ink/f/2820
#دین
#قدرت_سیاسی
🆔@Asre_jadid_57
📖صفحهٔ 1⃣
♦️... برخی گمان میکنند فقط یکسری شبهات نظری در مورد اثبات وجود خدا و نبوت و امامت و... مردم را تهدید میکند؛ اما اتفاقاً شبهات نظری خیلی وقت است که در حاشیه قرار گرفتهاست و جای خود را به شبهههای عینی و ملموس در زندگی دادهاست؛ یعنی دشمن میخواهد مردم را به این نتیجه برساند که اگر این اعتقادات و احکام و اخلاق الهی حق هم باشد، اما در قرن بیستم کاربرد ندارد و تنها همانطور که همه جهانیان زندگی میکنند، باید زندگی کرد و زندگی بهنحو دیگری ممکن نیست. در واقع میخواهند این دیدگاه را برجامعه حاکم کنند که زندگی بهنحو دیگر «امکان عینی» ندارد. یعنی گرچه سخت خدا و پیغمبرش صحیح است اما در عصر حاضر مجبوریم بهاین نحو زندگی کنیم. لذا شبهات اصلی و اساسی، «شبهات عینی» هستند و نه نظری! یعنی غالب مردم ما علی رغم اختلاف ظواهر و سلایق، به توحید و نبوت و امامت و... اعتقادِ ذهنی دارند و بالاتر از آن، در عزاداریها و مراسم محرم و فاطمیه و رمضان و عرفه و امور خیریه و... شرکت میکنند؛ اما وقتی میخواهند زندگی کنند، احساس میکنند که در عمل، گذران زندگی بهنحو دیگری است.
♦️بهطور نمونه، اولین چیزی که در موضوع جنگ فرهنگی به ذهن عموم خطور میکند، انحراف جوانان است و گفته میشود که ظاهر جوانان تغییر کرده و لاابالی شدهاند و به ظواهر دین توجه ندارند و اهل روابط نامشروع شدهاند. اما دو نوع نگاه به این مقوله، قابل طرح است:
1⃣ گاه میگوییم این جوان نتوانست هوای نفس خود را کنترل کند و شیطان او را فریب داد و نفسِ امارهاش براو غلبه کرد و مرتکب گناه شد.
2⃣ اما گاه میگوییم با توجه به مدلِ اداره معلوم میشود یک محیط و بستر پرورشِ اجتماعی هست که جوانان را به سمتِ گناه میکشاند. این مدل میگوید با نیروی انسانی چطور باید برخورد کرد: ابتدا در مهدکودک و سپس در دبستان و راهنمایی و دبیرستان باید ۱۲ سال درس بخواند. بعد از آن هم باید ۴ سال یا ۶ سال یا ۸ سال در دانشگاه درس بخواند و بعد از کسب تحصیلات و مهارتهای لازم، در حوالی ۲۵ سالگی وارد بازار کار شود تا شغل مطلوبی بهدست آورد. یعنی همه برای تأمین زندگی عملاً باید بر اساس کیفیت خاص از تحصیل و اشتغال حرکت کند. این در حالی است که اگر جوان در یک جامعه دینی مجبور باشد تا سن ۲۵ سالگی درس بخواند و بعد از آن وارد بازار کار شود، در طول این مدت تکلیف نیازِ جنسی و عاطفی او چه میشود؟! وقتی اشخاص در سن ۱۵ سالگی بالغ میشوند، مگر میتوان برای همه آنها نسخهای را پیچید که مربوط به درجات بالای عرفان است و از آنها خواست که در طول ده تا دوازدهسالی که باید برای تحصیلات و کسب مهارت صرف کنند، غرائز خود را کنترل نمایند؟ علاوه بر این که تازه پس از به دستآوردنِ یک موقعیت شغلی مناسب، جوانان باید چندسال کار کنند تا سرمایهای برای تشکیل زندگی بهدست بیاورند.
🔗ادامه دارد...
🆔@Asre_jadid_57