eitaa logo
دختران محجبه
942 دنبال‌کننده
23هزار عکس
7.4هزار ویدیو
464 فایل
به کانال دختران محجبه خوش آمدید! لینک کانال شرایط دختران محجبه⇩ @conditionsdookhtaranehmohajjabe مدیران⇩ @Gomnam09 @e_m_t_r لینک پی‌ام ناشناس⇩ https://harfeto.timefriend.net/16921960135487 حرف‌هاتون⇩ @Unknown12
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دُموع¹³⁵
_ فاقد هرگونه کپشن(:💔!
الهی هر چی تو دلتون با حکمت خدا یکی بشه
دختران محجبه
_
شنیدی آخر صدام 😭
دانہ‌دانہ‌ذڪࢪ‌تںـــبیح‌ام‌شد‌فقط‌یا‌ح‌‍ںـــین؛ شأن‌ذڪࢪت‌ڪمتࢪاز"یامنوࢪیاقنوس‌"نیںـــٺ꧇)!🖤✉️ ‌⊱·—·—·—·—·ꕤ·—·—·—·—·⊰
مثلا‌بری‌توحرمش‌بگی: من‌غرق‌دنیامم‌ فکری‌به‌حالم‌کن خیلی‌بدی‌کردم آقاحلالم‌کن..!:)))💔🚶‍♀
4_5922326882581220505.mp3
19.79M
شده‌حرف‌دلتویه‌عمرتونتونی‌ بگی‌به‌کسی!🥀🖤
اگه تا دیروقت تو هییت بودنت باعث میشه نماز صبحت قضا بشه سعی کن زودتر از هییت بیای امام حسین بخاطره زود رفتنت ناراحت نمیشه ولی بخاطره قضا شدنه نمازت چرا😞 یادت باشه هیئت رفتن مستحبه....نماز صبح واجب نزار شیطون بخاطره یه عمل مستحبی عمل واجبو ازت بگیره اینجور عزاداری شیطونو خوشحال میکنه😈👏 تو که دوس نداری عامل واقعه ی کربلارو خوشحال کنی؟؟💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ هیئت‌میری‌با این‌نیت‌ برو😍.... 👤استاد پناهیان 👌 از دستش ندین☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌شاید حبیب شما نباشیم اما دلمون میخواد "حر " شما باشیم... مارو دنیا گول زده:)💔
🔸 امشب شب ششم‌ محرم منتسب به حضرت قاسم(ع) هست. حضرت قاسم پسر ۱۳ ساله امام حسن(ع) که در روز عاشورا به همراه عمویش اقا اباعبدلله بود. 🔹 شب عاشورا، امام حسین(ع) به اصحاب فرمود: فردا همه‌ی شما کشته خواهید شد. 🔸 قاسم(ع) اومد پیش عموجانش و عرض کرد: عمو جان من هم فردا کشته خواهم شد؟ 🔹 امام قاسم رو به سینه‌اش چسبوند و فرمود: مرگ در نظر تو چگونه است؟ 🔸 قاسم(ع) جواب داد: احلے من العـ🍯ـسل.. از عسل شیرین‌تره.... 🔸 امام به او فرمود: تو بعد از بلایی عظیم کشته می‌شوی و عبدالله شیرخوار هم شهید می‌شود. 🔹 روز عاشورا قاسم(ع) خود‌ش رو آماده‌ی جنگ کرد و به حضور امام حسین(ع) اومد تا ازش اجازه‌ی جهاد بگیره، امام او را در آغوش گرفت و مدتی با هم گریه کردن... قاسم(ع) اجازه‌ خواست و امام به او اجازه نمی‌داد. 🔸 هرچی قاسم اصرار میکرد، عمو قبول نمیکرد... آخه قاسم یادگار عزیز برادرش بود... تا اونکه به پای عمو جانش افتاد و انقد بر آن بوسه زد و گریه کرد تا از امام اجازه گرفت. 🔹 بعضی نقل می‌کنن که امام حسین(ع) هنگام روانه کردن قاسم(ع) به میدون، عمامه‌اش رو دو نصف کرد نصفش رو مثل کفن بر تن قاسم(ع) پوشوند و نصف دیگه رو بر سر قاسم(ع) بست. 