🔹 رسول خدا صلي الله علیه وآله فرمودند :
✅شش توصیه را از من قبول کنید تا
من هم بهشت را برای شما ضمانت کنم:
1⃣ هرگاه سخن گفتید دروغ نگویید
2⃣اگر وعدهای دادید برخلاف آن عمل نکنید
3⃣اگر امانتی به شما سپرده شد خیانت نکنید
4⃣چشمان خود را [از حرام] فرو بندید
5⃣ پاکدامن باشید
6⃣دست و زبان خود را [از حرام] نگه دارید.
📚خصال شیخ صدوق، ج۱،ص۳۲۱
🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 نکته ای برای #دنیا و #آخرت !
⭐️درد شما #گناه است و دوای درد شما #استغفار است ...!
#استغفار چنتا از گناهان ما را دوا می کنید ⁉️‼️
باور کنید دوای ما #استغفار است
#ترک_گناه
#حاج_آقا_جاودان
🌋 @doostibakhoda
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
#لاامیرالمومنین_الاعلے
#مبلغ_غدیر_باشیم
#فضائل_ومناقب
💢رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموند:
همانا خداوند تبارک وتعالی از بالای هفت آسمان میان من وعلی بن ابی طالب علیه السلام اخوت و برادری ایجاد کرده و دخترم را به ازدواج او در آورده و بر این مسئله ملائکه مقربش را نیز گواه و شاهد گرفته، و او را وصی و جانشین من قرار داده است.
پس علی علیه السلام از من است و من از اویم، دوستدار او دوستدار من است و دشمن و کینه دار او دشمن و کینه دار من است.
و همانا ملائکه با محبت او بسوی خدا تقرب می جویند.
📚 بشارة المصطفی ، ص۷۰
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
🌋 @doostibakhoda
☘ صلوات سبب رفع عذاب قبر
🌸 صلوات سبب رفع عذاب قبر است، چنانچه زنی دختری داشت آن دختر وفات نمود و مادرش در خواب دید که به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است و با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و زاری آغاز نمود چند روز به حال فرزندش اشک میبارید و مینالید تا این که بار دیگر آن دختر را در خواب دید. خوشحال و شادمان و در روضه فردوس خرامان اشک میریخت و به او گفت: ای دختر آن چه بود که من میدیدم و این چه صورت است که مشاهده میکنم؟
🌸 جواب داد: ای مادر! به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه دیدی و در این روز ها عزیزی به کنار قبر ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آنها را به اهل گورستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت.
🌸 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز فرمودند :
بسیار بر من صلوات بفرستید. زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در قبر، و نور است در صراط، و نور است در بهشت.
📚 بحارالانوار، ج۹۴، روایت ۶۳
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر آغاز هر نامه نام خداست🌷
که بینام او نامه یکسرخطاست
وصبح؛🌸
سرآغاز دفتر زندگی است
پس شروع میکنیم صبح وروزمان
را باتوکل به اسم اعظمت﷽
به امید یکروز خوب و با نشاط
وسرشار از برکت و رحمت…
الهےبہامیدتو❤️
🌋 @doostibakhoda
💠 #حديث_روز چهارشنبه 16 مرداد 1398
🔺 مهربانی با کوچکترها و احترام به بزرگترها
✳️امام_علی_(علیهالسلام) :
🔸 اِرحَم مِن أهلِكَ الصَّغيرَ ، ووَقِّر مِنهُمُ الكَبيرَ .
🔹 با كوچك ترهاى خانواده ات مهربان باش ، و به بزرگ ترهايشان احترام بگذار .
📚 الأمالي للمفيد : ص ۲۲۲ ح ۱
🌋 @doostibakhoda
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ مشتری سرچراغی ✨
هوا داشت کم کم تاریک میشد ، باد گرم شبانه ای از سمت کویر به سوی شهر میوزید ، به سمت کلید برق رفتم تا آنرا خاموش کنم ، چه روز عجیبی بود حتی یک پیراهن هم نفروخته بودم
در همان لحظه خانمی به همراه دختری جوان وارد مغازه شد ، چند لحظهای صبر کردم ، بعد از سلام و خوش آمد گویی گفتم امری داشته باشید در خدمت هستم ، چیزی برای خرید نیاز دارید ؟ بدون اینکه حرفی بزنن به لباسهای آویزان شده به رگال های چسبیده به دیوار نگاهی انداختن ، از نگاه بی میلشان به نظر میرسید هیچکدام از اجناس مغازه برای آنها جذاب نبود ،
همچنان که خداحافظی میکردند آرام به سمت درب خروجی میرفتند ، دوباره به سمت کلید برق رفتم تا آنرا خاموش کنم و در مغازه را ببندم که ناگهان دختر جوان برای چند لحظه ایستاد و به لباسی که روی مانکن درب ورودی بود خیره شد و چندباری آنرا خوب ورانداز کرد ، صورتش را به سمت من چرخاند و گفت : آقا میتونم این لباس رو پرو کنم؟
در حالی که دستم را از کلید برق جدا کردم گفتم : حتما ، اجازه بفرمایید لباس رو از تن مانکن بیرون بیارم ...
دختر جوان بهمراه مادرش به سمت اتاق پرو رفتن ، چشمانم را به سمت آسمان بردم و دعا میکردم که خانم لباس را بخرد که امشب دست خالی از مغازه بیرون نروم ، چند دقیقه ای گذشت و دختر در حالی که لباس را روی دستش انداخته بود به سمت من آمد ، پرسیدم خانم چطور بود ، قیمت را که پرسید بعداز شنیدن قیمت چند لحظهای مکث کرد ، از من پرسید که آیا تخفیف داره یا نه ، با دست به نوشته ی روی دیوار اشاره کردم (( قیمتها مقطوع است ))
دختر در حالی که لبخند ملیحی به لب داشت گفت باور کن اگه این نوشته رو میدیدم وارد مغازه نمیشدم ، گفتم : یکی از آداب کاسبی کردن سر چراغی هستش که قبل از روشن کردن چراغ مغازه یا خاموش کردنش سعی میکنم هوای مشتری رو داشته باشیم.
دستگاه کارت خوان رو روبروی دختر جوان گرفتم و گفتم اگه لباس رو دوست داری خودت به خودت یه مبلغی رو تخیف بده ، مادرش گفت این دختر من یه کم تو پول دادن بی انصافه شما بفرمایید چقدر تقدیم کنم ، قیمت لباس رو گفته بودم و تخفیف رو به مشتری سپردم که بعداز کشیدن کارت متوجه شدم یه مبلغ کوچیکی اضافه تر از قیمت لباس پرداخت کرد.
گفتم : خانم خدمتتون عرض کردم که میتونید به خودتون تخفیف بدید پس چرا اضافه کشیدید ، بعداز این که لباس بسته بندی شده رو از من گرفت و در حالی که داشت از مغازه بیرون میرفت برگشت و گفت : همیشه سرچراغی که نباید مال مشتری باشه بزار یه دفعه رسم سرچراغی سودش مال فروشنده باشه ، از مغازه که بیرون رفت دستام رو به عنوان شُکر بالابردم ، به سمت نوشته ی روی دیوار رفتم (( قیمتها مقطوع است )) و اون رو کَندم ، لامپ مغازه رو خاموش کردم و اون روز به پایان رسید.
#رضا_حیدری
🌋 @doostibakhoda