eitaa logo
دختران محجبه
930 دنبال‌کننده
23هزار عکس
7.4هزار ویدیو
464 فایل
به کانال دختران محجبه خوش آمدید! لینک کانال شرایط دختران محجبه⇩ @conditionsdookhtaranehmohajjabe مدیران⇩ @Gomnam09 @e_m_t_r لینک پی‌ام ناشناس⇩ https://harfeto.timefriend.net/16921960135487 حرف‌هاتون⇩ @Unknown12
مشاهده در ایتا
دانلود
یابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقيمِ مھدی‌جـان،‌راهی‌ام‌ڪن‌به‌راهٺ‌ ڪه‌هرچه‌راه‌غیر‌مقصدٺ‌بروم بیراهه‌اسٺ‌...♥️🌿
☀️🌺☀️ 🌺 روز ظهور، روز روشن شدن حقایق ☀️«يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» در آن روز اسرار نهان آشكار می‌شود. (طارق/۹) ☀️🌺☀️ 🌺 امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: «مَا مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَ أَنَا أَفْتَحُهُ وَ مَا مِنْ سِرٍّ إِلاَّ وَ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ يَخْتِمُهُ» ☀️هیچ علمی نیست مگر آنکه من آن را افتتاح نمودم؛ و هیچ سرّی نیست، مگر اینکه قائم علیه‌السلام آن را پایان می‌بخشد. 📙بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۲۶۶ إثبات الهداة، ج ۵، ص ۱۵۰ ☀️🌺☀️ 🌺 با ظهور حضرت مهدی علیه السلام و برپا شدن دولت الهی، تمام حقایق روشن میشود؛ و دیگر هیچ چیز بر مردم پوشیده نخواهد بود؛ تمام اسرار خلقت آشکار میشود و هیچ نقطه ابهامی برای کسی باقی نمیماند. دروغ دانشمندان، رهبران سیاسی و مذهبی دنیا، برملا میشود؛ آن روز برای ستمگران، دروغگویان، شبهه‌اندازان، بدعتگزاران، مدعیان، پیروان باطل و... روز بسیار سختی‌ خواهد بود! ☀️🌺☀️ 🌺فقط خدا مى‌داند بر اثر پيشرفت علم و دانش و تكامل عقل، چه تحولات عظيم و گسترده‌اى در جهان رخ خواهد داد! و چه اسرار و رازهايى از جهان آفرينش و عالم خلقت آشكار خواهد شد! ☀️🌺☀️
🌻 🌼سلام آقا شهر را برايتان با دل خود آذين بندى كرديم ♥️تا قدوم مباركتان را بر روى چشمانمان بگزارى 🌼چشم انتظـار روى ماهتان هستيم آقا تا روشن كنى عالم هستى را 🔸 اللهم عجل لولیک الفرج 🔸 ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
‌ ‌ 💚امیرالمومنین(ع)💚: هیچ مومنی بیمار نمی شود مگر اینکه ماهم بخاطر بیماری او بیمار می شویم. 👀 غمگین نمی شود مگر اینکه ما هم در غم او غمگین می شویم😓 و هیچ دعایی نمی کند مگر آنکه به دعای او آمین میگوییم 🤲 و سکوت نمیکند مگر آنکه ما برایش دعا می کنیم.🌙 هیچ مومنی در شرق و غرب زمین از ما پنهان نیست.🍃 📚 برگرفته از کتاب معرفت امام عصر (ع) ص ۲۹۹و ۳۰۰ 🍀آقا به یادمونه ما رو می بینه😍🍀 🦋ماهم به یاد آقامون باشیم🦋
