eitaa logo
🇮🇷کانال دوست🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
33.1هزار عکس
28.4هزار ویدیو
86 فایل
🇮🇷از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است🇮🇷 موضوعات جالب رو براتون به اشتراک میذاریم... کپی مطالب با رضایت کامل میباشد😊 http://eitaa.com/joinchat/2150105099C9478d3116b گروه دورهمی دوست👆 @dost_an 📮ارتباط با ادمین : @Mim_Sad139
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 اثر بزرگ کارهای به ظاهر کوچک به عشق ابا عبدالله الحسین سلام الله علیه 🖤💔🖤 @dost_an
؛ شب پنجم محرم روضه عبدالله بن حسن (ع) بوی «حســن» گرفته تمامی قتلگاه گویا دگر زمان گذشتن ز جاده است دستم شکست، ناله زدم فاطمه مدد عباس مرتضی به من این یاد داده است زهرا اگر که سینه شکسته به راه عشق عبدالله‌ت به راه تو سینه گشاده است... @dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎙 حضرت آیت الله ناصری حفظه الله ▪️ماه محرم، ماه عجیبی است؛ ماه جلوه گری حسین علیه السلام، ماه جلوه گری ولایت است؛ مخصوصا دهه اول محرم، که چه خبر است در آن؟!! @dost_an
میگن: روضه، دلمردگیه... میگن: گریه، افسردگیه... نمی دونن، خبر ندارن، حسیــــن(ع) آغازِ زندگیه... @dost_an
✦✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦✦ قرار سینه های بی قرار ما نمی آیی؟ گل نرگس،امیدِ حضرت زهرا نمی آیی؟ شمردم روزها را تا محرم در هوای تو عزای جد مظلومت رسید آیا نمی آیی؟ 🔷اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ @dost_an
▪️💤▪️ 🔮باید بی تفاوت محض باشی‼️‼️ @dost_an
🔸لکه‌گیری قوی... 🔸 روضۀ امام حسین (ع) قدرت لکه‌گیری‌اش بسیار زیاد است. هر چیزی که لکه‌اش را نمی‌توان با آب خالی یا با حلّال‌های قوی‌تر شست، چاره‌اش روضۀ امام حسین (ع) است. قدرت روضۀ امام حسین (ع) خیلی زیاد است و لکه‌های دل را برطرف می‌کند. 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 @dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه رئیس جمهور داشتیم 8 سال جرات نکرد بره بین مردم ، هر موقع میخواست بره بازدید 50 تا ماشین و 10 ردیف بادیگارد دنبال خودش راه مینداخت، همش یه بار خواست بره توی جمع کارگرها که آخرش مجبور شد فرار کنه .... الان یه رئیس جمهور داریم با این که اولای رئیس جمهور شدنشه و کلی کار داره ولی براش مهم بره بین مردم و مشکلاتشون رو حل کنه، از اون مهم تر این که مردم این چیزا رو خوب میفهمن و توی واکنش‌هاشون کاملا پیداست ... @dost_an
🖤چند خط روزه ‍ ▪️کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟» انگار اضطراب گرفته باشد، لبهایش کبود شده بود و چانه‌اش می‌لرزید. بغلش کردم و چسباندمش به سینه‌ام. آرام در گوشش گفتم «ریحانه جان اگر راستش را بگویم من را می‌بخشی؟ این پیکر بابامهدی است.» یکهو دلش ترکید و داد ‌زد «نه، این بابای منه؟ این بابا مهدی منه؟ این بابا مهدی خوب منه؟» برادرم خواست بغلش کند و ببرد. سفت تابوت را چسبیده بود و جدا نمی‌شد. از صدای گریه‌های ریحانه مردم به هق هق افتادند. دوباره در گوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من می‌کنی؟» با همان حال گریه گفت «چه کار؟» بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس.» پرسید «چرا خودت نمی‎بوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان می‎کنند. فیلم می‎گیرند. خجالت می‎کشم.» گفت «من هم نمی‎بوسم.» گفتم «باشه. اگر دوست نداری نکن ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس.» یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید. سرش را بلند کرد و دوباره بوسید. آمد توی بغلم و گفت «مامان از طرف تو هم بوسیدم. حالا چرا پاهایش؟» گفتم «چون آن پاها همیشه خسته بود. همیشه درد می‌کرد. چون برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)و حضرت رقیه(س) قدم برمی‌داشت.» یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد. به برادرم التماس کردم ببردش. گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت می‎آورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد. همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم. نگو تمام این مدت مهرانه بالای سر تابوت ایستاده بود و داشت نگاهمان می‌کرد. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ شهید مدافع حرم مهدی نعیمایی 🌷 @dost_an