✨✨
✨
🔅امام محمد باقر(علیهالسلام):
🌿 «خداوند، زمین را
به دست قائم(عجل الله تعالی)
زنده میکند.»
✍تأویلالایاتالظاهره، ص۶۳۸.
#حدیث
#امام_زمان
✨✨✨✨✨✨✨
🕋 @doostibakhoda
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚❓گفته می شود اگر 313 یار برای امام زمان (عج) پیدا شود حضرت ظهور می کنند؟ چطور می شود بین این همه انسان مخصوصاً بین شیعیان کشور ما این مقدار یار وجود نداشته باشد؟
🎙 حجت الاسلام و المسلمین #محمدی
#اعتقادات
🕋 @doostibakhoda
معلم شهیدی که درس شهادت را در کلاسهای شهامت تدریس کرد
🔹شهيد محمد رمضانی از نظر اخلاقی بسيار مهربان و رئوف بود و مقيد به انجام واجبات الهی و تکمحرمات و حدالامكان انجام مستحبات و ترک مكروهات بود.
🔹رمضانی فردی فعال و پركار بود و لحظهای از كار و كوشش دريغ نمیكرد و به موازات تحصيل به كار و كوشش مشغول بود.
🔹این شهید والامقام در حين تحصيل فردی كوشا و نمونه و با شهامت بود و با معلمين و همكلاسیهايش الفت و انس زيادی داشت و هميشه لبخند دوستی بر لبانش بود.
🔹نقل قول همرزمان شهید آمده است: " محمد درس را رها كرد و گفت: دانشگاه جبهه است و به دانشگاه جبهه روی آورد. او در نمازهای جماعت شركت میکرد و به همسايهها سركشي و از احوالشان جويا میشد.
#معرفی_شهید
🕋 @doostibakhoda
✨✨
✨
❓آقا! دلمان گرفـــت، کــی مـیآیـــی؟
❓آن سیصد و سیزده نفر جور نشد؟
🪴 اللّــهـمّ عـــجّـــل لولیّـــک الفـــرج 🪴
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
🕋 @doostibakhoda
زغربتش چه بگویم که سینه ها خون است
برای صادق زهرا مدينه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که داغ غربت لیلی حدیث مجنون است
سالروز شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت عرض میکنم 🖤
#شهادت_امام_جعفر_صادق
▪️دینِ خدا را عده ای در دام می بردند
تحریفِ خود را در دِلِ اسلام می بردند...
▪️با دیدنِ ریشِ سفیدش دشمنان ای کاش
حداقل او را کمی آرام می بردند...
▪️عمامه ی صدق خدا روی تنش باز است
شاید شهید عشق را احرام می بردند...
▪️وقتی رئیس مذهب شیعه ست یعنی که
پخته ترین را جاهلانی خام می بردند...
▪️داغی که افتاده به قلب شیعیان این است
تطهیر را با گفتن دشنام می بردند...
▪️وقتی که فکر حاکمان شهر مسموم ست
یعنی که مذهب را سوی اعدام می بردند...
🏴شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه، #امام_صادق علیه السلام بر #امام_زمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش تسلیت باد.🕊
♥️🦋♥️
🕋 @doostibakhoda
1_6550433718.mp3
2.71M
🔊 تفسیر صوتی قرآن کريم🌹
✍برنامهی شیطانی قوم حضرت شعيب عليهالسّلام برای مؤمنین چه بود؟
✍فرزند کمتر زندگی بهتر، مخالف سخن خداست
🎙مفسّر: حاج آقای #قرائتی
📖 سوره #اعراف_آیه_86
📲در ثواب تبلیغ معارف قرآن سهیم باشید.
💠منبع: تفسیر گویای قرآن کریم
🕋 @doostibakhoda
📘#داستانهایبحارالانوار
💠بوی بهشت
🔹یکی از خدمتگزاران #امام_صادق علیه السلام به نام سالمه میگوید:
حضرت وقت احتضار (از شدت اثر سمی که به ایشان داده بودند) بی هوش بودند، هنگامی که به هوش آمدند، فرمودند:
«به حسن افطس هفتاد دینار بدهید و به فلانی این مقدار و به دیگری فلان مقدار.»
🔹عرض کردم: به کسی این همه پول میدهید که شمشیر کشید و قصد کشتن شما را داشت؟
در پاسخ فرمودند:
آیا مایل نیستی من از کسانی باشم که خداوند درباره آنها میفرماید:
(والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب)*۱
« آری! ای سالمه! خداوند بهشت را آفرید و بویش را خوب و مطبوع قرار داد و بوی دل انگیز بهشت از مسافت دو هزار سال به مشام میرسد و همین بوی خوش به مشام دو دسته نمی رسد:
1⃣ عاق پدر و مادر
2⃣ قاطع صله ارحام
۱* [سوره رعد آیه ۲۱]
📚بحار: ج ۷۴، ص ۹۶.
#شهادت_امام_صادق علیه السلام تسلیت باد.🏴
♥️🦋
🕋 @doostibakhoda
🌹 🌹 🍃 🌹 🍃 🌹 🌹
قال ابا عبدالله عليه السلام:
مَعَاشِرَ الشِّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا
امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
اى جمعيت شيعه براى ما زينت باشيد ، و باعث ننگ ما نباشيد
منبع: بحار الأنوار ؛جلد 65 ،صفحه151
گاه مايي كه ظاهر مذهبي داريم ناخداگاه كاري مي كنيم كه مردم از دين برميگردند . مثلا جواب سلام نمي دهيم – صوت مداحي را تا نيمه شب در خيابان بلند مي كنيم . لباس كثيف مي پوشيم . سر مردم كلاه مي گزاريم و ..
به هرحال بايد مواظب باشيم كه آبروي دين را نبريم
داستانك 1:
مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد.
راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 پنس اضافه تر می دهد!
می گفت: چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه؟
آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی...
گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم. پرسیدم بابت چه؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم.
با خودم شرط کردم اگر بیست پنس را پس دادید بیایم. فردا خدمت می رسیم!
ميگفت: ماشين كه رفت؛ تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد.
من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنس می فروختم
داستانك 2:
گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا ، مال او را حفظ می کند. من دزد مال او هستم ، نه دزد دین.
اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت
آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است
🕋 @doostibakhoda