میریم تا اولین جلسه از از ولادت بابامهدی مون رو بررسی کنیم☺️🌱 ۱ طبق قولی که دادیم اول میخوایم ببینیم مادر آقامون کی بودن و چطور وارد خاندان امامت و در آخر مادر امام زمان مون شدن❤️🦋 همین اول بگیم که نام مادر آقا در ابتدا ملیکا و بعد از مسلمان شدن شون به نرگس یا نرجس تغییر کرد😇🍃 ما توی داستان مون با نام نرگس از ایشون صحبت میکنیم🌷 نرگس دختر یَشوعا فرزند قیصر روم بود که نسب مادرش به ( شَمعون الصَّفا ) وصی حضرت عیسی میرسید✨🌹 وقتی که نرگس به ۱۳ سالگی رسید ، پدر بزرگش ، قیصر ، تصمیم گرفت تا اون رو به عقد یکی از نوه هاش که پسر عموی نرگس میشد در بیاره😄🌱 برای همین دستور داد سیصد نفر از کشیشان و راهبان 👳🏻‍♂( منظور عابدان و روحانیون مسیحی) از نسل حواریین ( که شاگردان حضرت عیسی بودن ) و همچنین از بزرگان روم🤵🏻نهصد نفر رو دعوت کرد و سرلشکران و فرماندهان و سرکردگان عشایر رو که چهار هزار نفر میشدند هم به این مجلس دعوت کرد♥️🕊 پس نشون میده جشن خیلی بزرگی بوده😲💐
در اون جشن تختی رو به صحن قصر آوردن که بلندی اون چهل پله بود!و با انواع جواهر 💎 تزیین شده بود و از اشیاء ارزشمند قصر به حساب میومد☘ بعد صلیب هارو اطرافش چیدن و آقا دوماد🤵🏻قدم روی تخت گذاشتن و اسقف ها ( مسئولیت نظارت و رهبری بر کلیسا ها و کشیش هارو داشتن🍂) به احترام آقا دوماد برخاستن و به حالت تعظیم ایستادن😊✨ حالا میخوان مراسم عقد و شروع کنن🥳 به دستور قیصر انجیل هارو باز کردن تا شروع کنن که ناگهان.... صلیب ها از بالای تخت سرنگون شدن و بر زمین افتادن و پایه های بلند اون تخت بزرگ لغزیدن😰و تخت در حالی که داماد بالای اون بود افتاد زمین و داماد بیچاره از ترس بیهوش شد😢 + دلم سوخت☹️ اسقف های گرامی با دیدن این مناظر ترسیدن😥 و بدن هاشون به لرزه افتاده بود و رنگ شون تغییر کرده بود😨 حالا به نظرتون چرا انقد ترسیدن🤔 باید بگم که سقوط صلیب ها در لحظه ی شروع عقد خبر از واقعه ای ناگوار برای مسیحیان میداد😱 بزرگ کشیشان اومد پیش قیصر و گفت : ای پادشاه ، مارو از انجام این ازدواج ناگوار معاف کن! چون باعث زوال دین و حکومت مسیحی میشه💥
قیصر که از دیدن منظره ی سقوط تخت و بیهوش شدن داماد تعجب کرده بود😳به غلامان دستور داد : تخت رو بالا ببرید و پایه هاشو دوباره برپا کنید . بعد صلیب هارو بر روی آن بگذارید و برادر این داماد بخت برگشته ی سرنگون شده رو حاضر کنین تا نرگس رو به ازدواج او در بیارم . شاید نحس بودن این برادر با سعادت دیگری از بین برود😐💔 کارگزاران قصر که در تعجب مونده بودن با دستور قیصر دوباره به جنب و جوش در اومدن و غلامان تخت و آماده و تزیینش کردن✨💐 بعد پسر عموی دیگه ی نرگس و آوردن و اونم بالای تخت رفت😇🌱 چشم تون روز بد نبینه... وقتی اسقف ها و کشیشان بلند شدن تا مراسم عقد و شروع کنن ، دوباره پایه ها لغزید و تخت در حالی که داماد بالاش بود ، زمین افتاد😱 قیصر که از این ماجرا درمانده شده بود و چاره ای براش پیدا نکرد ، بسیار غمگین شد و با متفرق شدن مردم مجلس برگشت و به استراحتگاهش رفت🚶🏿‍♂ اون روز تموم شد در حالی که همه متحیر بودن و متاسفانه نرگس هم از وقوع این حوادث تعجب کرده بود!!!
