15.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان های بوبا 🧑🍳
این قسمت : مدرسه 👩🎓🧑🎓
مـنـتـــ💔ـــظـࢪ ظــ³¹³ــہـوࢪ:
سلام رفیق😌💜
به جمع عاشقان شهادت خوش اومدی🌸
پستای کانال به شرح زیر است😍
∞ #بیـــو...💜☂
∞ #عآشقآنـــهــ...🌸💕
∞ #پروفــ...💛🌼
∞ #تݪنگــر💚🍀
∞ #مذهــبۍ🍁🧡
∞ #رهــبرانــهـ...💗🌺
∞ #تلنگرانــہ 💙🧢
∞ #هنرے🎨💌
∞ #مداحۍ🎧🖤
∞ #شہیدانھ♥️🌹
∞ #داستانـ📚📝
و کلی چیزای دیگه...😁❤️
⚫کپی از پست های کانال آزاد⚫
🔆 اللهم عجل لولیک فرج🔆
لینک جهت دعوت دوستان خود 👇🏻😌
https://chat.whatsapp.com/ERG56hxxXdNE0Rn0D6jphk
✍️↯↯ #داستان ↯↯
🔸عنایت حضرت امام حسین علیه السلام به حضرت آیت بروجردی
💠🔹حضرت آیت الله بروجردی میفرمودند:
در بروجرد مبتلا به درد چشم سختی بودم هر چه معالجه کردم رفع نشد.
حتی اطباء آنجا از بهبودی چشم من مایوس شدند.
تا آنکه روزی در ایام عاشورا که معمولاً دستهجات عزاداری به منزل ما میآمدند، نشسته بودم اشک میریختم.
درد چشم نیز مرا ناراحت کرده بود، در همان حال گویا به من الهام شد از آن گل هایی که به سر و صورت اهل عزا مالیده شده بود به چشم خود بکشم.
مقداری گل از شانه و سر یک نفر از عزاداران به طوری که کسی متوجه نشود گرفتم و به چشم خود مالیدم.
فوراً در چشم خود احساس تخفیف درد کردم و به این نحو چشم من رو به بهبودی گذاشت تا آنکه به کلی کسالت آن رفع شد.
بعداً نیز در چشم خود نور و جلائی دیدم که محتاج به عینک نگشتم.
در چشم معظم له تا سن هشتاد سالگی ضعف دیده نمیشد و اطباء حاذق چشم اظهار تعجب نموده و میگفتند:
به حساب عادی ممکن نیست شخصی که مادام العمر از چشم، این همه استفاده خواندن و نوشتن برده باشد باز در سن هشتاد و نه سالگی محتاج به عینک نباشد.
📗مردان علم در میدان عمل، جلد۱
「 #داستان 🍂」
توشلوغےعاشورادرکربلا،ديدمزنےباعباے
عربےروبروےحرمسيدالشهدا
بالهجہوكلامعربےباارباب
سخنميگويد
عربےراميفهميدم
زنِعربمیگفت
آبرويمرانبر،بہسختےاذنزيارتاز
شوهرمگرفتہام
بچہهايمراگمكردهام
اگربابچہهابہخانہبرنگردم
شوهرممراميكشد
گريہميكردوباسوزِنجوايشاطرافيان
همگريہميكردند
كمكملحنصحبتشتندشد
توخودتدخترداشتے
جانسہسالہاتكارےبكن
چندساعتاستگمكردهام
بچہهايمرا
كمےبہمنبرخورد
كہچرااينطورداردباامامحسين‹ع›
حرفمیزند
ناگهاندوكودکازپشتسرعبايش
راگرفتند
يُمّايُمّاميكردند
زنمتعجبشد
باخودگفتملابدبايدالانازارباب
تشكرکند
بچہهايشرابہاودادند🧒🏻
امابیخيالِازبچہهاےتازهپيداشده
دوبارهروبروےحرمايستاد
شدتگريہاشبيشترشد
همہتعجبكردهبوديم
رفتمجلووگفتم
خانمچراهنوزگريہميكنے
خداراشاكرباش
زنباگريہعجيبےگفت
منازصاحباينحرمبچہهاےلالمراكہ
لالمادرزادبودندخواستہام
امانہتنهابچہهايمرادادند
بلكہشفاےبچہهايمراهمامضاكردند
اللهمالرزقنازیارتالحسین