eitaa logo
دختران محجبه
940 دنبال‌کننده
23هزار عکس
7.4هزار ویدیو
464 فایل
به کانال دختران محجبه خوش آمدید! لینک کانال شرایط دختران محجبه⇩ @conditionsdookhtaranehmohajjabe مدیران⇩ @Gomnam09 @e_m_t_r لینک پی‌ام ناشناس⇩ https://harfeto.timefriend.net/16921960135487 حرف‌هاتون⇩ @Unknown12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمدرضا_ولی...ولی... من_ولی چی؟؟؟! -من بهت علاقه ای ندارم... یک لحظه انگار یک پارچ آب یخ را روی سرم ریختند ... بغضم را قورت دادم آمدم حرفی بزنم اما انگار لال شده بودم! همه جا سکوت بود به قدری که که صدای حرکت باد را میشنیدم... بهت زده به چهره ی محمدرضا نگاه میکردم... به یکباره گویی متوجه حرفش شده بود... خجالت زده سرش را پایین انداخته بود... شبیه آدم های سکته ای بدون هیچ پلک زدنی سرجایم خشک شده بودم... در باز شد! صدای نسبتا بلند پرستار سکوت وحشتناک میان منو محمدرضا شکست... -خانم شما اینجا چیکار میکنین؟؟؟ جوابی ندادم... -خانم... به خودم آمدم برگشتم نگاهی به پرستار انداختم و با نا امیدی گفتم: -الان میرم بیرون. و دوباره به چهره ی محمدرضا خیره شدم و بدون هیچ حرفی از اتاق بیرون رفتم... دیگر نه اشکی میریختم و نه بغضی داشتم فقط حس میکردم یک لحظه برای همیشه سنگ شدم... و یک لحظه برای همیشه پیر... ❤️ چند ساعتی گذشت... -دکتر میگفت محمدرضا میتونه مرخص شه چون موندنش اینجا دیگه فایده ای نداره...و گفت سعی کنید براش یه حافظه نو بسازید چون برگشت حافظه ی قدیمیش...امکان پذیر نیست... این حرف هایی بود که از زبان مادر محمدرضا به گوش هایم میخورد! نگاهی عاجزانه به چهره ی مادرش انداختم و گفتم: -یعنی...منم میتونم بخشی از این حافظه ی نو باشم؟ مادر محمدرضا با نگرانی گفت: -آره عزیز دلم. چرا این حرفو میزنی؟؟؟ لبخند اجباری زدم و گفتم: -هیچی همینطوری. -باهاش حرف زدی؟خوب بود؟برخوردش باهات چطور بود؟ و باز هم یک لبخند اجباری روی لب هام نقش بست و گفتم: -آره...آره باهم حرف زدیم...خوب بود حالش... -باهات که بد حرف نزد؟ -نه نه اصلا خیلی خوب بود. -خب خداروشکر عزیزم. ترجیح میدادم هیچکس مطلع نشود که بین منو محمدرضا چه گذشته... باید قوی باشم. ادامه دارد... رمان رو در کانال دختران محجبه دنبال کنید @dookhtaranehmohajjabe
پشت در ایستاده بودم...بعد از مدتی کوتاه محمدرضا از اتاق بیرون آمد... و به اولین چیزی که برخورد من بودم. نگاهم کرد نگاهش کردم. گویی پاهایش خشک شده باشد تکان نمیخورد... نفس عمیقی کشیدم و با مکث گفتم: -چرا.......نمیری؟ سرش را پایین انداخت و رفت... یک لحظه آمدم صدایش کنم ولی حرفم را در خودم کشتم... چطور یک انسان میتواند به یکباره انقدر بی رحم شود... گریه ام گرفت ولی نگذاشتم این حاله ی اشک از چشم هایم بیرون آید... با فاصله به دنبال قدم های محمدرضا قدم برداشتم و زیر لب زمزمه کردم... -یه روزی بود که دلت برای من تنگ میشد...بهم میگفتی بالاخره عروسی میکنیم و همیشه کنار همیم...اما هیچوقت بهم نگفتی یه روزی قراره با این فاصله از هم راه بریم...هیچوقت حرف از تصادف نزدی...هیچوقت نگفتی یه روزی قراره دوستم نداشته باشی... اما یادمه بهم قول دادی...بهم قول دادی که هیچوقت فراموشم نکنی... از بیمارستان بیرون رفتیم. نگاهی به محمدرضا انداختم و گفتم: -این چهره رو شاید بازم ببینی... کمی مکث کردم و دوباره گفتم: -تحملش کن... بعد هم از خانواده محمدرضا خداحافظی کردم و با پدرو مادرم راهی خانه شدیم. پدر_فاطمه زهرا؟؟ -بله؟ -خیلی ناراحتی؟ -برای چی؟ -برای چی؟؟!!!!!برای محمدرضا برای خراب شدن زندگیت... با بغض گفتم: -بابا من زندگیم خراب نشده...محمدرضا منو دوست داره تاهمیشه که اینطور نمیمونه...میمونه؟ پدر دستم را گرفت و گفت: -نه عزیزم... ولی کسی نمیدانست درون من چه میگذرد و هیچکس نمیدانست محمدرضا چه حرف هایی بمن زده است...زندگی من خراب شده💔 ... رمان رو در کانال دختران محجبه دنبال کنید @dookhtaranehmohajjabe
رفیق نمازت سرد نشه😉 التماس دعا❤️🤲🏻
47.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای تحول مریم خانم حبیب زاده🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 @dookhtaranehmohajjabe
💕چالش داریم💕 ♥️نوع:راندی♥️ 💎ظرفیت:+۱۰💎 ❣جایزه:پرداخت ایتا❣ 🦋برای شرکت در چالش به آیدی زیر اسم بدین🦋 @zahra1299 🍭لینک کانال🍭 @dookhtaranehmohajjabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای بندگانِ خدا خوب بخواهید، مومن می‌تواند با دلِ خود به اهل زمین و آسمان خِیر برساند.♥️ - خیرخواهِ‌دیگران‌باشید :)
شروع فعالیت ادمین زهرا 🍭
🦋هر چی دوست داری به صورت ناشناس بنویس گلم 🦋 ادمین زهرا 🦋
بچه ها به دلایلی الان فعالیت نمیکنم فعالیت رو ساعت ۳ میکنم ☺️
واقعا ببخشید 😔
💕چالش داریم💕 ♥️نوع:راندی♥️ 💎ظرفیت:+۱۰💎 ❣جایزه:پرداخت ایتا❣ 🦋برای شرکت در چالش به آیدی زیر اسم بدین🦋 @zahra1299 🍭لینک کانال🍭 @dookhtaranehmohajjabe
هدایت شده از الله
•[﷽]• 「‌📚|」 💬|امـام صادق علیـه السـلام: در روز جمـعه هیچ عملی برتر از صلوات بر محمد و خاندان او نیست.
✅سوال می شود که شما چرا توصیه به چادر می کنید در حالی که در قرآن صراحتا از چادر اسمی نیامده است. جواب:👇👇👇 این سه ملاک را رعایت کنید هر چه می خواهید بپوشید: 💟1:آن چه که می پوشید تمام اعضای بدن شما، از سر تا به پا را بپوشاند(بجز دستها تا مچ و گردی صورت) هر چه می خواهید بپوشید 💟2:تمام برجستگی های بدن شما را بپوشاند. هر چه می خواهید بپوشید 💟3:توجه نامحرم را به شما جلب نکند. هر چه می خواهید بپوشید درست است که دین اسلام تنها به اصل پوشش اعم از چادر، مانتو و مانند آن تکیه کرده است و همه مراجع تقلید هم می گویند: برای زنان کافی است که حجاب کامل را با هر لباس مناسبی، در برابر مرد نامحرم رعایت کنند ولی با توجه به این که حجاب اسلامی حجابی است که باید داری سه ملاک باشد و بهترین گزینه ای که می تواند این سه ملاک را در خود جمع کند چادر است لذا توصیه به چادر می شود
شروع فعالیت ادمین زهرا 🍭
[✏️🖇] - - غمی‌کہ‌ایـ‌ݩ‌روز‌وشب‌بہ‌دلم‌نشستہ‌ از‌بلاتڪلیفی‌است‌"🥀 از‌اینکہ‌درماندھ‌ام‌چہ‌کنم؟؟؟؟ امسال‌بی‌حرم(: 🖤 ـ ـ ـ ـــــــ•𖧷•ـــــــ ـ ـ ـ 🏴⃟🖤
「📚🎙↻||•• . استاد‌پناهیان‌ میگن: همیشه‌به‌خودتون‌بگید‌ حضرت‌عباس‌(ع)‌نگام‌میکنه...👀 امام‌حسین‌(ع)‌نگام‌میکنه...👀 بعد‌خدا‌‌بهشون‌میگه‌..👀 نگاه‌کنید‌بندمو‌چقد‌دلشکستس‌... چقد‌دوستون‌داره‌... چقد‌دلخوش‌به‌یه‌نیم‌نگاه... یه‌نگاه‌بهش‌بُکنین...💔🖐🏻 . 📚⃟🎙¦⇢ ★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆
「🌻⃟🌿」 🎙 وقتۍمشڪۍمد‌باشه‌خوبہ😃 وقتی‌رنگ‌مانتو‌شلوارباشه‌خوبہ🥼👖 وقتی‌رنگ‌عشقہ‌خوبہ♥ وقتی‌رنگ‌ڪت‌وشلوار‌باشه‌باڪلاسہ👨‍💼 اما...... وقتی‌رنگ‌چادر‌مامشڪۍ‌شد‌🖤 بد‌شد‌😐 عَخ‌شد 👀 افسردگۍمیاره😶 دنبال‌حدیث‌وروایت‌می‌گردید‌📖 که‌رنگ‌مشڪی‌مڪروهہ...😕 😏✾———————————————✾