همون شب نرگس در عالم رویا خواب حضرت عیسی رو دید که با شمعون و عده ای حواریین توی صحن قصر جمع شدن بعد در همون مکانی که صبح به دستور قیصر چهل پله گذاشته شده بود ، به دستور حضرت عیسی یه منبری گذاشتن که سر به آسمون داشت. (یعنی خییلی بلند بود که تهش معلوم نبوده🤯🌱) بعدش پیامبر ما و امام علی و عده ای فرزندان شون همراه با یک جوون وارد قصر شدن🌷 حضرت عیسی به احترام اون حضرت از جا برخاستن و نزدیک رفتن و بهشون دست دادن و حضرت محمد رو در اغوش گرفت❤️🌸 پیامبر به اون جوونی که همراه شون اومده بود اشاره کرد و به حضرت عیسی گفتن: ای روح الله، من برای خواستگاری دختری از نسل وصی تو شمعون برای فرزندم ابومحمد آمده ام ( منظورشون آقا امام حسن عسکری هست☺️💐 ) حضرت عیسی با شنیدن این حرف پیامبر به شمعون گفتن : عزت و شرف برتو روی آورده😍نسل خود را با نسل محمد پیوند بده🌿 شمعون هم گفت قبول کردم😄🕊 وقتی شمعون جواب مثبت داد ، پیامبر از اون منبر بالا رفتن و خطبه ی عقد نرگس و پسرش امام حسن عسکری ( علیه السلام ) رو خوندن و ائمه و مسیح و حواریین شاهد ازدواج این عروس و دوماد بودن😍✨♥️ +شیرینیش کو؟😊😂
نرگس از خواب بیدار شد و چیزایی که دیده بود رو توی ذهنش مرور کرد🧐 وقتی که علت سرنگون شدن تخت عروسی رو فهمید با خودش تصمیم گرفت که رویایی که راست و صادق هست رو برای هیچکس حتی پدر بزرگش هم نگه چون میترسید اونا با شنیدن عقد نرگس و پسر پیامبر ، تصمیم به قتل امام حسن عسکری بگیرن😥💔 چند روزی گذشت و نرگس همچنان تو فکر همسرش ( امام حسن عسکری ) بود و رازش و به هیچکس در میون نمیگذاشت انتظار دیدار حضرت لحظه به لحظه و روز به روز تو دل نرگس شعله میکشید و اونو بی تاب میکرد... به قدری از دوری امام حسن و ندیدن شون غمگین شده بود که اخرش مریض شد و لب به غذا و نوشیدنی نزد تا جایی که خیلی ضعیف شد😓 قیصر که سلامتی نوه ش رو در خطر میدید تصمیم گرفت یه کاری کنه تا نرگس خوب بشه. اون تمام پزشکان عالی روم رو حاضر کرد و از اونا دارویی برای بیماری نرگس خواست ، اما هیچ کدوم بیماری نرگس و تشخیص ندادن🤧 وقتی قیصر دید دیگه کاری از دستش برنمیاد ، فکر کرد مرگ نرگس نزدیک شده ‌. برای همین رفت پیش نرگس و گفت: ای نور چشمم ، آیا آرزویی در این دنیا داری که برآورده کنم؟؟ نرگس که منتظر این فرصت بود گفت😄: ای پدر بزرگ ، درهای آسایش را به روی خود بسته میبینم . اگه از اسیران مسلمانی که در زندان تو هستند شکنجه رو برداری ، زنجیر ها رو باز کنی ، بهشون رحم کنی و اونا رو ازاد کنی امید دارم که مسیح ( حضرت عیسی ) و مادرش ( حضرت مریم ) منو شفا بدن🙂🦋 قیصر تنها درخواستِ نرگس رو به سرعت انجام داد و برای خوشحالی اون ، به اسیران احترام گذاشت و دستور داد مهربون تر باهاشون رفتار کنن😇☘ نرگس که دید به حرفش گوش دادن برای اینکه پدر بزرگش همچنان به کارش ادامه بده ، نشون داد که حالش بهتر شده و کمی هم غذا خورد. قیصر با دیدن سلامت او ، بیشتر از قبلا به مسلمونا احترام گذاشت🤩🍃
