ظاهرا کل پرنده‌های محله باهاش پدر کشتگی داشتن😂 وگرنه این‌همه هنرنمایی، بعیده اتفاقی‌باشه😁 😃 @dooghbezan 🤣

ماجرای طنز هر روزه ما😁 تو رستوران بودم که میز بغلی توجه‌ام را جلب کرد. ♦️زن و مردی حدود ۴۰ ساله رو به‌ روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. 😡 بدم اومد، با خودم گفتم چه معنی داره؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و دختربازی کنید. 🤨 داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانمه زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم، بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم، واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. 🤓 خوشم آمد، ذوق کردم، گفتم چه پدر و مادر باحالی، چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند، چقدر خوبه که زن و شوهرا گاهی اوقات یک گردش دوتایی برن. چقدر رویایی، قطعا اگر روزی پدر شدم همین کارو می‌کنم. ♦️داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. 😡 اَی تُف، حالم به هم خورد. زن حسابی، تو خانواده داری آن‌وقت با مرد نامحرم اومدی ددر؟ ما خیر سرمون مسلمانیم، اسلام‌تون کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌وجدان‌ها... 🤨 داشتم چپ‌چپ نگاهشون می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کنه، زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش هم با مامان اومدیم تو حساب کردی. 🤓 کلی ذوق کردم! آخییی، آبجی و داداش بودن، الهی الهی، چه قشنگ، چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. ♦️ داشتم با ذوق و شوق نگاهشون می‌کردم و لبخند می‌زدم که اومدن از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. 😡 ای تو روحتون! از همان اولم می‌دونستم یک ریگی به کفش‌تون هست، زن بی حیا، مرد بی‌آبرو و.... ♦️ داشتم چپ ‌چپ نگاهشون می‌کردم که خواستن خداحافظی کنند، زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون مرد هم گفت: باشه دخترم، تو هم به نوه‌های گلم... 🤓 وای خدا، پدر و دختر بودند، پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ 🤨🤓 خب با داشتن چنین خانواده دوست‌ داشتنی باید هم جوان بماند، هرجا هستند سلامت باشند. ♦️🤔♦️اينجا بود كه فهميدم اگه كمی شعور داشتم مثل بقيه غذامو ميخوردم كه اينجوري سرد نشه ... *😔((قضاوت بدون علم و آگاهی و تجسس در اعمال و زندگی دیگران؛ ممنوع))😔* 🌹ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید که پاره ای از گمانها گناه است(قرآن کریم) اما عمرا اگه عبرت بگیرم، بازم ذهن مریضم میخواد دیگران رو از رو ظاهرشون قضاوت کنه. لطفا دعام کنید🙏🏻 😃 @dooghbezan 🤣

🌸 #کلام_دوست ۱۱۴ 👈🏻 هیچ چیز، در آسمان و زمین، بر خدا مخفی نمی‌ماند. (بنابر این، تدبیر آنها بر او مشكل نیست) 👈🏻 او كسی است كه شما را در رحمِ (مادران)، آنچنان كه می‌خواهد تصویر می‌كند. معبودی جز خداوندِ توانا و حكیم، نیست 📔 سوره آل عمران / آیه ۵ و ۶ 🌷 @dooghbezan 🌷

یه بار تو کلاس دانشگاه، استاد داشت درباره‌ی فرار مغزها صحبت می‌کرد و می‌گفت: این فرار مغزا واقعا بد دردیه من گفتم: بله استاد! همینطوره من خودم یه بار داشتم فندق می‌شکستم!🌰 مغزش رفت زیر کابینت، کلی غصه خوردم😂😁 😃 @dooghbezan 🤣

این خوشتیپ الان وسط اون شیرتوشیر مسابقه چرا داره مسواک میزنه؟!😂 احتمالا مامانش گفته سر ساعت باید مسواک بزنی و لالا کنی😁 حالا عینک دودیش دیگه چیه؟😄 😃 @dooghbezan 🤣

آیا می‌دانستید که تصویر دماغ شما👃🏻 همیشه جلوی چشمتون هست👀 اما مغز شما تصویر دماغ شما رو حذف میکنه تا از دیدنش اذیت نشین🤔 اما حالا که دقت کردین دیگه نمیتونین دقت نکنین😂 نگران نباشین تاچند ساعت دیگه درست میشه😂 😃 @dooghbezan 🤣

