#سخن_بزرگان
افسردگیناشیازگناه
یڪیازدستاویزهایخدایمهربون
برایبرگردوندنِ
بندھهابہسمتخودشه !💔
💕🌸بهـقولِ
شھـیدحججی:
بعـضیوقتـٰادلکنـدنازیـہسریچیزای
خـوبباعثمیشهـیـہسریچیزایبھـتر
بهـدستبیاریم...🦋💙!
رفیقِمَن
توبرایرسیدنبهـامامزمانمون
ازچـیدلمیکنۍ؟!🕊
••🍂#شهیدحججی
#امام_زمان
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹💔💔
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃
گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔
گفتم : آری.
گفت : در چی؟ 😳
گفتم :در خواندن نماز شب.😊
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.
گفت: در چی؟ 😮
گفتم: در توفیق شهادت.😇
گفت: جرزنی بود؟ 😳
گفتم: آری.
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات .😭
گفت: بخور بخور بود؟😏
گفتم: آری .☺
گفت: چی میخوردید؟ 😏
گفتم: تیر و ترکش 🔫
گفت: پنهان کاری بود ؟
گفتم: آری .
گفت: در چی ؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری .
گفت: چه پستی؟؟ 🤔
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂
گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙
گفتم: آری .
گفت: چه آوازی؟
گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل .
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آری .
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏
گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠
گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧
گفتم: آری ...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟
گفتم: آری .
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه.
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمی داشت؟😏
گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😔
سکوت کرد و چیزی نگفت..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
"حاجقاسم . . ."🌼🍃💫
برادران🍃
رزمندهها🍁
ېادگارانجنگ🕊
ېکےازشئون؛عاقبتبخېرے
نسبتشماباجمہورےاسلامےوانقلابہ🎗🌹
.
#حاج_قاسمسلېمانی