🔸 شاید اینکه در سخن حمیدبن مسلم چهره‌ی قاسم(ع) به نیمه‌ی قرص ماه تعبیر شده به خاطر این بوده که پارچه‌ی عمامه نصفی از صورتش رو پوشونده بود. 🔹 وقتی حضرت قاسم(ع) به سوی میدون رفت و در حالیکه اشک بر گونه‌های مبارکش جاری بود فرمود: اگر مرا نمی‌شناسید، من قاسم پسر حسن(ع) و نوه‌ی پیامبر(ص) هستم که برگزیده‌ای از سوی خداوند است، این عمویم حسین(ع) است که مانند اسیران، گروگان گرفته شده و در بین مردم گرفتار شده است. خدا این مردم را از باران رحمتش سیراب نسازد. 🔸 و جنگ سختی کرد، طوری که با اون سن کم، تعدادی از دشمنان رو کشت. 🔹 حمیدبن مسلم نقل می‌کنه: پسری را دیدم که برای جنگ از خیمه‌ها بیرون آمد، گویی رخسارش همچون پاره‌ی ماه بود، شمشیری در دست و پیراهن و شلواری بر تن و نعلینی در پای خود داشت که بند یکی از آن‌ها پاره شده بود و فراموش نمی‌کنم که بند نعلین چپش بود… 🔸 سپس عمروبن سعد بن نفیل اَزُدی گفت: به خدا قسم به این پسر حمله می‌کنم. گفتم سبحان‌الله این چه حرفیست؟ این گروهی که پیرامون او را فراگرفته‌اند، برای او بس است. آن مرد گفت: سوگند به خدا، بر او می‌تازم. 🔸 پس به طرف قاسم حمله کرد تا اون که شمشیری بر فرق مبارک اون مظلوم زد و سرش رو شکافت، حضرت قاسم(ع) با صورت روی زمین افتاد و فریاد زد: ای عـمو! به فـریادم بـرس… 😭 🔹 حمیدبن مسلم می‌گه: چون صدای قاسم(ع) به گوش امام حسین(ع) رسید، آن حضرت با شتاب سر برداشت و به قاسم(ع) نگاه کرد، آنگاه به عمرو حمله کرد و با شمشیری دست او را جدا نمود. 🔸 عمرو فریادی کشید به طوری که لشکریان صدای او را شنیدند، سواران اهل کوفه حمله کردند تا عمرو را از دست امام رها کنند ولی همین که هجوم آوردند، بدن عمرو با سینه‌ی اسب‌ها برخورد کرد و او زیر پای اسبان لگدکوب و کشته شد. 🌪 حمیدبن مسلم می‌گوید: چون گرد و غبار فرو نشست، دیدم امام بالای سر قاسم(ع) است و آن جوان در حال جان کندن می‌باشد و پای بر زمین می‌ساید. 🩸 حضرت فرمود: سوگند به خدا که دشوار است بر عموی تو که او را بخوانی و او نتواند اجابت کند و اگر اجابت کند، تو را سودی نبخشد. دور باشند از رحمت خدا، جماعتی که ترا کشتند.😭 🩸 اون وقت امام حسین(ع) قاسم(ع) رو از زمین برداشت بغل کرد و به طرف خیمه‌ها رفت، در حالیکه پاهای قاسم(ع) روی زمین کشیده می‌شد. بعد اون رو کنار پسرش، علی‌بن‌الحسین(ع) بین کشته‌شدگان اهل‌بیت خودش، قرار داد. روایت شده که امام حسین(ع) فرمود: 🩸 خدایا این گروه را نابود و پراکنده گردان و هیچیک از آنها را باقی نگذار و هرگز آنان را نبخشای. ای عموزادگان من، بردباری کنید. ای اهل‌‌بیت من، شکیبایی کنید و بدانید که پس از امروز، دیگر هرگز خواری نخواهید دید.
