eitaa logo
🇮🇷کانال دوست🇮🇷
1.7هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
28هزار ویدیو
86 فایل
🇮🇷از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است🇮🇷 موضوعات جالب رو براتون به اشتراک میذاریم... کپی مطالب با رضایت کامل میباشد😊 http://eitaa.com/joinchat/2150105099C9478d3116b گروه دورهمی دوست👆 @dost_an 📮ارتباط با ادمین : @Mim_Sad139
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️علی علیزاده نوشت: همه ما تلف شدنی ها 🔸بی‌بی‌سی که برای چاقو خوردن یک سفیدپوست در لندن، قبل از اینکه اصلا ماجرا روشن شود از تیتر «حمله تروریستی» استفاده میکند خبر از «تلفات» چهل و‌نه مسلمان در نیوزلند داده. بی‌بی‌سی درست میگوید. سفیدپوستان بریتانیایی، این «از مابهتران چشم آبی» مظلومانه ترور میشوند و ما خاورمیانه‌ای ها و ما مسلمانان «تلف» میشویم. مثل گاو و گوسفندی که به مسلخ برده میشوند. 🔸بی‌بی‌سی درست میگوید. یک میلیون نفرمان در عراق و چند صدهزار نفرمان در افغانستان «تلف» شدند. با دخالت نظامی کارفرمای بی‌بی سی، دولت فخیمه بریتانیا. بی‌بی‌سی درست میگوید. ما «تلف» میشویم. چند ده هزار نفرمان در یمن «تلف» شدند و هر روز دارند بیشتر تلف میشوند. با بمبهایی که کارفرمای بی‌بی‌سی به سعودی فروخت و بی‌بی‌سی هم وظیفه‌ سازمانیش را انجام داد و تیتر زد «جنگ نیابتی ایران در یمن». بی‌بی‌سی درست میگوید. یک ملت کامل از جمع ما، یعنی ملت فلسطین، هفتاد سال است به صورت جمعی دارد «تلف» میشود، با دخالت مستقیم سیاسی دولت بریتانیا. دویست هزار نفرمان در لیبی در قفسهای خرید و فروش برده نگه داری میشوند و منتظرند تا «تلف» شوند، قفسهایی حاصل از دخالت نظامی دولت صاحب بی‌بی‌سی. 🔸اما بر بی‌بی‌سی حرجی نیست. وظیفه بی‌بی‌سی گیج کردن و آشفته کردن ذهن ما و از بین بردن شاخصهای تشخیص درست و غلط و ظالم و مظلوم و قاتل و مقتول است. وظیفه بی‌بی‌سی است که کاری کند که ما با دولتهایی که ما را تحریم اقتصادی کرده‌ و گرسنه کرده‌اند بیشتر همدلی کنیم تا با خودمان. وظیفه بی‌بی‌سی است که حتی بحث حمله نظامی و تجاوز نظامی به خاک ایران را طبیعی و قابل قبول جلوه دهد. اصلا دولت بریتانیا برای همین منظور سالی چند ده میلیون پوند از دهن مردم هرروز فقیرتر شده کشورش میزند و خرج این ماشین جنگ نرم میکند. (و دروغ میگویند که بی‌بی‌سی فارسی سازمانی عمومی است. بی‌بی‌سی فارسی ربطی به سازمان کلی بی‌بی‌سی ندارد و بودجه‌اش مستقیم از وزارت خارجه می‌آيد). 🔸بر بی‌بی‌سی حرجی نیست. بر ما چرا. بر ما که چون بردگانی سربراه شب به شب منتظریم تا قصایی که چاقو بر گلوی ما گذاشته و قرنها غارتمان کرده، با صورتهای اجاره شده از کسانی که زمانی ایرانی بوده‌اند دستهای پرخونش را بزک کند و جهان را برای ما تفسیر کند و به بگوید چگونه ببینیم و چگونه بیندیشیم. بر ما که ذهن خود را شب به شب برای استعمار شدن در اختیار ارباب میگذاریم. ما. ما همه مسلمانها وهمه خاورمیانه‌ای ها و همه جهان سومی‌های تلف شدنی که آبی که پیش از ذبح شدن جلویمان گذاشته‌اند را با ولع مینوشیم. @Dost_an
