☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮☕️🍮
بفرماییدپذیرایۍ☺️
#رعایت_پروتکل_های_بهداشتی
صورتش پاره ماه پارۀ جان حسن
نوگل فاطمه و سَرو بستان حسن
مَرد میدان حسین شیر میدان حسن...!🎗
🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛🍛
بفرماییدغذاےخوشمزهےهیئت...🤭
قبول باشہ ان شاءالله...! 🤲
بیتاب و بیقرارم, فکرے به حال من ڪن
آشفته روزگارم, فکرے به حال من ڪن
عمریست هر محرّم بارِ گناه خود را؛
دست تو میسپارم فڪرےبه حال من ڪن💔
#مرضیهعاطفی✍
تا هیئت بعدے یاعلی مدد✋🌹
📚 تیکه کتاب(صفحه ۴۱ تا ۴۴)
گفت: اسمت چیه؟
گفتم: قاسم.
- چند سالته ؟
گفتم : سیزده سال.
- مگه درس نمیخونی ؟
- ول کردم .
- چرا ؟
- پدرم قرض دارد.
اشک در چشمانم جمع شد. منظره ی دست بند زدن به دست پدرم، جلوی چشمم آمد. اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم تنگ شده بود.
🎧 قسمت هشتم👇
#قرآن
۳۰-پس،از ایشان روی بر تاب و منتظر باش که آنها نیز در انتظارند.🏵🧡