⭕️ انقلاب اسلامی: لرزهای در گسلهای سیاست ایرانی
دانش سیاست، دانش ادارهی ساحت عمومی و نظام اجتماعی است. لذا وقتی در حوزه عمومی جامعه، یک #انقلاب_اجتماعی یا #انقلاب_کبیر رخ میدهد، بنیان سیاست اساسا دگرگون میشود. درست همانگونه که بعد از #انقلاب_سیاسی، رژیم سیاسی متحول میشود، در انقلاب اجتماعی حتی نهاد علم سیاست نیز در معرض تغییرات بنیادین قرار میگیرد؛ چراکه باید ترتیبات و تنظیمات جامعه از نظام ارزشی متفاوتی تبعیت کند. چنین تغییراتی لاجرم گسلهای تاریخی در سیاست یک ملت را تشدید خواهد کرد و پیامدهایی نیز از خود بهجای خواهد گذاشت.
پیروزی #انقلاب_اسلامی در ایران، گسلهای سهگانهی سیاست در ایران معاصر را فعال کرده است. امروزه اگرچه آثار آوار این زلزلهها برای ما مشهود است، اما کمتر به این نکته توجه کردهایم که به جای آوار، به شناخت گسلها توجه کنیم و فضا-سیاست کشورمان را از آثار این گسلها ایمن نگه داریم. ترمیم و اعتلای سیاست ایرانی و ساخت کشوری قدرتمند و موثر در تحولات سیاسی جهان چنین توجهاتی را بهجد نیاز دارد. فراموش نکنیم که هرچقدر در حوزه #تکنولوژی و بهداشت و عمران و ... هم که پیشرفت کنیم، بدون یک بنیان مستحکم سیاسی دانشبنیان که سرشار از حکمت تاریخی این سرزمین باشد، در دستیابی به قدرت پایدار و بالنده با نقصان مواجه خواهیم بود. دانش سیاسی بومی، مهمترین رکن پیشرفت ایران اسلامی است. آن را دریابیم.
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://eitaa.com/doranejadid
⭕️ یوتوپیااندیشی برای تحول در سیاست
#انقلاب_اجتماعی یعنی تحول در نظم حاکم بر جامعه؛ یعنی آهنگ خروج از نظم مألوف به هوای نظم مطلوب؛ نظمی که لاجرم در #شهر، خودش را متجسد میکند و هرگونه زیستگاهی، تجسد رویایی از #نظم است. انقلاب اجتماعی یعنی سیاستورزیای تازه و ناگزیر، یعنی برآوردن و پردازش زیستگاهی بدیع. تبعا چنین نگاهی را میتوان با برچسب رادیکال به حاشیه راند یا آن را یک فانتزی آرمانگرایانه نامید؛ اما سخن من در این مجال، از جنس تقلا برای طراحی آرمانشهر و ترسیم یک خیال و #رویای_اجتماعی است. قصد ندارم نخی از دامن اندیشهام را به سیاست عملی گره بزنم. در قامت یک اتوپیست میخواهم در افق رویاهایی که در تاریخ ساختهاند به پرواز درآیم و خیال جدیدی بسازم که همگی با هم بهواسطه آن خیال به هم گره بخوریم. در یوتوپیاسازی میخواهیم مرزهای تفکر سیاسی بشر را توسعه دهیم، بدون آنکه متنعم از خوانی باشیم یا وجیزهگوی سلطانی. بگذریم...
مطلوب یک انقلاب اجتماعی، بهصرف تعویض و جایگزینشدن حاکمان و کارگزاران بهدست نمیآید. این را در انقلاب اجتماعی خودمان، یعنی #انقلاب_اسلامی میتوانیم شاهدش باشیم. بقا و دوام دوگانههای پرمخاطرهای همچون: «تعهد یا تخصص»، «انقلابی یا محافظهکار»، «عملگرایی یا نظرزدگی»، «اسلام یا مدرنیته» و ... همگی نشان میدهند که هنوز با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب سیاسی اسلامی، بستر حرکت برای تحول اجتماعی و معماری جامعهی جدید ایرانی-اسلامی همچنان نامساعد است و آگاهی مناسب و افق روشنی در رگ و جان این حرکت هنوز نضج نگرفته است.
