7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نابودی سحر....... شیعه وظیفه دارد روزی 50آیه بخواند.... http://eitaa.com/doroseostadserajian
🌷 امام سجاد علیهالسلام:
▪️ «إذا صَلَّيتَ فَصَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ؛
◻️ هرگاه نماز مى گزارى،[چنان باش كه گويى] نماز آخرين را به جاى مىآورى».
📚 بحار الأنوار/ ج 78/ ص 160
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیکَالْفَرَج 🌹
http://eitaa.com/doroseostadserajian
پدر مهربانم
چه خوشبخت است قلبی
که شما صاحبش باشید ...
چه باسعادت است
جانی که از آتش فراق
شما شعله ور باشد ...
هرکه در آسمان مهر شما
پرواز کرد ، دیگر به
دانه های قفس دل نمی بندد ..
هرکه شما را دارد ، چه ندارد ؟ .😭
مولای مهربانم
دل بی تو به جان آمد
وقت است که باز آیی
🤲🏻 اللهم عجل لولیک الفرج http://eitaa.com/doroseostadserajian
🌺نکته ای از زیارت عاشورا :🌺
🍂 اَنْ يَجْعَلَني مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ، وَاَنْ يُثَبِّتَ لي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْق فِي الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ،
🔴 از خدا می خواهم که مرا در دنيا و آخرت همراه با شما قرار دهد.
🍃معیّت با امام یعنی در هر شرایطی در کنار امام و تابع ایشان باشیم، نه جلو بیفتیم و نه عقب بمانیم.
💥و مهم این است که در این معیّت، ثابت قدم باشیم و جا نزنیم.
آنان که در عاشورا با امام جنگیدند، ابتدا معیّت داشتند و نامه نوشتند و امام را دعوت کردند.
اما وقتی دیدند دنیایشان به خطر می افتد، مقابل امام قرار گرفتند.
یعنی ثبات قدم نداشتند!
#زیارت_عاشورا
🏁🌻🏁🌻🏁🌻🏁 http://eitaa.com/doroseostadserajian
میرعالی:
آسمان هشتم:
برای فرزندانتان اینگونه دعاکنید.
👇🏻👇🏻👇🏻♦️👇🏻👇🏻👇🏻
آیت الله آقا مجتبی تهرانی (رحمة الله ) در سخنرانی خود میفرمودند:
فرمودند ما روایت داریم که از امام هشتم است که بعد از هر نماز فریضه، مؤمن یک دعای مستجاب دارد شما بعد از هر نماز واجب هم خودت و هم خانمت برای فرزندانتان دعا کنید ومی فرمودند حتی فرزند بزرگ من 50 سالش هست هنوز دارم این کار را می کنم
♦️یک صلوات می فرستی و بعد یک استغفار می فرستی که این فرمایش ایشان هم مبتنی بر روایات است که روایت داریم : بنده اگر حاجت خود را بین دو صلوات قرار دهد خدا حیا می کند که طرفین را که صلوات است اجابت کند و وسط را باقی بگذارد
و فرمودند استغفار می کنی و دوباره صلوات می فرستی صلوات دوم را که فرستادی همین طور فارسی می گویی:
🤲🏻خدایا اولاد من را و فرزندان من را سالم، صالح، خوش قدم، خوش روزی و عاقبت به خیر قرار بده و بعد از این هم دوباره یک صلوات بفرست.
می فرمودند:"من مقید بودم
و در همه نمازهایم این کار را انجام دادم و یک بار هم این کار را تعطیل نکردم."
من نسبت به هر پنج بچه ای که دارم در پنج نمازی که در شبانه روز می خواندم دعا می کردم... با این ۴ دعا، دنیا و آخرت را با هم جمع کرده بودم. ضرر هم نکردم. نه در دخترش نه در پسرش الحمدلله.🤲🏻
💚http://eitaa.com/doroseostadserajian
╭─═ঊঈ🌱ঊঈ═─╮
💥نماز داروی آرامبخش
✅بسياري از ناآرامي هاي روحي و رواني ريشه در دوري از فطرت خداگرايي انسان دارد؛
به عبارت ديگر منشا آن از خود بيگانگي اوست.