حتی طویله ای به اسم اسرائیل.....👌👌 @Dost_an
چرا اینقدر زور میزنید سلبریتیها اقدام تروریستی نیوزلند و شهادت ۵۰مسلمان بیگناه رو محکوم کنن؟ آخه کسی که شیرخشک آلوده میریزه توی حلق بچه ها و پول زلزله زدگان رو میکشه بالا چکار داره به این حرفا؟ حالا محکومیت ترور در اروپا باشه بازم یه حرفی چون سفر و دلار و ویزا و جایزه داره دیگه! @Dost_an
عطر جواد از تن مشهد شنیده شد هنگام شادباش گلی نو رسیده شد این فصل با قدوم تو لبخند می زند امسال قبل عید بهار آفریده شد @Dost_an
🎥 علی علیزاده نوشت: وقتی تروریست مسلمان است رسانه‌های استعماری فیلسوفان تقلبی مثل مهدی خلجی را دعوت میکنند تا «رابطه هزار و چهارصدساله ساله اسلام و خشونت» را تحلیل کنند و ادعا کنند ترور و خشونت در ذات و جوهر اسلام است. اما وقتی تروریست مسیحی معتقد به برتری ‌نژادی سفیدان است مساله میشود بازی کامپیوتری. حتما دلیل نابود کردن صد و پنجاه میلیون نفر ادم غیر سفیدپوست طی پنج قرن استعمارگری غرب سفیدپوست و مسیحی و حتما دلیل سه قرن برده‌داری در آمریکای پروتستان و حتما قدرت عجیب کوکلس کلانها در جامعه آمریکا (حدود پنج درصد جامعه آمریکا در قرن بیستم) و حتما دلیل نازیسم آلمانی و فاشیسم ایتالیایی و حتما دلیل جنگهای صلیبی جورج بوش در عراق و افغانستان هم بازیهای کامپیوتری و انگیزه شخصی بوده؟ بیشرمها! @Dost_an
🔴 حکایتی از قدرت های شیطانی 🔸عبدالصمد همدانی از صوفیان مشهور حوزوی در عصر قاجار در شرح حال خود می نویسد: 🔹"در ایام جوانی خاطر خواه دختر عمویم شدم و هرچه از او خواستگاری کردم مرا رد کردند.یک شب در اتاقی در صحن امیرالمومنین علیه السلام نشسته بودم که درویشی آمد و گفت: یا هو! گفتم بفرمایید! گفت: در پیشانی تو حقیقتی می بینم. تو به مقامات عالی می رسی. تو عاشق دختر عمویت هستی. آنگاه نام دختر عمو و عمویم را برده و گفت: دختر عمویت را که در فراقش می سوزی امر می کنم امشب نزد تو بیاید. با او حرف بزن و هر نشانه ای که خواستی از او بگیر. انگشتری را هم که خودت به او داده ای به تو می دهد تا مطمئن شوی که خود اوست. لکن حق نداری به او دست بزنی. نیم ساعت نزد تو می نشیند و می رود. 🔸درویش این را گفت و رفت . تا اینکه ساعت دوازده شب بود که دختر عمویم سراسیمه و نفس زنان وارد اتاق شد. گفتم : کجا بود؟! گفت : تو مرا آورده ای. آنگاه از هر کدام از نشانه هایی که بین ما بود از عمویم، از شهر تبریز و ... سوال کردم و همه را درست و صحیح پاسخ داد! بعد از نیم ساعت که گفتگو کردیم گفت: من مامورم این انگشتر را به تو بدهم. سپس انگشتر را داد و رفت. صبح فردا درویش آمد و گفت: یا هو! بنده به او گفتم: تمام نشانه ها صحیح بود و من به تو ایمان آوردم. گفت شرط این راه(تصوف) تسلیم بودن است! اگر مخالفت من را نکنی تو را به مقامات عالیه می رسانم. دستور اول من این است که وضو نگیری و با تیمم نماز بخوانی! 