انقلاب اجتماعی یعنی تحول در الگوی زیست جمعی؛ یعنی برانداختن آسودگی ناخوشایند و دلسپردن به تقلایی برای ساختن یک خیال سیاسی. یعنی تغییر صورت شهر یعنی ساختن یک یوتوپیا.
همچنانکه #اور را نمیتوان #پولیس دانست، پولیس هم «کامیونیتی» نیست؛ کامیونیتی هم غیر از «بورگ» است و بورگ غیر از «سیویتاس» و سیویتاس غیر از «مدینه»؛ زیستگاهی که میخواهیم غیر از همه اینهاست. زیستگاه ما چیست؟ زیستگاه ما چه تمایزی با این صورتهای تجربهشدهی تاریخی دارد؟ آیا میتوان در سیویتاس زیست و از تمدنی نو سخن گفت؟ غرب جدید به پولیس اندیشید، اما سیویتاس را ساخت؛ امروز که ما به #مدینه و #ساتراپ میاندیشیم، چهچیزی را میخواهیم بسازیم؟
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ انسان: داستان تکراری ایستادن در بحران
چگونه نظمهای سیاسی از دل محیطهای آنارشیک متولد میشوند؟
هیچ فکر و اندیشهای در خلاء متولد نمیشود و در ساحل رشد نمیکند. بلوغ نظامهای فکری مرهون ایستادن و خوشدرخشیدن در کاروزارهایی چالشهایی است که انبوهی از سوال و مساله را بر سر نظام فکری آوار میکنند و او را به تحرک و تکامل وامیدارند. تولد صلح #وستفالیا از دل بحرانهای صدسالهی اروپا و فراگیرشدن این #نظم اروپایی در سرتاسر جهان -چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم- یکی از این تجربههای بشری است که در سه قرن گذشته آن را تجربه کردهایم. نظامهای فکری در مواجهه با چالشهای میدانی درصدد آن برمیآیند که آرایش عناصر میدان را بهنحوی تغییر دهند که نظم مطلوبشان در آن هویدا شود.
تفکر اسلامی نیز از بدو تولدش در میدانهای مختلف به چالش کشیده شده و بالیده و بر قوام و نظاممندی درونیاش برای محیطسازی افزوده است. ظهور تمدن باشکوه خلافت و سلطنت اسلامی از قرن دوم تا قرن هفتم این مدعا را تصدیق میکند. اینک اما این #نظام_فکری در آوردگاه جدیدی ایستاده که #جهان_معنایی_وحیانی را از درون تهی میکند. آیا این نظام دوام خواهد آورد و بلوغ دیگری را تجربه خواهد کرد یا جذب هاضمهی #رنسانس خواهد شد و به یک خردهفرهنگی در کنار خردهفرهنگهای #جهان_مدرن تبدیل خواهد شد؟ پاسخ به این سوال منوط به تحول نظری در نظام فکری اسلامی است؛ از یک #انقلاب_الهیاتی بگیرید تا یک #انقلاب_روش_شناختی و #معرفت_شناختی که قدرت راهبری یک #انقلاب_اجتماعی را داشته باشد؛ و الا فلا...
#انقلاب_اسلامی
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
.
⭕️ عقلانیت دینی و خرد دولتساز
🔸 معمای دولت در وضعیت ایران معاصر (1)
تامل پیرامون #دولت_سازی یکی از گذرگاههای معمایی #ایران_معاصر در مواجهه با #مدرنیته است که دشوارهی دامنهداری را در سیاست کشورمان رقم زده است.
دو مسالهی نظری و یک اضطرار عینی، این تامل را ضروری میکنند:
اولا، #عقلانیت_دینی میتواند بهعنوان منبع غنی معرفتی و الهامبخش، ترسیمکنندهی #نظم_سیاسی متناسب با زیستجهان مسلمانان باشد؛ البته در این مراجعه ضرورت دارد که به تناسبات عصر حاضر توجه شود. مراجعه به نص برای اصطیاد #نظم با این تصور که در خلاء و بدون توجه به جنس و سنخ موضوعات میتوان به حیات دینی دست یافت، به #اتوپیاگرایی میانجامد.
