eitaa logo
حاج محمد اسماعیل دولابی
2.5هزار دنبال‌کننده
192 عکس
163 ویدیو
1 فایل
سخنان و نصایح مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی (رحمة الله علیه) ارتباط با ادمین کانال @doolabi_admin آدرس کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی: گذشته که گذشت و نیست؛ آینده هم که نیامده و نیست؛ غصه‌ها مال گذشته و آینده است؛ حالا که گذشته و آینده نیست، بین العدمین؛ پس چه غصه‌ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه. @doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی: اگر گذشته و آینده را رها کنی و در دم زندگی کنی، از هوی و هـوس و آمـال و آرزو نجات پیدا می‌کنی؛ آن‌وقت سر فراغت پیدا می‌کنی که بتوانی خدا و خوبان خدا را ببینی. @doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی: همان وقتی که مغموم شده‌اید و زانوی غم در بغل گرفته‌ایـد و خـود را از همـه محروم‌تر می‌بینید، لطف حق بالای سر شماست و فرج نزدیک است؛ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (قطعا همراه با سختی، آسانی است) @doolabi
21.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج محمداسماعیل دولابی(ره) ادب چیز خوبی است، از خدا ادب بخواهید و ... @doolabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شجره ی خود را به یاد بیاورید و برای ایشان طلب مغفرت کنید... 💠حاج محمد اسماعیل دولابی: برای امواتتان کنید. شجره ی خود (آباء و اجداد) را به یاد بیاورید و برای ایشان طلب مغفرت کنید تا کارتان راه بیفتد. برای پیامبر و ائمه و همه ی انبیا و مرسلین علیهم اسلام هم بفرستید تا همه ی آسمان و زمین همراه و کمک کارتان شوند 📚منبع: کتاب مصباح الهدی ص۲۶۸ @doolabi
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره): یک کمی تعقّل و تفکّرتان را زیاد کنید. از کودکی همه‌اش در راه کربلا هستند. از زمانی که به دنیا آمدید، همه ارض کربلا و همه روزها عاشورا است. شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام دائماً از کربلا عبور می‌کنند. غذایشان را در کربلا می‌خورند. در کربلا اولاد درست می‌کنند و اولادشان شهید می‌شوند. آخر معلوم می‌شود، الان معلوم نیست، مخفی است. وقتی که رسیدیم آن طرف آن وقت می‌بینید بچه‌هایتان همه شهیدند، خودتان هم شهید هستید. همه شهید امام حسین(ع) هستید! منبع: کتاب طوبای محبت، جلد دوم، صفحه ۱۶۹ @doolabi
آرام برو و تقلّا نکن @doolabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️میرزا اسماعیل دولابی (ره) : ▫️بعضی سال‌ها می‌شد که مزرعه‌ی اصلی ما آفت می‌خورد و تمام محـصولمان از بین می‌رفت. ▫️یک قطعه زمین کوچک هم جای دیگـری کاشـته بـودیم، بـه اصـطلاح کناره‌کاری، و اصلاًَ آن را به حساب نمی‌آوردیـم؛ اما همـه‌ی خـرج سـالمان را همـان کناره‌کاری تأمین می‌کرد و جبران همه‌ی خسارت مزرعه‌ی اصلی را هم می‌نمود. ▫️خوب است مؤمن در کنار عبادات و اعمال واجبش یک ، هـر چنـد هـم کـه کوچک باشد، به طور خصوصی برای خودش قرار بگـذارد، مثـل دسـتگیـری از یـک خانواده‌ی فقیر یا سرپرستی یتیم و چه بسا فردای قیامت همین کناره‌کاری باعث نجات انسان شود. 📚منبع: کتاب مصباح‌الهدی، ص ۲۳۲ 🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره): در آغاز جوانی همراه پدرم عازم کربلا شدیم. از پل مسیّب که چهار فرسخی کربلا و روی فرات است، پیاده رد می‌شدیم. بارها را هم من برداشته بودم. صدای فرات گویا هنوز حسین حسین می‌کرد و فریاد العطش سر می‌داد. ➖ حالم چنان دگرگون بود که چند بار زمین خوردم، ولی نگذاشتم پدرم متوجه شود. وقتی از کوچه پس کوچه‌ها به طرف حرم رفتیم، به جایی رسیدیم که شنیدم می‌گویند این‌جا تلّ زینبیّه است. تا این را شنیدم، حالم به شدت دگرگون شد و از حال رفتم و نزدیک بود به زمین بیفتم، ولی پدرم کمکم کرد و به دیوار تکیه دادم. ➖ وقتی داشتیم به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرّف می‌شدیم، پدرم به من گفتن من از حضرت ابوالفضل علیه السلام خجالت می‌کشم، چون در سفر اوّلم که تازه داماد شده بودم، وقتی زیارتنامه را خواندم، گوشه‌ی رواق نشستم و بدون توجّه، کیسه‌ی چپق نویی که همراه داشتم، بیرون آوردم و چپق چاق کردم و چند پُک زدم. خادم حضرت به طرفم آمد و گفت: عمو این‌جا و چپق؟؟ تا این حرف را زد، من به خود آمدم و غرق در شرمندگی شدم و چپقم را خاموش کردم. از آن موقع تا حال من از حضرت ابوالفضل علیه السلام شرمنده‌ام. ➖ من به پدرم گفتم این‌که عیب نیست. اتفاقاً اگر جایی در کُره ی زمین برای چپق کشیدن مناسب باشد همین خانه‌ی حضرت ابوالفضل علیه السلام است. دلنشین‌تر از این‌جا کجا که آدم احساس راحتی کند و یک چپق دلچسب بکشد؟ این حرف را که پدرم شنید، سرحال شد و با هم به حرم مشرف شدیم. منبع: کتاب مصباح الهدی، ص ۳۰۸ @doolabi