اگر دیدین «گل ماشین عروس» خیلی گرون درمیاد براتون اصلا نگران نباشید، با این مدل فلفل دلمه‌ای میتونید بترکونید😂 تازه اخرشم میتونید تو ناهار فردای عروس استفاده کنید 😃 @dooghbezan 🤣

یکی از سوالاتی که تو حمام ذهنمو شدیداً مشغول می‌كنه🤔 اینه که كچل‌ها سرشونو با «شامپو بدن» مى‌شورن يا با «شامپو سر»؟!😂 خداوکیلی اگه کسی میدونه بگه !برام سواله😁 😃 @dooghbezan 🤣

لطفا پدر مادرها این کلیپ رو نببینن🙈 خدا نکنه کسی بخواد شبیه اینجای نقی بشه من قبول دارم که عیوبی دارم 😐 اماهیچکس حق نداره چیزی بگی!😂 خوب آخه چرا؟!😁 😃 @dooghbezan 🤣

روزی کودکی از معلمش پرسید: ببخشید! این هوایی ﮐﻪ ﺍﺯ دهان ما ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﺮﺩه ﯾﺎ ﮔﺮﻡ؟🤔 استاد ﮔﻔﺖ : ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ!❄️ کودک ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ زمستونا که ﻫﻮﺍ ﺳﺮﺩه تو دستتون ﻓﻮﺕ می‌کنین ﺗﺎ گرم بشه؟🌬 استاد ﮔﻔﺖ : آها! ﭘﺲ گرمه♨️ کودک ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ تو ﻓﻨﺠﺎﻥ ﭼﺎﯾﯽ که فوت می‌کنین ﺧﻨﮏ میشه؟☕️ استاد ﮔﻔﺖ : عزیزم اگر بگم، غلط کردم ﻭﻟﻢ میکنی؟!😂 باور کن تو دانشگاه اینارو به ما یاد ندادن موندم تو کجا یاد گرفتی؟!😁 😃 @dooghbezan 🤣

این برای صدمین باره میگم لطفا هرچیزی رو می بینید باور نکنید😁 تو مجازی ازین آدمای شاخ پلاستیکی زیاده😂 😃 @dooghbezan 🤣

🌸 #کلام_دوست ۱۱۵ 👈🏻 کلیدهای آسمانها و زمین از آن خداوند است برای هر کس که بخواهد روزی را گشاده یا تنگ می گرداند اوست که بر هر چیزی داناست 📔 سوره شوری / آیه ۱۲ ▫️ بیخود در خونه کیا میریم؟! وقتی کلید حل مشکلات من، ففط و فقط دست خداست🌟 🌷 @dooghbezan 🌷

شرمنده بابت تاخیر💐🙏🏻 امیدوارم شماهم اولویت اولتون خدا، خانواده و مشغله‌های زندگی باشه🥇 موبایل و فضای مجازی و سرگرمی همیشه رتبه بعدی زندگی‌مون هستن🥉 خداکنه سرگرم شدن به فضای مجازی باعث اختلال توی زندگی‌تون نشه🤲🏻 با ۳پاس فراوان💐

ابتکار رو ببين انصافا😍 یه ⚽️ دارم 🌀🌀 ، 🔴⚪️🔵 می 👩🏻م 🌍 هوا🚶🏻‍♂، نمیدونی تا کجا 🚶🏻‍♂ من این ⚽️ نداشتم ، 📝 خوب ✏️ 👨🏻 بهم 🎁 داد ، یه ⚽️🌀🌀 داد ابتکارو کیف کردین؟😏 خیلی ممنون که با ریتم میخوندین😂 😃 @dooghbezan 🤣

وقتی دارم تخمه می‌شکنم ولی حال ندارم برم بشقاب بیارم😂 اصلا یه خلاقیت خاصی تو تنبلی هست😁 😃 @dooghbezan 🤣