🔸 امشب شب ششم‌ محرم منتسب به حضرت قاسم(ع) هست. حضرت قاسم پسر ۱۳ ساله امام حسن(ع) که در روز عاشورا به همراه عمویش اقا اباعبدلله بود. 🔹 شب عاشورا، امام حسین(ع) به اصحاب فرمود: فردا همه‌ی شما کشته خواهید شد. 🔸 قاسم(ع) اومد پیش عموجانش و عرض کرد: عمو جان من هم فردا کشته خواهم شد؟ 🔹 امام قاسم رو به سینه‌اش چسبوند و فرمود: مرگ در نظر تو چگونه است؟ 🔸 قاسم(ع) جواب داد: احلے من العـ🍯ـسل.. از عسل شیرین‌تره.... 🔸 امام به او فرمود: تو بعد از بلایی عظیم کشته می‌شوی و عبدالله شیرخوار هم شهید می‌شود. 🔹 روز عاشورا قاسم(ع) خود‌ش رو آماده‌ی جنگ کرد و به حضور امام حسین(ع) اومد تا ازش اجازه‌ی جهاد بگیره، امام او را در آغوش گرفت و مدتی با هم گریه کردن... قاسم(ع) اجازه‌ خواست و امام به او اجازه نمی‌داد. 🔸 هرچی قاسم اصرار میکرد، عمو قبول نمیکرد... آخه قاسم یادگار عزیز برادرش بود... تا اونکه به پای عمو جانش افتاد و انقد بر آن بوسه زد و گریه کرد تا از امام اجازه گرفت. 🔹 بعضی نقل می‌کنن که امام حسین(ع) هنگام روانه کردن قاسم(ع) به میدون، عمامه‌اش رو دو نصف کرد نصفش رو مثل کفن بر تن قاسم(ع) پوشوند و نصف دیگه رو بر سر قاسم(ع) بست. 🔸 شاید اینکه در سخن حمیدبن مسلم چهره‌ی قاسم(ع) به نیمه‌ی قرص ماه تعبیر شده به خاطر این بوده که پارچه‌ی عمامه نصفی از صورتش رو پوشونده بود. 🔹 وقتی حضرت قاسم(ع) به سوی میدون رفت و در حالیکه اشک بر گونه‌های مبارکش جاری بود فرمود: اگر مرا نمی‌شناسید، من قاسم پسر حسن(ع) و نوه‌ی پیامبر(ص) هستم که برگزیده‌ای از سوی خداوند است، این عمویم حسین(ع) است که مانند اسیران، گروگان گرفته شده و در بین مردم گرفتار شده است. خدا این مردم را از باران رحمتش سیراب نسازد. 🔸 و جنگ سختی کرد، طوری که با اون سن کم، تعدادی از دشمنان رو کشت. 🔹 حمیدبن مسلم نقل می‌کنه: پسری را دیدم که برای جنگ از خیمه‌ها بیرون آمد، گویی رخسارش همچون پاره‌ی ماه بود، شمشیری در دست و پیراهن و شلواری بر تن و نعلینی در پای خود داشت که بند یکی از آن‌ها پاره شده بود و فراموش نمی‌کنم که بند نعلین چپش بود… 🔸 سپس عمروبن سعد بن نفیل اَزُدی گفت: به خدا قسم به این پسر حمله می‌کنم. گفتم سبحان‌الله این چه حرفیست؟ این گروهی که پیرامون او را فراگرفته‌اند، برای او بس است. آن مرد گفت: سوگند به خدا، بر او می‌تازم. 