*دوستی تعریف میکرد* *پدرم در سال چهل شمسی از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،* *در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست* *( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )* *بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟* *روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!* *وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :* *در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند* *از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ،* *من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :* *حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد* *من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!* *بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد* *گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته* *آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم* *وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت* *وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :* *آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،* *من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است* *حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،* *لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!* *تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید* *و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!* *وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم* *همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،* *همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،* *و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده* *و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....* *اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره @doolabi
حاج اسماعیل دولابی: غذایی که از روی محبت پخته شود ، افرادی که سر یک سفره با محبت بشینند آن غذا و آن سفره بهشتی است هرجا از روی محبت و صفا جمع شوند آنجا بهشت است. @doolabi
🔸مرحوم حاج آقا اسماعیل دولابی می گوید : 🔹شخصی را سراغ دارم که بیش از چهل سال در طلب امام زمان صلوات الله علیه بود ؛ بعد از چهل سال ریاضت و عبادت به محضر منور حضرت مهدی صلوات الله علیه مشرف شد. 🔹وقتی خدمت آقا رسید از حضرت گلایه عاشقانه کرد: « شما که سرانجام مرا به محضر پذیرفتید، ای کاش یک مقدار زودتر مرا می پذیرفتید و من این همه غصه نمی خوردم و عذاب نمی کشیدم؟ » حضرت فرمودند : اگر زودتر ما را می دیدید از ما نان و سبزی می خواستی! حالا که چهل سال زحمت کشیده ای می فهمی که چه بخواهی... @doolabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره): در ایام سوگواری اهل بیت و خصوصاً امام حسین علیهم السّلام چند شب درون خانه‎تان پرچم یا پارچه‎ی سیاهی بزنید و لباس سیاه به تن بچّه‎ها بکنید و دور هم بنشینید و خودتان چند بیت از همان نوحه‎های ساده‌ی قدیمی‎ بخوانید که به فطرت نزدیک‌تر است و با هم سینه بزنید. آن‎وقت ببینید خدا و اهل بیت علیهم السّلام از فضل و عنایت، با شما و خانواده‎تان چه‎ها می‎کند. کتاب: مصباح الهدي ص ٣٠٦ علیه السلام @doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی: از مجلس ذکر خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام هیچ‌گاه قصد رفتن نکنید؛ وقتی وارد شدید، طوری باشید که تا قیامت همان‌جا خواهید بود؛ اگر هم بیرون می‌آیید، بدون قصد بروید. @doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی: یاد کردن از عزای امام حسین (علیه السلام) چه در خوشحالی، چه در غم، همه وقت شیرین و خوب است. فضا شکاف است. اصلا عزای امام حسین علیه السلام یک تجلی دارد که دیوارهای بسته را می شکافد و باز می کند. کشتی اش خیلی سریع است. آنقدر سرعت دارد که کشتی های دیگر احتیاط می کنند. امير المؤمنين علیه السلام، ائمه علیهم السلام کشتی هایشان را در شریعه نگه می دارند تا کشتی امام حسین علیه السلام بیاید و برود. از بس که سریع می رود. کشتی امام حسین علیه السلام خیلی سریع است؛ یعنی در این دستگاه، زود گناه ها بخشیده می شود و زود خلق را صاف می کنند. تا دل هایشان به گریه می افتد دیگر هیچ چیز برایشان باقی نمی گذارد؛ پاکشان می کند. البته اگر باز حرف بزنند، غیبت کنند، تهمت بزنند، آن چیز دیگریست و اِلّا آن وقت که دلش می شکند، امام حسین علیه السلام یک نوری دارد که مال خداست، آن را در قلب می ریزد. دل شکسته خیلی سریع از گرداب بیرون می آید. آن نور برای قضای حاجات خیلی سریع است. « سَفينَةُ الْحُسَيْنِ اَسْرَعَ ». اسرع یعنی سریع تر. حتى عرض کردم که کشتی های دیگر خودشان را کنار نگه می دارند که این کشتی غرقشان نکند. خیلی با خدا سرعت دارد. 📚کتاب طوبای محبت، جلد پنجم مجلس سوم ص ۹۴ @doolabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرحوم حاج‌محمد اسماعیل دولابی: ‏در حدیث قدسی است که خدا می‌فرماید اگر کسی از خواب بیدار شد و وضو نگرفت بر من جفا کرده است و اگر وضو گرفت و دو رکعت نماز نخواند بر من جفا کرده است و اگر نماز خواند و از من چیزی نخواست، بر من جفا کرده است و اگر از من چیزی خواست و من به او ندادم من بر او جفا کرده‌ام؛ این عبارت آخر یعنی ای بنده ی من من جفاکار نیستم. @doolabi
مرحوم حاج محمداسماعیل دولابی: قبل از بارش باران تندبادی بر می‌خیزد و گرد و غبار زیادی بر پا می‌کند و همه‌ی خس و خاشاک‌ها و آشغال‌ها را از روی زمین جارو می‌کند. اما اگر کمی صبر کنیم، باد آرام می‌گیرد و باران می‌بارد و سپس ابرها کنار می‌روند و هوا لطیف و آفتابی می‌شود؛ آشوب‌ها و نابسامانی‌هایی که در روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است نزدیک‌تر شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر ظهور را بشارت می‌دهد. ان شاالله @doolabi