اگر کمبود خوشبختی رو توی زندگیتون احساس می‌کنید☹️ کلی آب بخورید و نصف روز دستشویی نرید🚰😣 بعدش وقتی میرید دستشویی با همه وجود خوشبختی رو برای لحظاتی تجربه خواهید کرد😂 خوشبختی هاتون برقرار😁 😃 @dooghbezan 🤣

نصف مخم جابجا شد تا بفهمم چی به چیه😂 😃 @dooghbezan 🤣

رفته بودم مغازه‌ی اسدآقا حبوبات بگیرم🛒 زبونم درست نچرخید گفتم: سلام عدس آقا، اسد دارین؟🙊 من 😳 عدس آقا! 😳 چند نفر حاضر تو مغازه😂😂😂 هیچی دیگه بعد از چند دقیق سکوت، خودم اومدم بیرون🚶🏻‍♂ دیگه روم نشد از مغازه‌اش عدس بگیرم 😂 😃 @dooghbezan 🤣

ظاهرا زنبورا هم مثل ما پفک می‌خورن 😁 یعنی بعد خوردن پفک باید دوش بگیریم😂 😃 @dooghbezan 🤣

روز اول که رفتم برای آموزش رانندگی🚗 سوار که شدم مربی رانندگی گفت: اول از روشن کردن ماشین شروع می‌کنیم☝️🏻 روشن که کردم، ماشین تو دنده بود خورد به ماشین جلویی🤦🏻‍♂ گفت: خب روشن کردن ماشین رو میذاریم برای بعد😒 الان اول از «خسارت دادن» شروع می‌کنیم 😂 😃 @dooghbezan 🤣

قشنگ معلومه صابخونه اعصاب نداره😂 محله رو‌ با میدون جنگ اشتباه گرفته😁 ولی چقدرخوبه که کارشون ضمانت داره😜 😃 @dooghbezan 🤣

🎞 کلیپ « کَلِمینی» (با من حرف بزن) 🎙 با نوای حاج مهدی رسولی یه کمی حرف بزن حرف رفتن نزن حرف رفتن نزن پاشو اینجوری منو نده عذاب، کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب، کلمینی بین این همه سلام بی‌جواب، کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی می‌میره ۲ می‌بارم مثل آسمون برات میکشی منو با اشک بی صدات سرتو بگیر بالا جون علی، بمیرم برات پاشو اینجوری منو نده عذاب، کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب، کلمینی بین این همه سلام بی جواب، کلمینی پاشو اینجوری منو نده عذاب، کلمینی یه کمی حرف بزن علی نَمیره حرف رفتن نزن علی می‌میره ۲ رنگ صورتت شده سرخ و کبود از علی‌ع دل بُریدی اما زود خانوم رفیق نیمه راه شدی قرار این نبود یه کمی حرف بزن علی نَمیره حرف رفتن نزن علی می‌میره ۲ #فاطمیه #کلیپ_تصویری 🌷 @dooghbezan 🌷

🎞 کلیپ زیبای «دعام کن مادر» 🎙 با نوای محمدحسین پویانفر چادرت را بتکان روزی ما را بفرست ای که روزی دوعالم همه ازچادر توست مادر صدای قلب من تویی مادر دعای سینه زن تویی مادر دلیل پر زدن تویی مادر مادر تو سایه‌ی سر منی مادر امید آخر منی مادر پناه محشر منی مار بچه بادعای مادرش زنده‌ست، دعام‌کن مادر بچه بانگاه مادرش زنده‌ست، نگام کن مادر صدام کن مادر صدام کن مادر صدای تو آرامش این دل خسته ی من صدای تو آرامش قلب بشکسته‌ی من صدات‌میزنم صدات‌میزنم صدات‌میزنم مادر مادر ای کس و کار دل من مادر ببین که زاره دل من مادر بمون کنار دل من مادر مادر برام نمونده نفسی مادر تو لحظه های بی کسی مادر بگو به دادم می رسی مادر بچه هات کنار سفره ی اشکن، کجایی مادر سینه زن‌ها چشم به راهتن شاید، بیایی مادر دعایی مادر، دعایی مادر دعاکن که من پای سفره‌ت بمونم همیشه برا بچه‌ها هیچی لبخند مادر نمیشه صدات‌میزنم صدات‌میزنم صدات‌میزنم مادر #فاطمیه #کلیپ_تصویری 🌷 @dooghbezan 🌷