🔸 پس به طرف قاسم حمله کرد تا اون که شمشیری بر فرق مبارک اون مظلوم زد و سرش رو شکافت، حضرت قاسم(ع) با صورت روی زمین افتاد و فریاد زد: ای عـمو! به فـریادم بـرس… 😭 🔹 حمیدبن مسلم می‌گه: چون صدای قاسم(ع) به گوش امام حسین(ع) رسید، آن حضرت با شتاب سر برداشت و به قاسم(ع) نگاه کرد، آنگاه به عمرو حمله کرد و با شمشیری دست او را جدا نمود. 🔸 عمرو فریادی کشید به طوری که لشکریان صدای او را شنیدند، سواران اهل کوفه حمله کردند تا عمرو را از دست امام رها کنند ولی همین که هجوم آوردند، بدن عمرو با سینه‌ی اسب‌ها برخورد کرد و او زیر پای اسبان لگدکوب و کشته شد. 🌪 حمیدبن مسلم می‌گوید: چون گرد و غبار فرو نشست، دیدم امام بالای سر قاسم(ع) است و آن جوان در حال جان کندن می‌باشد و پای بر زمین می‌ساید. 🩸 حضرت فرمود: سوگند به خدا که دشوار است بر عموی تو که او را بخوانی و او نتواند اجابت کند و اگر اجابت کند، تو را سودی نبخشد. دور باشند از رحمت خدا، جماعتی که ترا کشتند.😭 🩸 اون وقت امام حسین(ع) قاسم(ع) رو از زمین برداشت بغل کرد و به طرف خیمه‌ها رفت، در حالیکه پاهای قاسم(ع) روی زمین کشیده می‌شد. بعد اون رو کنار پسرش، علی‌بن‌الحسین(ع) بین کشته‌شدگان اهل‌بیت خودش، قرار داد. روایت شده که امام حسین(ع) فرمود: 🩸 خدایا این گروه را نابود و پراکنده گردان و هیچیک از آنها را باقی نگذار و هرگز آنان را نبخشای. ای عموزادگان من، بردباری کنید. ای اهل‌‌بیت من، شکیبایی کنید و بدانید که پس از امروز، دیگر هرگز خواری نخواهید دید.
حاج‌محمود_کریمی_هم_پریشان_حسینیم،_هم_پریشان_حسن_.mp3
10.25M
📝 هم پریشان حسینیم، هم پریشان حسن... 🎤حاج‌محمود ▪️ویژه 🍀🖤🍀🖤🍀🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴شب ششم محرم دیروز لباس‌ها اندازه‌ات نبود مردِ میدان ◾️ در خیمه‌ها لباسِ نَبَردی اندازهٔ قامت کوچکت پیدا نشد، اما مردانه پا به میدان گذاشتی. ◽️ تو فرزند حَسنی و غیرتت جوشید و با آن قامت کوچکت فدای امامِ زمانت شدی.
دختران محجبه
هئیت عزا داری قاسم دعا گوی همه هستم اللهم عجل الولیک الفرج 🤲🏻
برایتان‌اینگونھ‌آرزومیڪنم: آن‌زمان‌ڪھ‌درمحشرخدابگویدچھ‌داشتے؟ حسـین‌سربلندڪندوبگویدحساب‌شد..! مهمان‌من‌است💔:))!
▪️قاسم است و از همه شاهانِ عالَم او سر است آن‌چنان شمشیر می‌زد گوییا که حیدر است داد با یک جمله قاسم، درس عشق و انتظار: «جان، فدای یار کردن، از عسل شیرین‌تر است» » خداوندا! به یتیمان امام حسن مجتبی سلام الله علیه، سوگندت می‌دهیم با ظهور ولیّت به یتیمی ما پایان بده... 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لالایی لالایی شب مهتابه.mp3
17.73M
📝لالایی لالایی شب مهتابه 🎤 حاج‌محمود ▪️ویژه 🍀🖤🍀🖤🍀🖤