دزد اعظم هم هار شد رسماً به ثابتی که ضد فیلد کار می‌کنه داره میگه پشت و رویت می‌کنم! دقت کردید؟ به نماینده مجلس داره میگه پشت و روت میکنم! ⛔️ جناب آقای محسنی اژه ای وقتی مجرم اقتصادی را «پشت و رو» نمیکنید ، آنقدر پررو میشود که آزادانه نماینده قانونی مجلس را تهدید به «پشت و رو» کردن میکند.

کمیته امداد حسن روحانی آماده خدمت.

‌ ♨️ دو تبعه فرانسوی آزاد شده فعلا تحت نظر هستند بقایی، سخنگوی وزارت خارجه: 🔹این دو تبعه فرانسوی که به دلیل مسائل امنیتی در کشور دستگیر شده بودند، به صورت مشروط آزاد شدند و تا مرحله بعدی تحت نظر هستند. 🔹«سسیل کوهلر» و «ژاک پاری» در سال ۱۴۰۱ دستگیر شده بودند. ✅ کانال شهید حاجی زاده: @shahidhajizadehfans

🎥 عصبانیت شدید تلویزیون موساد از راهپیمایی باشکوه ۱۳ آبان در سراسر ایران! شبکه صهیونیستی اینترنشنال: 🔺در مراسم ۱۳ آبان شمار کمی از هواداران حکومت شرکت کردند! این یک سیرک است! ✅ کانال شهید حاجی زاده: @shahidhajizadehfans

📌«این درک را داشته باشیم» گاهی رهبر جامعه به خاطر شرایط خاص، حرفی نمی زند... -از زندگى حضرت زهرا (سلام الله علیها) [باید] استفاده كنيم. گاهى ممكن است [یک] رهبر به خاطر شرايط خاصى، وظيفه‌ اش نباشد حرفی بزند. -همانطور كه در مرتبه عالى ‌تر وظيفه اميرالمؤمنين (علیه السلام) نبود كه در مقابل خليفه از حضرت زهرا (سلام الله علیها) دفاع كند، ولى معنايش اين نبود كه ديگران بايد سكوت كنند! -آن ها بايد امر به معروف و نهى از منكر داشته باشند. بايد اين درک را داشته باشيم كه چرا على (علیه السلام) [آن کار را انجام نداد]. - بايد داد خودشان را بزنند و وظيفه خودشان را انجام بدهند. ● مرحوم علامه مصباح ۱۳۸۴/۰۵/۰۷ 🔺🔺🔺 🔴رهبر انقلاب ۱۲ آبان ۱۴۰۴: 📌دختران عزیزم کسانی که پیرامون شما هستند را بـــه حـــجـــاب تـــوجـه بدهید! مناسبتش روز عفاف و حجاب بود؟ -خیر روز زن؟ -خیر روز دختر؟ -خیر مستمعین فقط بانوان بودند؟ -خیر در روز مبارزه با استکبار، حضرت ماه دستور داد برای تبیین و تذکر زبانی حجاب. هنوز هم غــافــلـی هست که ادعا کنه رهبری با امر به معروف و نهی از منکر در مـــوضـــوع حــــجـــــاب مـخــالــفــنــد؟ 🖋علی‌تقوی| ✅منتشربفرمایید | #قلم_استاد 🆔️ @aamerin_ir ╔═💎💫══╗ @shohebat69 ╚═══💫💎╝ به کانال پاسخگویی👆 به #شبهات بپیوندید.

🔴بابک زنجانی خطاب به ثابتی: اگر نتوانید اثبات کنی پشت و رویت میکنم ✅ کانال اخبار فوری و مهم 👇 http://eitaa.com/joinchat/1622999058C0293b71f29

*همسرم از من خواست یک شب را با زن دیگری بگذرانم!!؟؟* دوستی تعریف میکرد: پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت: گرچه تو را دوست دارم، ولی مطمئنم که این زن هم تو را دوست دارد و از بیرون رفتن با تو لذت خواهد برد. زنی که همسرم اصرار داشت آن شب را با او بگذرانم *مادرم بود.* مادرم از ۸ سال پیش یعنی بعد از فوت پدرم تنها شده بود ولی مشغله های زندگی من و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم. آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید چه شده؟ اتفاقی افتاده؟! به او گفتم: نه، فقط بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. آن شب وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود، کفش قرمزی پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت با غرور و افتخار به دوستانم گفته‌ام امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند. ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گویی گنج بدست آورده... پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند. به من گفت یادم می آید که وقتی تو کوچک بودی و با هم به رستوران میرفتیم من بودم که منوی رستوران را میخواندم و تو نگاه میکردی. من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسیده که تو نگاه کنی و بگذاری که من این کار را برای تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه و شیرین داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدر حرف زدیم که سینما را از دست دادیم. وقتی او را به خانه رساندم گفت که خیلی دلش میخواهد باز هم با من بیرون برود به شرط اینکه دفعه بعد او مرا مهمان کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادر خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم. چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت ، بدون اینکه من بتوانم کاری کنم..... مدتی بعد پاکتی حاوی کپی یک رسید از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه، ولی هزینه را برای ۲ نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مقدار ارزش داشته است،  بی نهایت دوستت دارم پسرم. و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و برایشان وقت بگذاریم. زمانی که شایسته‌ی عزیزانتان است را به آنها اختصاص دهید، زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود. همیشه امروز بهتر از فردا و فرداهای ناشناخته است. خیلی زود دیر می شود عجله کنید.. خداهمه رفتگان رورحمت کنه فقط بفکر اموات نباشیم زنده هاروهم ازیادنبریم سلامت و پایدار باشید

🔴 شبی با قوم لوط 😂 شما هم با این پیشنهاد موافقید که افرادی که این حرفها رو می‌زنند باید با قوم لوط زندگی کنن ؟؟ #کپی_آزاد 🇮🇷 بی سنگر 🇮🇷 https://eitaa.com/bi_sangar