🔹خلاصه او هر روز دستور تازه ای صادر می کرد و من نیز که به او ایمان آورده بودم امتثال می کردم. روزی می گفت بدون وضو، فردا بدون تیمم، روز دیگر می گفت در حالت جنابت نماز بخوان. روز بعدی گفت حق نداری دیگر به حرم اهل بیت علیهم السلام بروی. تا اینکه به من گفت دیگر نماز هم نباید بخوانی! من نیز یکی دو روز غسل نکردم و با حالت جنابت بودم و حرم هم نمی رفتم و نماز هم نخواندم تا اینکه یک شب متوجه شدم قلبم سیاه شده است. گفتم خدایا چه کنم، دارم می میرم! صبح روز بعد غسل کردم و به حرم رفتم و نماز و دعا خواندم و تصمیم گرفتم درویش را فراموش کنم. 🔸نیمه های شب در اتاق نشسته بودم که قدرت قوی و مرموزی مرا بی اختیار از اتاق خارج کرد به طرف وادی السلام رفت و از پله های سردابی که گاهی اموات را در آن می گذاشتند پایین رفتم. دیدم درویش آنجا نشسته و مقداری استخوان جلوی خود جمع کرده و شمعی مقابلش روشن است و با عصبانیت درحالیکه به من فحش می دهد می گوید هان! چرا مخالف کردی از دستوراتم؟! پدرت را در می آورم. سپس گفت من اگر بخواهم می توانم سرت را از تن تو جدا کنم. برو و هر امری که می کنم اجرا کن. سپس به او گفتم چشم و احساس کردم از آن قدرت مرموز رها شدم و به اتاق خود بازگشتم. 🔹مجددا فردا صبح به حمام رفتم و غسل کردم و به حرم رفتم و استغفار و توبه جدی کردم و شب نیز از ترس به اتاقم باز نگشتم و در همان ایوان مبارک امیرالمومنین علیه السلام خوابیدم و دیگر از خبری نشد." 📚سفینة الصادقین،ص 152 ⚠️نکات : ‼️1_قدرت های شیطانی یک صوفی ، به اندازه ای است که می تواند چنین اخباری از غیب دهد و با ارتباطی که با جنیان دارد آنها را به شکل هر شخصی در آورده و به سوی دیگران بفرستند. ‼️2_مشایخ طریقت و مرشدان صوفیه هرگز از همان ابتدا امر به شریعت گریزی یا ترک صلاة نمی کنند بلکه پله پله انسان را به وادی گمراهی و ضلالت کشانده و بعد از مدتی که انسان به اندازه کافی تسلیم و سرسپرده آنها شد، دستور ترک نماز را صادر می کنند. ‼️3_صوفیان و دیگر منحرفان که از این قدرت ها برخوردارند تنها وقتی می توانند علیه ما استفاده کنند که ما تسلیم آنها شده باشیم و به عبارت دیگر ولایت آنها را پذیرفته باشیم. در غیر این صورت آنها نمی توانند به ما آسیب برسانند. لذا در آیات و روایات متواتری به ما گوشزد شده است که مبادا ولایت غیر از اهل بیت علیهم السلام را بپذیریم و نسبت به غیر معصومین تسلیم شویم. ‼️4_در هر مرحله ای از ضلالت که قرار گرفته باشیم با توبه نصوح و انابه و استغاثه به معصومین علیهم السلام می توانیم از منجلاب گمراهی بیرون آمده و در راه حقیقت قرار گیریم. البته شخص عبدالصمد همدانی انسان گمراهی بود و این گمراهی از آثار او هویداست او با صوفیان گنابادی نیز پیوند وثیقی داشت. @Dost_an
🔴استقبال زورکی از رئیس جمهور اگر نیاید از حقوقتون کم میکنیم 😐 @Dost_an