ثانیا، تحول در تفکر سیاسی که با طلوع عصر مدرن رخ داده است، تامل در #استیت و #خرد_استیتساز را گریزناپذیر میکند؛ درعینحال که این تحول را باید به چشم مرحلهای از مراحل تکامل سیاسی جامعهی بشری دید، اما نباید آن را سقف #اندیشه_نهادی انگاشت. فرارفتن از این عقلانیت و نهاد، با ملاحظهی الزامات لازم، نهتنها ممکن است، بلکه مختصات #عقلانیت_دینی و تجربهی نیم قرن اخیر این امکان را تقویت کرده و آن را به یک افق سخت و پیچیده، اما قابل دستیابی تبدیل میکند.
تحقق #انقلاب_اجتماعی اسلامی و قرارگرفتن در اقتضائات فرآیندی #جامعه_پردازی جدید، اندیشیدن به دولت و تئوریپردازی معطوف به #دولتسازی ایرانی-اسلامی را به اولویت نخست اندیشهی سیاسی تبدیل کرده است. نهاد دولت، فاعل برتر جامعهپردازی است و کامیابی در این انقلاب لاجرم به تاسیس ساختِ سیاسیِ متناسب با این فرآیند نیاز دارد.
#انقلاب_اسلامی
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
با توجه به تفاوت «تعریف نظری و مفهومی» با «تعریف کارکردی و کاربردی»، همچنین عطف به نقش مهم فلسفه و منطق و #روش_شناسی در #تعریف یک امر، سوال مهم این است که «دولت چیست؟» و «دولتسازی چگونه محقق میشود؟» در بسیاری از مواقع، وقتی از #دولت و #دولتسازی صحبت میشود، این امر به #انتخابات، خصوصا انتخابات قوهی مجریه فرو کاسته میشود. ازاینرو وقتی از ضرورت دولتسازی در ایران صحبت میکنیم، بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی با تعجب میپرسند: #مگر_ما_دولت_نداریم؟!
یک معنای بسیار سطحی از #دولتسازی این است که رفتن شاه و آمدن امام خمینی به ایران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی را معادل تشکیل #دولت_مطلوب_اسلامی بدانیم. این تلقی، جدیترین حجاب دولتسازی در جمهوری اسلامی ایران در قریب به پنج دههی گذشته بوده است. بسیاری با تعجب میپرسند:مگر با رفتن شاه و آمدن امام خمینی و تغییر نظام سیاسی، دولت جمهوری اسلامی تشکیل نشده است؟! این تعجب محصول #شناخت_ناصحیح_از_دولت_بهمعنای_جدید است. معنای جدید دولت در روزگار معاصر همان #استیت است؛ #استیت_مدرن.
واژهای که برای بازنمایی اتفاقی که در #امر_سیاسی_مدرن در جهان رخ داده و #نظم_اجتماعی_جدید را ایجاد کرده، دقیق وضع نشده است. تبعا در جایی که معنای نظری #دولت مبهم باشد، درک ما از ضرورت #دولت_سازی نیز متشتت خواهد بود و تفاهمی برای معماری پیچیده و سرنوشتساز #امر_ملی رقم نخواهد خورد. #انقلاب_اسلامی، نه صرفا یک #انقلاب_سیاسی، بلکه یک #انقلاب_اجتماعی است؛ لذا باید بتواند علاوهبر تغییر حاکمان و رژیم سیاسی، طرح جدیدی برای #جامعه_پردازی را نیز ترسیم کرده و پیاده نماید تا «نظم اجتماعی مطلوب»اش جایگزین «نظم اجتماعی موروث» گردد. لازمهی این امر #دولت_سازی است.
آیتالله خامنهای فرمودهاند:
ما #جامعه_اسلامی نداریم؛ ما #دولت_اسلامی هم نداریم! از آن مراحل چندگانهای که ما مطرح کردیم، هنوز در دولت اسلامیاش ماندهایم. بعدازاین، ایجاد یک دولت اسلامی است. یعنی ایجاد تشکیلات مدیریّتیِ اسلامی برای کشور. ما در این قضیه هنوز خیلی فاصله داریم تا به مقصود برسیم.
1396/06/06
#منطق
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
https://virasty.com/Mhtaheri