eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
55.5هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
شهید مصطفی صدرزاده: شیعه‌ی مرتضی علی(ع) باید با رفتارش عشقش را ثابت کند. کسی که توی هیئت فقط سینه می‌زند، خیلی کار بزرگی نمی کند. باید رفتار و کردارمان در زندگی و برخورد با دیگران ثابت کند که یک شیعه واقعی هستیم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ در خواستگاری از کجا بفهمیم طرف مقابل میگوید؟ حسین : 🌀 4- اگر شما شرایط ویژه ای دارید برای مثال وضعیت مالی پدرتان خوب است و تردید دارید که برای ارزشهای خودتان به خواستگاری آمده یا هدف دیگری دارد میتوانید به او بگویید تصمیم دارید کاملا مستقل باشید و از دارایی پدرتان هرگز استفاده نکنید یا خانم می فرمایند من شاغل هستم و حقوق دارم تردید دارم آقا برای پول و شغلم آمده یا نه . باز هم کاری ندارد شما میگویید شرط من این است که پولی راکه در می آورم نمیخواهم در زندگی خرج کنم و برای آن برنامه ای دارم و نمیخواهم آنرامصرف کنم . البته نمیخواهم این را بگویم توی زندگی من و تو نداریم ولی شما میخواهید او راامتحان کنید ، بعد میگویید من می خواستم دلم آرام بگیرد وگرنه من و شما نداریم و دیگری توکل به خدا و ائمه معصومین داشته باشیم ، فرصتی هم داشته باشیم تا بتوانیم اینها را بفهمیم و از پیش خدا دست خالی برنگردیم . روایت داریم : النجاه فی صدق .نجات در راستگویی و درست کاری است. [پس دوستان عزیز، را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم] .•°``°•.¸.•°``°•                                                       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´ 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
** [مواد لازم]موز ۳ عدد یخ زده خامه صبحانه یک بسته یا ۲۰۰ گرم شیر نصف لیوان پودر کاکائو ۲ قاشق غذاخوری وانیل نوک قاشق چایخوری عسل ۲ قاشق غذاخوری 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰هر که بغض علی را دارد منافق است❗️ 🔹شیخ راشد العفاسی (از قاریان برجسته معاصر و مبلغین مطرح ) موزیک ویدیویی را به مناسبت عید غدیر منتشر کرده و در حساب توئیتر خود اذعان داشته: همه ی ما علی را دوست داریم و تنها منافقین بغض علی دارند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوره های آموزشی کاملا رایگان
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ #سفیر 📒 «خاطرات سفیر» ⏪بخش چهاردهم: اونا دنبال راه حل هستن چون مشکل اصلی کشورهای خودشون
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «خاطرات سفیر» ⏪بخش پانزدهم: «روز اعتصاب - مستند آرته» صبح راه افتادم برم مرکز شهر چند تا کار اداری انجام بدم و خیلی زود برگردم دانشگاه. یه سر رفتم بانک. یه سری هم به اداره ی تأمین اجتماعی زدم. یه نظارتی هم به کار فرمانداری نمودم تا مطمئن بشم همه ی کارمندها سر کارشون هستن و کاراشون رو انجام می دن و پیگیر امور خلق الله هستن. چه قدر خیالم راحت شد وقتی همه قول دادن در غیاب من هم همون قدر کار کنن که در حضور من! کارم تموم شده بود. داشتم تصمیم می گرفتم که اراده کنم و برم دانشگاه. همون طور که می دونید ما خدا نیستیم و بین تصمیم و اراده مون فاصله است و گاه ممکنه یه فروشگاه خوشکل این فاصله رو تا نیم ساعت زیاد کنه. که متوجه شدم خیابونا بیش از حد معمول شلوغ هستن، توی ایستگاه اتوبوس پر از مرد و زن و ریز و درشت بود. همه به ته خیابون نگاه می کردن و منتظر اتوبوس بودن. اون روز، روز اعتصاب بود. فرانسوی ها، به گفته ی خودشون قهرمان اعتصاب در جهان هستن. اون قدر تعداد اعتصاب در سال زیاده که همه بهش عادت