🍃💕🍃💕
😡عصبانيت، اضطراب، دلشوره، ترس و افسردگي از نشانه هاي فشارهاي عصبي-رواني است و نماز دارويي آرام بخش براي رفع اين تنش ها محسوب مي شود؛
چرا که ارتباط با خدا به سان ارتباط انسان با ساير موجودات نيست.
🌺🍃🌺🍃
🤍او خداي خود را موجودي توانمند والله علي کل شي قدير
و آگاه به اسرار و نهان
و يعلم ما تسرون و ما تعلنون و الله عليم بذات الصدو
و ستارالعيوب مي داند.
🍃انسان براي ارتباط با خداي خود نگران گسستن ها، محدوديت ها و ناتواني در برآوردن خواسته ها و افشاي اسرار خويش نمي باشد؛ بلکه در يافته که خدايش در همه حال حتي به هنگام گناه او را رها نمي کند و راه هايي براي نجات وي در پيش روي او مي گذارد
🌹و من يعمل سوء ا او يظلم نفسه ثم يستعفرالله يجد الله غفورا رحيما)"
✅هرکسي مرتکب گناه مي شود يا به خدا ظلم روا داد آنگاه از خداوند طلب مغفرت کند به يقين خداوند را بخشنده و رحيم خواهد يافت"
استادمحمدشجاعی
╰─═ঊঈ🌱ঊঈ═─╯http://eitaa.com/doroseostadserajian
*توبه رضا*
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون😔
*شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند*
*نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي*
*ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه*
*ماشينو برداشتم برم يه سرکي،* *چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم*
*تو راه که ميرفتم يه خانمي را* *ديدم، خانم چادري وسنگینی بود* *کنارخیابون منتظرتاکسی بود*
*خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم* *سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین بردمش توي اون خانه ي مجردي*
*اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن*
*گفتم برو بابا امام حسين کيه؟* *اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره*
*خانومه که دیگه امیدی به نجات* *نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم،* *من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه*
*گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
*اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت:* *تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن*
_ *خودت داري ميگي من زمين تا* *آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن*
*آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم*
*لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين حضرت زهرا ميخواد چيکار کنه مارو... يالا*
*سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم*
*از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد*
*همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، ورفت*
*اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و حالم خوب نبودداشتم حرفهای خانومه روکه مثل پتک* *توسرم میخوردتوذهنم مرورمیکردم*
*تو راه که داشتم ميبردمش تا دم* *حسينيه، هي گريه ميکرد و با* *خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم* چي ميگه*
*اما داشت به من ميگفت*
*ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ازدست ما ميگيره، اينارو ميگفت*
*منم رانندگي ميکردم.... واردخونه شدم*
*ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند هیئت*
*تو خانواده مون فقط لات من بودم*
*تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده*
*صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چفیه هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند*
*من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم*
*پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم* *یازهرای مظلومه دست منو بگير*
*یازهرا يه عمره دارم گناه ميکنم،* *دست منو بگير*
*من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم.*
*کسي تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم* *توسروصورت خودم میزدم*
*گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم چون کسي نبودیه حس عجیبی بهم دست داده بودکه توی همه عمرم تجربه نکرده بودم احساس میکردم سبک شدم احساس میکردم تازه متولدشدم....*
*نیمه شب بود، باصدای بازشدن قفل در ازخواب بیدارشدم همون پای تلویزیون خوابم برده بودپدر و مادرم از حسينيه آمدند*
*تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمم رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت:* *رضا جان حالت خوبه؟چراچشمات قرمزه چراصورتت قرمزشده گفتم چیزی نیست گفت صدات چراگرفته همه نگران بودن دورموگرفته بودن*
*گفتم چیزی نیست امشب براامام حسین عزاداری کردم همه ازتعجب مات مونده بودن مادرم گریه میکرد* *وخداروشکرمیکردمیگفت ممنونم* *خداکه دعاهای م