نرگس از خواب بیدار شد و خوابی که دیده بود رو به یاد آورد و فهمید که از فردای اون شب امام حسن (علیه السلام) رو خواهد دید😍🌿 برای همین شهادتی که توی خوابش دیده بود رو دائم تکرار می کرد فردای اون شب نرگس خوابید و در خواب امام حسن پیش اون اومدن💫 نرگس گفت: چرا پس از آنکه دلم پر از محبت تو شد دیگر نزد من نیامدی؟ امام حسن فرمودن: ای نرگس، حالا که مسلمان شدی هرگز ملاقات تو رو ترک نخواهم کرد و هرشب به دیدار تو خواهم آمد💐 یکی از شب هایی که امام حسن به دیدار نرگس آمده بود گفت : به زودی جدت قیصر لشکری برای جنگ مسلمانان میفرستد و خود نیز همراه لشکر میرود . تو لباستو تغییر بده و در لباس کنیزان به طور ناشناس همراه لشکر بیا✨🕊 نرگس، طبق دستور امام حسن عسکری ، لباسی مثل کنیزان پوشید و همراه لشکر راه افتاد🌱 وقتی داشتن میومدن ، پیش قراولان مسلمان ( یعنی کسانی که جلوتر از لشکر برای نگهبانی حرکت میکنن ) اونا رو اسیر کردن😥
نرگس از خواب بیدار شد و خوابی که دیده بود رو به یاد آورد و فهمید که از فردای اون شب امام حسن (علیه السلام) رو خواهد دید😍🌿 برای همین شهادتی که توی خوابش دیده بود رو دائم تکرار می کرد فردای اون شب نرگس خوابید و در خواب امام حسن پیش اون اومدن💫 نرگس گفت: چرا پس از آنکه دلم پر از محبت تو شد دیگر نزد من نیامدی؟ امام حسن فرمودن: ای نرگس، حالا که مسلمان شدی هرگز ملاقات تو رو ترک نخواهم کرد و هرشب به دیدار تو خواهم آمد💐 یکی از شب هایی که امام حسن به دیدار نرگس آمده بود گفت : به زودی جدت قیصر لشکری برای جنگ مسلمانان میفرستد و خود نیز همراه لشکر میرود . تو لباستو تغییر بده و در لباس کنیزان به طور ناشناس همراه لشکر بیا✨🕊 نرگس، طبق دستور امام حسن عسکری ، لباسی مثل کنیزان پوشید و همراه لشکر راه افتاد🌱 وقتی داشتن میومدن ، پیش قراولان مسلمان ( یعنی کسانی که جلوتر از لشکر برای نگهبانی حرکت میکنن ) اونا رو اسیر کردن😥 بقیش بمونه برای امشب
°قُول‌مےٓـدَم..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!🎊“••• [ولےیہ‌روزمیادڪہ‌توتقویم‌مینویسن تعطیلےرسمے= ‌أرشِدنٰآإلۍَ‌الطَࢪیق🎊“••..] اِلْتِمٰآسِ‌دُعٰآۍِ‌فَرَجْ.. اَلسَـلامُ‌عَلَیڪَ‌یـٰابقیَة‌اللّٰھِ‌فِۍ‌ارضِہ♥️..