کرده ن. اعتصاب کارمندان راه آهن علیه دولت، اعتصاب پست علیه پست، اعتصاب مردم علیه سگ ها، اعتصاب سگ ها علیه استخوان، اعتصاب دولت علیه ملت، اعتصاب اعتصابگران علیه چیزی برای اعتصاب. خلاصه، اون روز هم روز اعتصاب راننده های اتوبوس بود؛ لابد علیه اتوبوس ها! ملت هم سرگردون توی کوچه و خیابون در به در دنبال یه لقمه اتوبوس، بدون فحش دادن و بد و بیراه گفتن. گفتم که؛ اون جا اعتصاب بخشی از زندگی عادی مردمه. به هر حال من داشتم از این ماجرا به شدت متضرر می شدم. اون روز، روز جلسه ی لابراتور بود. من باید به هر شکلی بود خودم رو تا ساعت ۱۱ می رسوندم دانشگاه. اما اتوبوس کجا بود؟ یه دفعه چشمم به یه اتوبوس افتاد که جلوی روی همه اومد و صاف وایساد توی ایستگاه. راننده، اتوبوس رو خاموش کرد و سوت زنان از اتوبوس پیاده شد. رفتم جلو، سلام کردم. و گفتم: «عذر می خوام. امروز اتوبوس نیست؟» گفت: «نه. امروز اعتصابه.» دوست داشتم بدونم اعتصاب برای چیه؛ به خصوص که داشتم متضرر می شدم و ناخواسته در زنجیره ی نتایج اعتصاب دخیل شده بودم. گفتم: «ببخشید می شه بدونم برای چی راننده ها اعتصاب کرده ن؟» راننده ی اتوبوس یه نگاهی به من انداخت و گفت: «این یه موضوع ملّیه. به خارجی ها ارتباطی نداره» - (آفرین ور پریده! از این حس ملی گراییت خیلی خوشم اومد بی تربیت!) خب، دیگه چی باید می گفتم؟ هیچی! اما واقعا این حس دوگانه ای که توی پرانتز نوشتم سراغم اومد، اگر چه جواب بی ادبانه ای بود، آفرین به این شخص که علیه دولتش هم که تحصن می کنه وقتی مقابل یه خارجی قرار می گیره بهش حق نمی ده که بخواد حتی وارد دعواهای ملی بشه. واقعاً از این کارش خیلی خوشم اومد. من اگر جای رئیسش بودم، حتما تشویقش می کردم. پای پیاده و خیلی دیر رسیدم دانشگاه. ارائه ی گزارش کارم موند برای دفعه ی بعد. ظاهراً یه خبرایی شده بود و من چون دیر رسیده بودم نمی دونستم. اما همه به شدت خوشحال بودن. سیمن همه ی اعضا رو به یه جشن دعوت کرده بود. صحبت از این بود که به محض دریافت ابلاغیه باید این موفقیت رو جشن گرفت. بعد هم گفت که هفته ی بعد برای اتفاق مهم همه تون رو خبر می کنم. من که چیزی سر در نیاوردم. از هر کس هم که می پرسیدم می گفت: «حالا که دیر اومدی وایسا تا هفته ی بعد شگفت زده بشی!» چهارشنبه عصر توی خوابگاه در حال گرم کردن شیر کاکائو بودم که ویدد اومد و بهم گفت که تلویزیون داره یه برنامه درباره ی ایران پخش می کنه. وای. این «وای» برای این بود که اون جا هیچ برنامه ای رو برای معرفی مثبت ایران که هیچ حتی برای معرفی اون چه هست پخش نمی کنن. یقین داشتم جلوه های جدیدی برای ضایع کردن وجهه ی ایران کشف کرده ن و خدا می دونست چه مزخرفاتی رو می خواستن از شبکه آرته نشون بدن. نمی فهمیدم چرا خیلی ها فکر می کردن اون شبکه هنریه؛ در حالی که کاملا خطوط سیاسی رو دنبال می کرد. توی اتاق تلویزیون بودم؛ شیر کاکائو در دست، شکلاتی برپا و دو چشمم دِگران می پاپید! خیلی از بچه ها بودن. بعضیاشون هم از روی کنجکاوی، برای این که بدونن کشور دوست جدیدشون چه شکلیه، اومده بودن. یه فیلم مستند بود. از محلات خیلی خیلی فقیرنشین فیلم برداری کرده بودن؛ از بچه هایی که وایساده بودن جلوی دوربین و زل زده بودن به لنز و گریه می کرده ن که شده بود نماد بدبختی مملکت. یه تعداد از مردم هم سفره ی دلشون رو برای فیلمساز خارجی وا کرده بودن و چندتا دختر و پسر با پوشش خیلی ناجور و روشن فکرانه توی یه خونه از نبود آزادی، و نه جمهوری اسلامی و حتی استقلال می نالیدن. ادامه دارد.... ………………………………… ┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄ 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