معلم ادبیات سال اخرمون میگفت :
یه روزی نیاد که برای شعراتون بی مخاطب بشین ؛ نباشه روزی که شاملو بخونید کسی
نباشه تا براش بفرستید .. . میگفت هرجور
شده عاشق بشید و عاشـق بمونید و عاشـق
بمیرید : »»»»»🤎 "
/دلم میخواست یک نت موسیقی باشم
و در قلبی آشیان کنم و
بدانم که چگونه باید بلرزانم.
موسیقی میلرزاند.
اما عشقی که مرا آتش بزند،
هرگز موسیقی نیست.
موسیقی را عشقها به وجود آورده است.
ولی عشق را چه کسی ایجاد کرده؟ شاید زن.
-محمدعاصمی
سوزش چشم من از لذت زیبایی توست
خیره بر تو شده ام ، پلک زدن یادم رفت🤍. .
آغوش تو
مترادف امنیت است
آغوش تو
ترس های مرا می بلعد
لغت نامهها دروغ میگفتند
آغوش تو
یعنی پایان سردردها
یعنی آغاز عاشقانه ترین رخوت ها
آغوش تو یعنی من خوبم . .🫂' 🤍 !