طی الارض و عبور از موانع با توسل به امام جواد (علیه السلام ) ✅این قصه را مرحوم علامه ی مجلسی (رض) نقل کرده اند که : مردی به نام علی بن خالد که زیدی مذهب بود و پس از امامت امام سجاد (علیه السلام )  به امامت زید بن علی ، فرزند آن حضرت معتقد شد و به امامت امام باقر (علیه السلام )  و امامان پس از آن حضرت اعتقاد نداشت گفته است : روزی شنیدم مردی را از شام دستگیر کرده و بر گردنش زنجیر نهاده ، به عراق آورده و زندانش کرده اند ( به اتهام اینکه ادعای نبوت کرده است ) من تعجب کردم و خواستم او را از نزدیک ببینم که چگونه آدمی است . رفتم با زندان بان ها رابطه ای برقرار کردم تا ترتیب ملاقاتم را با او دادند.وقتی رفتم و او را دیدم و صحبت کردم ، او را آدم عاقل و فهمیده ای یافتم و دیدم معقول نیست او ادعای نبوت کرده باشد. پرسیدم : مطلب چه بوده که شما را متهم کرده اند ؟ گفت : اصل جریان این است که من در شام ، در جایی معروف به رأس الحسین ، مدت ها مشغول عبادت بودم تا یک روز دیدم مرد بزرگواری نزد من آمد و گفت : برخیز و همراه من بیا ، من نیز مانند کسی که مجذوب شده باشد از جا برخاستم و همراهش شدم .چند قدمی که رفتیم با کمال تعجب دیدم در مسجد کوفه هستم ! از من پرسید : اینجا را می شناسی ؟ گفتم : بله ؛ اینجا مسجد کوفه است. او مشغول نماز شد و من هم نماز خواندم.بعد حرکت کرد و من هم دنبالش رفتم ، چند قدم که رفتیم ؛ دیدم در مسجد مدینه هستم ، فرمود : اینجا را می شناسی ؟ گفتم : بله ، اینجا مسجد مدینه است.آنجا هم مشغول نماز و زیارت شد ، من هم نماز خواندم و زیارت کردم.بعد از چند قدمی که رفتیم ، دیدم در مکه و مسجد الحرام هستم ، طواف بیت کردیم و نماز خواندیم.بعد از چند لحظه دیدم در جای اول خودم ؛ یعنی در شام و رأس الحسین (علیه السلام )  هستم .خیلی تعجب کردم که این چه سِیری بود ! ناگهان او هم از چشم من غایب شد. تا یک سال از این جریان گذشت و سال دیگر باز در همان مکان ، همان شخص نزد من آمد و به من گفت : برخیز و با من باید ؛ باز همان برنامه ی سال قبل تکرار شد .وقتی که به موضع خود در شام برگشتم. و او خواست از من جدا شود ، قسمش دادم که تو را به حق آن کسی که این قدرت را به تو داده است ، خود را معرفی کن.تأملی کرد و فرمود : من محمد بن علی بن موسی الرضا هستم.فهمیدم که حضرت امام جواد (علیه السلام )  است. این مطلب گذشت و مردم با خبر شدند و در مجالس نقل شد تا به گوش وزیر رسید .محمد بن عبدالملک زیات ، وزیر خلیفه ی عباسی ، آدم جباری بود و با آل علی (علیه السلام )  هم دشمنی داشت.او دستور داد مرا بردند و بدون مقدمه زنجیر بر گردنم نهادند و متهمم کردند که ادعای نبوت کرده ام ؛ تا اینکه مرا اینجا آورده و زندانم کرده اند. علی بن خالد گوید : من خیلی دلم به حال او سوخت که چنین مرد بزرگوار و محترمی را اینگونه گرفتارش کرده اند. گفتم : مایل هستید گزارش حال شما را به وزیر بدهم؟ شاید برای او اشتباه شده باشد. گفت : مانعی نیست. من برای وزیر نامه ای نوشتم که حال او چنین است و ادعای نبوت نکرده و متهمش کرده اند ؛ و امیدوار بودم که آزادش کنند ولی پس از مدتی جواب آمد ، دیدم زیر آن نامه نوشته است : به او بگو همان کسی که تو را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است ، هم او بیاید و تو را از زندان بیرون بیاورد !دیدم مطلب را به مسخره گرفته و کینه توزانه بر خورد کرده است. خیلی متأسف شدم و تصمیم گرفتم بروم و دوباره او را ببینم و دلداریش بدهم و بگویم فعلاً چاره ای نیست ، صبر کن تا شاید فرجی حاصل شود.وقتی که به زندان رفتم دیدم غوغا و ازدحام عجیبی در اطراف زندان برپاست. پاسبان ها و زندان بان ها شدیداً مضطربند و این سمت و آن سمت می روند و سخت ناراحتند. پرسیدم : چه شده است ؟ گفتند : آن مرد شامی که ادعای نبوت کرده و محبوس بود مفقود شده است.با اینکه درهای زندان بسته بوده هیچ معلوم نیست چه شده ؟ آیا به زمین فرو رفته یا به آسمان صعود کرده ؟! نفهمیدیم !!من با خود گفتم : بله ، همان کسی که او را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است ، هم او را نجاتش داده است. همین علی بن خالد ، راوی جریان ؛ گفته است : من اول زیدی مذهب بودم ؛ آن روز مستبصر { آگاه به حقیقت شدن } شدم و حقیقت را فهمیدم و به امامت امام جواد (علیه السلام )  و دیگر امامان (علیهم السلام) معتقد شدم.    ✅بحارالانوار جلد 50 صفحه 38 ، امام جواد (ع) دردانه هدایت صفحه 17 (مولف : آیت الله ضیاء آبادی) @Dost_an
3.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علائم و نشانه های نفوذ شیطان در انسان چیه؟ حجت الاسلام عالی @Dost_an
1.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز ، روحانی: 🔹مشکلات امروز مربوط به دولت و فرد خاصی نیست. 🔹اگر مدیریت دولت ضعیف بود چطور توانست ۱۵ فاز پارس جنوبی را افتتاح کند؟ اولا 😐😐😐😐😐😐😐 ثانیا چقدر پُررویی و گستاخی کار بدیه ثالثا اون خدایی که سال ۹۲ بهش قسم خوردی اگر مشکلات کشور راه حل نداشت کاندید نمی‌شدم بزنه تو کمر دروغگو ... رابعا اگر همین سپاهی که بهش فحش میدی نبود الان داشتی با شلنگ و آفتابه از زمین نفت میکشیدی بیرون نه این که ۱۵ تا فاز افتتاح کنی ... خامسا آخه شما که توی حل مشکل پوشک و گوشت و مرغ مردمت عین قاشق توی عسل موندی مجبوری حرف هایی که به اون ریش‌های متالیکت نمیاد رو بگی ... سادسا ، ۶ ساله با برجامت کشور رو به فنا دادی بعد میگی تقصیر دولت و من نیست؟ @Dost_an
ساعت پخش سریال‌های نوروز ۹۸ 🔹سریال «نون. خ» از شبکه یک سیما، ساعت ۲۲ 🔹سریال «بر سر دو راهی» از شبکه دو سیما، ساعت ۲۱ 🔹سریال «زوج یا فرد» از شبکه سه، ساعت ۲۰ 🔹سریال «در چشم باد» از شبکه چهار، ساعت ۱۸ 🔹سریال «شش قهرمان و نصفی» از شبکه پنج، ساعت ۲۳ ╭┅──────┅╮      🇮🇷 @Dost_an ╰┅──────┅╯
بزرگتر از نیست حضرت علی علیه السلام ╭┅──────┅╮      🇮🇷 @Dost_an ╰┅──────┅╯