🔰 شهیدی که اهل چاقو و قهوه خانه بود اما خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دید و راهی سوریه شد 📍بعد از خدمت سربازیش قهوه خونه راه انداخت. اهل قهوه خونه و قلیون بود. روی دستش خالکوبی داشت و حتی بعضی وقتا خلاف میکرد. 🔹یه روز یکی از رفقای پایگاه بسیجشون(شهید مرتضی کریمی) دستشو گرفت برد هیئت. اونجا نوحه «پناه حرم» رو که شنید متحول شد. توبه کرد و تصمیم گرفت بره سوریه. 🌸 حضرت زهرا (س) اومدند به خوابش و فرمودند: اگر بری سوریه یه هفته ای می‌برمت پیش خودم🌟 🔸شب قبل از عملیات فرمانده مخالف رفتنش به خط مقدم بود و مجید باهاش بحث میکرد. آخر بحث مجید زد روی خال کوبیش و گفت حالا می‌بینی فردا این یا پاک میشه یا خاک میشه. 🌷تیر به پهلوش خورده بود و از درد ناله میزد. وقتی یکی از همرزماش اومد بالا سرش به شوخی گفت: خیلی درد دارم یه تیر بزن خلاص شم. همرزمشم گفت چقد بهت گفتم روضه پهلوی مادر گوش نکن 🌸 🌷 مجید قربانخانی از قهوه خانه به سوریه و شهادت رسید و شد حٌرِ مدافعان حرم #حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها #شهید_مجید_قربانخانی #فاطمیه 🌷 @dooghbezan 🌷

🎞 این کلیپ رو حتما ببینید👌🏻 ✅ #پیشنهاد_دانلود 🔰 داستان شنیدنی تجربه نزدیک به مرگ ▫️و روضه‌ای سوزناک از حضرت زهراس 🎙 از زبان استاد قرائتی #فاطمیه #کلیپ_تصویری 🌷 @dooghbezan 🌷

🎞روضه‌خوانی روزشهادت حضرت‌زهراس 🎙 با نوای کربلایی حسن حسین خانی بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام مشغول کارخانه شدی! خوش سلیقه‌ام زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟ آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن رحمی به حال و روز دل ِ کائنات کن باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست گیرم که گردگیری امروز هم گذشت فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی؟ خاکی که ریخت به سرم را چه می‌کنی؟ زهرا به جای نان، غم ما را درست کن حلوای ختم شیرخدا را درست کن با درد دنده های شکسته جدال کن تقصیر دست بسته من شد، حلال کن شرمنده‌ام که خانه امنی نداشتم ... متن کامل شعر: https://b2n.ir/z07749 #فاطمیه #مداحی #کلیپ_تصویری 🌷 @dooghbezan 🌷

شهیدی که حضرت زهرا سلام الله علیها به مجلس عروسیش آمدند😍 شهید روحانی آقا مصطفی ردانی‌پور🌷 وقتی می‌خواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه، برای اهل‌بیت هم کارت فرستاد🌺 یه کارت دعوت نوشت برای امام رضا علیه‌السلام و فرستاد مشهد💌 یه کارت هم برای امام زمان نوشت و فرستاد مسجد مقدس جمکران💌 یه کارت دعوت هم برای حضرت زهرا سلام الله علیها نوشت💌 اما چون نشانی از قبر حضرت نداشت، انداخت داخل ضریح حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها🕌 بعداز این دعوت‌ها آخر شب با خودش خلوت کرد و گفت: «مصطفی این چه کاری بود که کردی؟! اهلبیت کجا و تو کجا؟ اصلا اون بزرگواران برای چی باید بیان به مجلس تو» و نشست گریه کرد😢 شب قبل از عروسیش، حضرت زهراسلام‌الله‌علیها رو به خواب دید که حضرت فرمودند: آقا مصطفی؛ چرا باید دعوت شما را رد کنیم؟😇 کی بهتراز شماها؟ ببین همه مااومدیم😍 شما عزیز ما هستی!❤️ #فاطمیه #شهید_ردانی‌پور 🌷 @dooghbezan 🌷