🎧!“•••
⋆.
لحظہا؎درگذرازخاطرھها
ناخودآگاھدلمیادتوڪرد؛…ـ!
خندھآمدبہلبمشادشدم
گویۍازقیدغمآزادشدم....シ❁-
⋆.
📼⃟🎼¦⇢ #hero
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
@dokhtarane_hazrate_zahra
#رفیقانه🌥
«🍓🎡»↯
.
.
مےنِویسَمڪِہبِمونِہࢪو؎قَلبَماینحَقیقَٺ
ڪِہبِھجُزٺومَننَداࢪمـیِہࢪفیقبـٰامُحَبَـٺシ︎
بفرست براش🕊
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱
@dokhtarane_hazrate_zahra
هدایت شده از 「 منتظران ظهور」
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️🏻باور نداریم خدا دوربین داره!
👤 استاد رائفی پور
هدایت شده از ••| استوࢪے طوࢪے |••
دوره های آموزشی کاملا رایگان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #من_میترا_نیستم #پارت۳۸ فصل ششم(خانه جدید)💕 مهری و مینا می گفت:《شما که تو جبهه ای
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#من_میترا_نیستم💗
#پارت39
فصل ششم (خانه جدید)💗
یک شب یکی از همسایه ها ما را برای عروسی پسرش دعوت کرد .مادرم و شهلا نیامدند زینب به خاطر اینکه من تنها نباشم
به عروسی امد. آن روز زینب روزه بود. وقتی وارد خانه همسایه شدیم ، هنوز اذان مغرب نشده بود. آن ها با میوه و شیرینی از پذیرایی کردند. زینب از اول با من شرط کرد که جلوی آن ها طوری رفتار نکنیم که آن را بفهمند روزه است. من هم
حرفی نزدم وقت اذان که شد، او خیلی آرام و بی سروصدا برای خواندن نماز به خانه رفت.
یک شب هوا خیلی سرد بود، متوجه شدم که زینب توی رختخوایش نیست. آرام بلند شدم و دنبالش گشتم. سراغ اتاق خالی خانه رفتم. در را باز کردم ، زینب تمام قرد با چادر سفید روی قبله مشغول خواندن نماز شب بود. اتاق آنقدر سرد بود که آدم لرزش می گرفت. منتظر ماندم تا نمازش تمام شد، می خواستم زیب و از این اتاق سرد بیرون بيرم ، تمام ترسم از این بود که او با آن جئه ضعیفش مریض شود. وقتی نمازش تمام شد و متوجه من شده قبل از اینکه حرفی بزنم، با بغض به من نگاه کرد. دلش می خواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینیم. در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از نماز خواندن لذت ببرد به خاطر روح پاکی که داشت، خواب های قشنگی می دید . زینب
دلش زندگی می کرد. به خاطر همین خیلی دوست داشتی بود.
او به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی علاقه داشت، و در کنار درس و مدرسه در کلاس های عقیدتی بسیج و جامعه زنان شرکت می کرد. جامعه زنان در خیابان فردوسی قرار داشت. استاد کلاس اخلاق زینب «آقای هویدافر» بود. او و خواهرش هر دو از معلم های دوره عقیدتی بودند. آقای هویدافردریکی از جلسات از همه افراد کلاس خواست که دعای نور حضرت زهرا (بشیر ال ال الجيم بسم الله الثور، بسم الله نور التمور بشم اللير و علی ثور، بسم الله الذي ومدير الأمور بشم الله الذي خلق الورم النور الحمد لله الذي خلق الورون الثور وآل الثور على الطور في كتاب مسطور في رق منشور بقدر مقدور على تي مخور الحمد لله الذي هو بالعمور و بالقرمور، وعلى الشراء والنماء مشكور، وصلى الله على | سینا ممممم؛ وآله الطاهرين.) را حفظ کنند و در همان جلسه تأکید زیادی روی دعای نور کرد. او قول داد بعد از حفظ دعا توسط افراد کلاس، تفسیرش را هم درس بدهد. زینب همان شب در خانه دعا را حفظ کرد. شب که خوابید، خواب عجیبی دید و ...
ادامه دارد
#پارت39
@dokhtarane_hazrate_zahra
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
(:🌻📖:)
10 - و کسانی که کافر شده و آیات ما را تکذیب کردند اهل آتشند که در آن ماندگار خواند بود، و بد سر انجامی است
11 - هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد، و هر که به خدا ایمان آورد، قلب وی را هدایت کند، و خدا به هر چیزی داناست•
📖🖇➪@dokhtarane_hazrate_zahra